تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

(۱۳۹۳/۳/۳ عصر ۰۲:۲۸)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

1- فیلم اول پخش (طی چند نویت ) از شبکه یک سیما : موضوع فیلم درمورد فعالیت مخفی یک گروه و تشکیلات نئو نازی در لندن و سالها پس از پایان جنگ جهانی است. دراین فیلم شخصیت داستان برای اولین بار توسط این گروه ربوده می شود ، پس ازمقاومت او درعدم همکاری و دادن اطلاعات ازطریق تزریق زیاد داروی بیهوشی در آبگیری متروکه - و به گمان مرگ او - رها می شود اما مرد که جان سالم بدر می برد در پی افشای ماهیت آنها بر می آید . موضوع را به یکی از همسایگان که معلمه ای پیر و به تصور خود مورد اعتماد است می گوید؛ غافل از اینکه پیرزن که ...

یادداشت کوئیلر: با بازی جرج سیگال و آلک گینس

ممنون از نوبادی عزیز بخاطر راهنماییشون:heart:

با وجود همچین جمع خاطره بازی  آدم وسوسه میشه تمام خاطرات غبار گرفته ی ذهنش رو زیر و رو کنه و هر چی رو که تاحالا فکر میکرد خواب یا خیال بوده به واقعیت پیوند بزنه.....

میخواستم در مورد یه فیلم دیگه ازتون کمک بگیرم...

یادم نیست چند سال پیش پخش شده ولی فکر کنم عنوانش در مورد پدر بود...داستان یه پسر بچه و پدرش بود که فکر کنم بخاطر فقر یا ولگردی پدره،  پسر رو از پدرش جدا میکنن و میبرن پیش حالا یا مادرش یا یکی از نزدیکانش نگه میدارن...پسر بچه خیلی بخاطر پدره بیتابی میکرد و سعی داشت پیشش برگرده...جزییات داستانو یادم نیست ولی یادمه تو سکانس آخر که پدره ظاهرا شغلی پیدا کرده و تونسته پسرشو بیاره پیش خودش میخواد با دادن یه دوچرخه اونو سورپرایز کنه...بعد نشون میده که مثلا به بهانه ی اینکه بوی رنگ میاد داخل یه کمد یا همچین چیزی رو باز میکنه و یه دوچرخه به پسرش میده تا بره مدرسه......

اگه کسی از دوستان خاطرش هست منو هم راهنمایی کنه

(۱۳۹۳/۳/۴ صبح ۰۶:۲۸)پوآرو نوشته شده: [ -> ]

ممنون از نوبادی عزیز بخاطر راهنماییشون:heart:

با وجود همچین جمع خاطره بازی  آدم وسوسه میشه تمام خاطرات غبار گرفته ی ذهنش رو زیر و رو کنه و هر چی رو که تاحالا فکر میکرد خواب یا خیال بوده به واقعیت پیوند بزنه.....

میخواستم در مورد یه فیلم دیگه ازتون کمک بگیرم...

یادم نیست چند سال پیش پخش شده ولی فکر کنم عنوانش در مورد پدر بود...داستان یه پسر بچه و پدرش بود که فکر کنم بخاطر فقر یا ولگردی پدره،  پسر رو از پدرش جدا میکنن و میبرن پیش حالا یا مادرش یا یکی از نزدیکانش نگه میدارن...پسر بچه خیلی بخاطر پدره بیتابی میکرد و سعی داشت پیشش برگرده...جزییات داستانو یادم نیست ولی یادمه تو سکانس آخر که پدره ظاهرا شغلی پیدا کرده و تونسته پسرشو بیاره پیش خودش میخواد با دادن یه دوچرخه اونو سورپرایز کنه...بعد نشون میده که مثلا به بهانه ی اینکه بوی رنگ میاد داخل یه کمد یا همچین چیزی رو باز میکنه و یه دوچرخه به پسرش میده تا بره مدرسه......

اگه کسی از دوستان خاطرش هست منو هم راهنمایی کنه

با سلام و تشکر.

فیلم من با پدرم زندگی میکنم.

لینک:

http://www.imdb.com/title/tt0089320

با سلام

فيلمي را به خاطر مي آورم كه دقايقي از آنرا در تلويزيون ديدم و جز نامي شبيه به پرونده موريزيوس  يا موزيريوس در خاطرم نمانده است. ممنون مي شوم براي در يافتن نام فيلم كمكم كنيد

نمی دونم شما هم مثل من تو بچگی احساس خاصی نسبت به یه فیلم، کارتون و یا شخصیت هاش پیدا کردین....

منظورم یه احساس غیر عادی و مرموزه ...چیزی شبیه درک عشق تو عالم بچگی...یا درک ماوراءالطبیعه با همون عقل بچگیمون...چیزی رو که نه میتونستیم برای کسی توضیح بدیم و شاید نه دلمون میخواست با کسی در میون بذاریم

من به شخصه میترسیدم دیگران مسخره ام کنن...اصلا نمیدنستم باید چطور این حسو توضیح بدم...حسی فراتر از یه لذت بردن معمولی از یه کارتون یا فیلم خوب.... به هر حال یادمه این حسو نسبت به یه کارتون خاص داشتم که هیچ جا اثری ازش ندیدم...حتی اسمش رو هم یادم نیست و اینکه دقیقا چه سالی پخش شد..

گرافیک کارتون خیلی بالا نبود و یادمه فضای تاریک و افسرده ای داشت...

داستان کارتون در مورد یه شهر آلوده و پر از دود بود(فکر کنم شهر میلان) که تو یکی از آپارتمانهای شهر یه دانشمندی یه گلخونه ی بزرگ داشته و با استفاده از یک داروی عجیب باعث رشد غیر عادی گیاهان تو اون گلخونه میشه و تقریبا یه جنگل تو آپارتمانش درست میکنه...یه سری بچه هم فکر کنم اونجا زندگی میکردن یا شاید به اونجا رفت و آمد داشتن... جزییات رو یادم نمیاد فکر کنم بصورت سریال پخش شده بود ولی در یک بازه زمانی کوچیک و دیگه هیچ جا اثری ازش ندیدم

کسی از دوستان هست که این کارتون رو یادش بیاد.... کاش بتونم پیداش کنم

(۱۳۹۳/۳/۵ عصر ۰۸:۲۸)پوآرو نوشته شده: [ -> ]

داستان کارتون در مورد یه شهر آلوده و پر از دود بود(فکر کنم شهر میلان) که تو یکی از آپارتمانهای شهر یه دانشمندی یه گلخونه ی بزرگ داشته و با استفاده از یک داروی عجیب باعث رشد غیر عادی گیاهان تو اون گلخونه میشه و تقریبا یه جنگل تو آپارتمانش درست میکنه...یه سری بچه هم فکر کنم اونجا زندگی میکردن یا شاید به اونجا رفت و آمد داشتن... جزییات رو یادم نمیاد فکر کنم بصورت سریال پخش شده بود ولی در یک بازه زمانی کوچیک و دیگه هیچ جا اثری ازش ندیدم

کسی از دوستان هست که این کارتون رو یادش بیاد.... کاش بتونم پیداش کنم

مهمان کوچولویی از فضا ، کلروفیل  - دانشمند : اراسوموس ،  به سبک انیمیشن بهترین داستانهای های دنیا

http://cafeclassic4.ir/thread-149-post-1...l#pid16740

 یاد کاربر محترم رزا گرامی

Kurt Steiner عزیز

واقعا ممنون...هم از شما هم از خانم رزا

فکر نمی کردم به این سرعت پیدا بشه.... خاطره بازی هم عادت غریبیست


(۱۳۹۳/۳/۳ عصر ۰۲:۲۸)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

7-  این فیلم با عنوان مزدور پخش از برنامه هنر هفتم  با موضوع استخدام و رقابت متضاد دو مزدور حرفه ای که سابقاً دوست و همکار بوده اند یکی  دارای خصایل انسانی ، اجیر شده در حمایت  ازمردم یک دهکده و افراد یک معدن؟  - با صدای آقای بهرام زند - دیگری در جهت حفظ  منافع گروه مقابل آنها. در انتها مزدور اول بعد ازمرگ یک دختر بچه بیگناه در کارش مصممتر از قبل میشود و در حالیکه یکه و تنهاست  انتقام دختر بچه را میگیرد و  در حالیکه خود مجروح و زخمی است ، مزدور دوم و جنایتکاران  را از پای در می آورد .

خیلی از این این فیلم رو یادمه،ولی نمی تونم پیدا کنم.idontپدر دختر بچه در معدن کار میکرد و قهرمان فیلم در یک حادثه آتش سوزی اونو از معدن نجات میده...صحنه مرگ دختربچه موقعیست که سوار چرخ و فلک اسبیه و بین قهرمان فیلم و مزدور دوم درگیری پیش میاد و تو این درگیری دختره کشته میشه...صحنه آخرش هم شخصیت اصلی یه ماشینو با سرعت به طرف سنگر جنایتکارا میرونه و خودش رو از اون پرت میکنه پایین.

(۱۳۹۳/۳/۳ عصر ۰۲:۲۸)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

 9- فیلم فرانسوی ؟ پخش در دهه هفتاد نوع تصویربرداری در قالب شیوه آماتوری در مورد کودکی 4-3 ساله که مادرش در یک سانحه تصادف اتومبیل کشته شده است اما دختر بچه – با صدای خانم مریم شیرزاد- که هنوز با مفهوم مرگ آشنا نیست منزوی ، سرگردان هنوز در جستجوی مادر است . با کسی رابطه برقرار نمیکند .غمگین و تنهاست همه جا سراغ مادرش را می گیرد اما او آنجا نیست . سرانجام در یک صحنه که  بر روی مزارش با دستان کوچکش می خواهد خاکها را کنار بزند تا شاید مادر را بیابد ؛ ناگهان او را کنار خود میبیند . مادر به او دلداری میدهد با او قدم میزند، نوازشش می کند و به او می فهماند که دیگر زنده نیست و او باید از این پس خود به تنهایی زندگی کند و هیچگاه نامید وغصه دار نباشد . در انتها جمله ای از دختربچه که دیگر بزرگ شده است نقل میشود که می گوید... مادرم به من یاد داد چگونه در زندگی امید داشته باشم واو  شاد زیستن را به من آموخت.

با سلام.

احتمالا این فیلم است:Ponette لینک:

http://www.imdb.com/title/tt0117359

سلام دوستان عزیز وهمراهان همیشگی خوب کافه

یه برنامه یافیلمی رودنبالشم که ظهرجمعه ازبرنامه کودک پخش شد که چندتاآدم  به شکل دلقک ها به اندازه آدم کوچولوهاروی یک میزغذاخوری بودند وابعاد همه چیز مثل لیوان قاشق و... بزرگ بود حالا یااونها کوچیک بودند یا میزغذاخوری بزرگ بود یه صحنه اش هم یادمه یه ساعت دیواری ازین کوکو دارابود که اززنجیرش بالا میرفتند ممنونم راهنماییم کنید خیلی ساله دنبالشم

با تشکرازلطف بی دریغ همه دوستان

سلام دوستان

دنبال اسم یه فیلم قدیمی میگشتم

یادم نیس کی پخش شد ولی اواخر دهه ی شصت یا اوایل هفتاد باید باشه

تو فیلم یه موجود پروانه ای شکل یا شایدم یه جور پروانه بزرگ با یه بچه فکر کنم یه دختر دوست میشه .....

پدر دختره مثل اینکه یه حشره شناس بود و یه عالمه پروانه خشک شده نگهداری میکرده...

جزییات رو یادم نیست فقط یادمه تو آخرای فیلم این موجود اون پروانه های خشک شده رو میبینه و خیلی ناراحت میشه و همشون رو با گریه میسوزونه.....

امیدوارم راهنماییم کنید

با سلام،اول اینکه خدا قوت یه نفس می نویسی :D

(۱۳۹۳/۳/۱۵ عصر ۱۲:۰۰)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

1-      فیلمی کمدی پخش از برنامه هنر هفتم ، با موضوع اتفاقات طنز در اسارتگاه ویژه افسران متفین - عموماً انگلیسی ، استرالیا و کانادایی- با مسوولین آلمانی ساده لوح اما خشک و سختگیر ؛ شامل یک درجه دار و مسوول بند که افسران از سادگی او در پیشبرد نقشه هایشان نهایت استفاده را میبرند و یک فرمانده اردوگاه خشک و با انضباط که او را گاه و بیگاه دست می انداختند و پیش مسوولین و مقامات بالاتر که برای بازدید می آیند خراب می کنند البته فرمانده هم جبران کرده و مداوم آنها را بصورت جمعی تنبیه میکند . در نهایت تونلی حفر می کنند تا قبل از تغییر محل بازداشتگاه بتوانند از آنجا فرار کنند ابزارها را از نامه ها و بسته های ارسالی بدست آورند ، هنگام پیاده روی و هواخوری خاکها را ازجیبهایشان خالی میکنند اما با این همه و بعد از اینهمه سختی محل بازداشتگاه تغییر میکند و باز آنها می مانند و اردوگاه و فرمانده آلمانی...

یک فیلم از چیچو و فرانکو هست شاید این باشد.در این فیلم چیچو و فرانکو دو چوپانند که اشتباها به عنوان افسران متفقین دستگیر می شوند.لینک:

http://www.imdb.com/title/tt0121402/fullcredits

[خارج از محدوده:اولین کار چیچو و فرانکو با هم در فیلم کائوس به کارگردانی برادران تاویانی بود (اپیزود وسط) که حتما دیده اید.الان به ذهنم رسید ای کاش اسم Don Lollò رو به عنوان اسم کاربری انتخاب می کردم.]

نقل قول:

3-      فیلم باز هم با موضوع فرار از بازداشتگاه پخش از برنامه هنر هفتم درباره چند مجرم با محکومیت های مختلف است که همگی دریک بند مشترک زندگی میکنند . چند نفر از آنها برای فرار نقشه می کشند و با کمک هم درطی مدت زیاد ، با سختی تونلی حفر می کنند  - در حین حفر سقف تونل ریزش میکند و یکی از آنها مصدوم می شود - نهایتاً تونل به بیرون راه پیدا میکند و آنها به خیابان آن سوی حصار میرسند اما تصمیم میگیرند برای رفتن بصورت دسته جمعی فردا اقدام کنند. درست هنگامی که همه چیز آمده است - سکانسی که مراقب بند با یک تکه آینه بیرون بند را نگاه می کند چون چیزی نمیبیند به همبندانش می گوید موقع رفتن است -  افرادی که میخواهد فرار کنند با کسانی که می مانند خداحافظی میکنند و آماده عزیمت میشوند.  اما ناگهان مراقب در نگاه بعدی و از درون آینه بیرون بند را مملو از مامورین میبیند و... مسوولین زندان که توسط خبرچین درون بند- یکی از خود آن افراد - آگاه شده بودند به درون بند میریزند و نقشه نافرجام می ماند.

فیلم حفره(Le trou).لینک:

http://www.imdb.com/title/tt0054407

(۱۳۹۳/۳/۱۵ عصر ۰۱:۴۰)نوبادی نوشته شده: [ -> ]

یک فیلم از چیچو و فرانکو هست شاید این باشد.در این فیلم چیچو و فرانکو دو چوپانند که اشتباها به عنوان افسران متفقین دستگیر می شوند.

.

با سلام و تشکر از شما دوست گرامی

.

مورد اول اگرچه مایه طنز دارد اما فیلم کمدی صرف مانند کمدین های قدیمی و محبوب چیکو و فرانکو نیست

.

در مورد فیلمها باید بگویم از  فیلمهای عنوان شده بدین شکل، متاسفانه تعداد اندکی از آنها اکنون در خاطره ها مانده است .

- شاید اگر مجلات سروش هفتگی دههای پیشین در دسترس می بود که اکنون در برخی کتابخانه ها یا آرشیو مجموعه داران موجود است - بیشتر پستهای این تاپیک حذف میگشت .

(۱۳۹۳/۳/۱۵ عصر ۰۲:۰۱)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

2-      فیلم با موضوع سرقت ، با زمینه کمیک ، پخش از برنامه هنر هفتم درباره چند سارق است که با طرح نقشه ای زیرکانه مقادیر زیادی طلا را می ربایند .بعد از آنکه آبها از آسیاب می افتد برای عبور دادن طلاها از مرز در حالی که پلیس همه جا به دنبال آنهاست طلاها را به شکل نمونه های کوچک سربی برج ایفل درقالب یادگاری های پاریس برای توریستها ، درمی آورند اما ...پس از تمامی این زحمات و خروج محموله متوجه میشوند آنچه قالبش را گرفته اند طلا نیست بلکه واقعاً سرب است .

2 - تعطیلات آقای هالند (آلک گینس و استنلی هالووی)

the lavener hill mob

(۱۳۹۳/۳/۱۴ صبح ۰۱:۵۸)پوآرو نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

دنبال اسم یه فیلم قدیمی میگشتم

یادم نیس کی پخش شد ولی اواخر دهه ی شصت یا اوایل هفتاد باید باشه

تو فیلم یه موجود پروانه ای شکل یا شایدم یه جور پروانه بزرگ با یه بچه فکر کنم یه دختر دوست میشه .....

پدر دختره مثل اینکه یه حشره شناس بود و یه عالمه پروانه خشک شده نگهداری میکرده...

جزییات رو یادم نیست فقط یادمه تو آخرای فیلم این موجود اون پروانه های خشک شده رو میبینه و خیلی ناراحت میشه و همشون رو با گریه میسوزونه.....

امیدوارم راهنماییم کنید

فکر کنم خودم پیداش کردم.....

اگه شما هم یادتون میاد بگید همین بود یا نه....

فکر کنم یه صحنه هم بود که این موجود یا پری داخل  هواپیمای ماکت همین پسره قایم میشه و باعث میشه هواپیمای پسره کلی پرواز کنه و اول بشه

http://www.imdb.com/title/tt0100194/

Motýlí cas

(۱۳۹۳/۳/۱۸ عصر ۰۵:۱۱)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

به نام خدا و با سلام

دو فیلم دیگر از برنامه هنر هفتم برای یادآوری خاطرات و یا جستجوی علاقه مندان سینما

1-      این فیلم قدیمی و کلاسیک انگلیسی؟ پخش شده از برنامه هنر هفتم درباره یک راننده تاکسی بیسیم - یک مرکز تاکسی تلفنی - است که شب هنگام در یکی از سرویسها افرادی خطرناک را سوار میکند .نامزد مرد در مرکز تلفن همان موسسه به عنوان اپراتور مشغول به کار است و این دو از طریق بیسیم گاهاً در تماس با یکدیگرند.  زن در آخرین تماس وقتی پاسخی نمی شنود از روی باز بودن بیسیم و شنود مکالمات متوجه میشود که نامزدش در موقعیت خطرناکی قرار گرفته است و از همکارانش کمک میخواهد . آنها به او دلداری می دهند ولی در ابتدا نمی توانند نشانی از تاکسی را پیدا کنند تا اینکه ...

با تشکر

kurt steiner

اسم فیلم رو یادم نیست ولی فکر کنم نقش منفی فیلم لینو ونتورا بود که قاتل بود و نامزد اون دختر تلفنچی هم یک کاپشن چرم براق و سیاه تنش بود .یک صحنه اش خیلی یادمه چند تا آمریکایی رو سوار کرد و اونها هم با دوله ایران با لهجه غلیظ آمریکایی صحبت می کردند. از اون لهجه ها که فقط استاد تقلیدش زنده یاد نوذری بود.

درست گفتم کدوم فیلم بود.

(۱۳۹۳/۳/۱۸ عصر ۱۱:۲۲)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۳/۳/۱۸ عصر ۰۹:۴۱)سناتور نوشته شده: [ -> ]

اسم فیلم رو یادم نیست ولی فکر کنم نقش منفی فیلم لینو ونتورا بود که قاتل بود و نامزد اون دختر تلفنچی هم یک کاپشن چرم براق و سیاه تنش بود .یک صحنه اش خیلی یادمه چند تا آمریکایی رو سوار کرد و اونها هم با دوله ایران با لهجه غلیظ آمریکایی صحبت می کردند. از اون لهجه ها که فقط استاد تقلیدش زنده یاد نوذری بود.

درست گفتم کدوم فیلم بود.

با سلام و تشکر از شما سناتور محترم

فیلم مورد نظر فیلم فرانسوی و یا ایتالیایی که معمولاً لینو ونتورا در آنها بازی میکرد نیست و بگمانم یک فیلم انگلیسی است با این همه مطمئن نیستم و شاید نظر شما صحیح باشد - مخصوصاً مورد لباس هنرپیشه درست است -

فکر میکنم نظر جناب سناتور درسته فیلم مورد نظر

Un témoin dans la ville(1959)


http://www.imdb.com/title/tt0052571/

(۱۳۹۳/۳/۳ عصر ۰۲:۲۸)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

 5- فیلم ایتالیایی که جمعه عصر در دهه شصت پخش می گردید مربوط به گرامیداشت یاد و خاطره تلاشهای صورت گرفته و تلفات انسانی درمبارزه علیه مافیای ایتالیاست . با تغییر دادستان شهر و ورود یک فرد سالم و مصمم که رشوه نمی پذیرد و درکار خود جدی است و البته  به اجبار مبارزه با عوامل ناامنی و مافیای شهر شروع میشود باحمایت و دستور دادستان ، رییس پلیس تدارک حمله گسترده ای را برای دستگیری عوامل مافیا میچیند و در هنگام بازیهای جام جهانی در بیخبری ، سکوت و خلوتی  خیابانها  و محلها ، وقتی همه درخانه و در کنار تلوزیون بازیهای تیم ایتالیا را میبینند ؛ در غافلگیری حمله پلیس شروع میشود . در ابتدا از اقدامات صورت گرفته  در کاهش کشتارها در ظاهر حمایت  میشود . رسانه ها و روزنامه ها از موج دستگیری ها می گویند  اما نهایتا افراد زندانی ، با نفوذ و رشوه به مرور آزاد میشوند . تب دستگیری ها فروکش میکند . برای  آن افراد تهمت و افترا به گرفتن رشوه  زده میشود و کارها اقیم می ماند . دادستان و رییس پلیس دلسرد و تنها میمانند و در انتها اتومبیل آنها به رگبار بسته می شود و نفر بعدی ...فردی محطاط است که دیگر اقدامی علیه مافیا نمی کند و کلیه اقدامات را متوقف می کند

با راهنمایی جناب سناتور و شرلوک دنبال فیلم شاهدی در شهر ونتورا بودم - مورد پست قبل - که نام این فیلم پیدا شد

نامش صد روز در پالرمو بود

http://www.imdb.com/title/tt0087039/?ref_=fn_al_tt_1

(۱۳۹۳/۳/۱۵ عصر ۱۲:۰۰)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

.

با نام خدا


و با سلام به دوستان کافه کلاسیک

.

چند فیلم دیگر از فیلمهای دهه شصت و این اواخر جهت یادآوری خاطرات و جستجو تقدیم علاقه مندان میشود .

1-      فیلمی با زمینه کمدی پخش از برنامه هنر هفتم ، با موضوع اتفاقات در اسارتگاه ویژه افسران متفین - عموماً انگلیسی ، استرالیا و کانادایی- با مسوولین آلمانی ساده لوح اما خشک و سختگیر ؛ شامل یک درجه دار و مسوول بند که افسران از سادگی او در پیشبرد نقشه هایشان نهایت استفاده را میبرند و یک فرمانده اردوگاه خشک و با انضباط که او را گاه و بیگاه دست می انداختند و پیش مسوولین و مقامات بالاتر که برای بازدید می آیند خراب می کنند البته فرمانده هم جبران کرده و مداوم آنها را بصورت جمعی تنبیه میکند . در نهایت تونلی حفر می کنند تا قبل از تغییر محل بازداشتگاه بتوانند از آنجا فرار کنند ابزارها را از نامه ها و بسته های ارسالی بدست آورند ، هنگام پیاده روی و هوا خوری خاکها را ازجیبهایشان خالی میکنند اما با این همه و بعد از اینهمه سختی محل بازداشتگاه تغییر میکند و باز آنها می مانند و اردوگاه ...

 فیلم A Coming-Out Party (1961)

http://www.imdb.com/title/tt0055593/ 

(۱۳۹۳/۳/۷ عصر ۰۸:۲۸)نوبادی نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۳/۳/۳ عصر ۰۲:۲۸)Kurt Steiner نوشته شده: [ -> ]

7-  این فیلم با عنوان مزدور پخش از برنامه هنر هفتم  با موضوع استخدام و رقابت متضاد دو مزدور حرفه ای که سابقاً دوست و همکار بوده اند یکی  دارای خصایل انسانی ، اجیر شده در حمایت  ازمردم یک دهکده و افراد یک معدن؟  - با صدای آقای بهرام زند - دیگری در جهت حفظ  منافع گروه مقابل آنها. در انتها مزدور اول بعد ازمرگ یک دختر بچه بیگناه در کارش مصممتر از قبل میشود و در حالیکه یکه و تنهاست  انتقام دختر بچه را میگیرد و  در حالیکه خود مجروح و زخمی است ، مزدور دوم و جنایتکاران  را از پای در می آورد .

خیلی از این این فیلم رو یادمه،ولی نمی تونم پیدا کنم.idontپدر دختر بچه در معدن کار میکرد و قهرمان فیلم در یک حادثه آتش سوزی اونو از معدن نجات میده...صحنه مرگ دختربچه موقعیست که سوار چرخ و فلک اسبیه و بین قهرمان فیلم و مزدور دوم درگیری پیش میاد و تو این درگیری دختره کشته میشه...صحنه آخرش هم شخصیت اصلی یه ماشینو با سرعت به طرف سنگر جنایتکارا میرونه و خودش رو از اون پرت میکنه پایین.

این فیلم محصول 1968 آلمان غربی (اسپانیا - ایتالیا) است با عنوان Die grosse Treibjagd (1968)  

The Last Mercenary

http://www.imdb.com/title/tt0063037/

صحنه آخر فیلم

پشت صحنه فیلم. دختره که همش سیاه می پوشید بعد تو درگیری کشته میشه.

آدرس های مرجع