تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

فيلمي از برنامه هنر هفتم پخش شد كه فضاي آن مانند فيلم شورش در كشتي بونتي بود و در يك كشتي جنگي احتمالًا زمان ناپلئون و سياه و سفيد كه در آن يك جوان را از كشتي باري به كشتي جنگي مي برند و در آنجا افسر خشن كشتي مدام اين جوان را آزار مي دهد تا اينكه جوان او را مي كشد و خود نيز در پايان فيلم به دار آويخته مي شود . لطفاً نام فيلم را ذكر كنيد. با سپاس

(۱۳۹۰/۱۲/۲۷ عصر ۱۱:۰۶)اتان ادواردز نوشته شده: [ -> ]

فيلمي از برنامه هنر هفتم پخش شد كه فضاي آن مانند فيلم شورش در كشتي بونتي بود و در يك كشتي جنگي احتمالًا زمان ناپلئون و سياه و سفيد كه در آن يك جوان را از كشتي باري به كشتي جنگي مي برند و در آنجا افسر خشن كشتي مدام اين جوان را آزار مي دهد تا اينكه جوان او را مي كشد و خود نيز در پايان فيلم به دار آويخته مي شود . لطفاً نام فيلم و دوبلور هاي آن ذكر كنيد با تشكر

احتملا منظور فيلم Billy Budd محصول 1962 مي باشد.

http://www.imdb.com/title/tt0055796/

(۱۳۹۰/۱۱/۱۸ صبح ۰۶:۰۰)california نوشته شده: [ -> ]

حدود 10 سال پیش از سینما چهار فیلمی اگه اشتباه نکنم فرانسوی یا شایدم یکی از کشورهای بوک شرق پخش شد....مردی میان سال که به راحتی می توانست افراد را هیپنوتیزم کند و دارای قدرتی از این قبیل....و اواخر داستان هم یکی از رقبای قدیمی خیلی پولدار معروف خود را که میانه خوبی هم با هم نداشتند ملاقات می کند....رقیب وی که احساس می کند در قدرت های ماورائ طبیعه کسی بالتر از وی نباید وجود داشته باشد یک دوئل انجام می دهند تا مشخص شود چه کسی برتر است....بنابر این کلی خبرنگار و عکاس دعوت کرده سپس هر دوی آنها در اذهان عمومی وارد قبر می شوند و تا 24 ساعت یا بیشتر زیر خاک می مانند فرد میان سال که از زندگی یکنواخت و همیشه مورد تو جه واقع شدن خسته شده است زیر خاک می ماند و رقیب وی از زیر خاک سالم بیرون می آید

کم کم از یافتن اسم فیلم نا امید می شوم

آیا آرشیوی از فیلم های پخش شده از سینما چهار وجود دارد؟

با سپاس فراوان از جناب شرلوك گرامي فيلم را دانلود كردم كاملاًدرست بود .  باز هم سپاسگزارم

(۱۳۹۱/۱/۳ صبح ۰۱:۵۴)california نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۰/۱۱/۱۸ صبح ۰۶:۰۰)california نوشته شده: [ -> ]

حدود 10 سال پیش از سینما چهار فیلمی اگه اشتباه نکنم فرانسوی یا شایدم یکی از کشورهای بوک شرق پخش شد....مردی میان سال که به راحتی می توانست افراد را هیپنوتیزم کند و دارای قدرتی از این قبیل....و اواخر داستان هم یکی از رقبای قدیمی خیلی پولدار معروف خود را که میانه خوبی هم با هم نداشتند ملاقات می کند....رقیب وی که احساس می کند در قدرت های ماورائ طبیعه کسی بالتر از وی نباید وجود داشته باشد یک دوئل انجام می دهند تا مشخص شود چه کسی برتر است....بنابر این کلی خبرنگار و عکاس دعوت کرده سپس هر دوی آنها در اذهان عمومی وارد قبر می شوند و تا 24 ساعت یا بیشتر زیر خاک می مانند فرد میان سال که از زندگی یکنواخت و همیشه مورد تو جه واقع شدن خسته شده است زیر خاک می ماند و رقیب وی از زیر خاک سالم بیرون می آید

کم کم از یافتن اسم فیلم نا امید می شوم

آیا آرشیوی از فیلم های پخش شده از سینما چهار وجود دارد؟

دوست گرامی، اسم فیلم سیمون جادوگره که از برنامه سینما ماورا پخش شده.

Simon mágus

http://uk.imdb.com/title/tt0189092/

http://www.filmkultura.hu/regi/2000/arti...http://www.filmkultura.hu/regi/2000/articles/films/simon

سلام می خواستم درباره ی فیلمی بپرسم که اطلاعات چندانی راجع بهش ندارم فیلمی که 10 سال پیش از صدا سیما در بخش کودک پخش میشد این فیلم درباره ی پسر بچه ی بازیگوشی بود که به یک مدرسه که خوابگاه داشت میرود اول فیلم صحنه ی شاخصی وجود دارد این صحنه در نهار خوری مدرسه است وقتی که غذایش را می خورد و سیر نمیشود به او میگویند که نمیتوانی بیشتر بخوری اما او بی تفاوت وارد اشپزخانه میشود و غذا برمیدارد او همیشه در اخر کلاس مینشیند و با معلم ها مدیر و دیگران برخورد تندی دارد و در آخر به خاطر این کاهایش او را از مدرسه بیرون میکنند و صحنه ی آخر صحنه ای است که پدرش با ماشین جلو در مدرسه منتظر اوست.

(۱۳۹۱/۱/۱۳ عصر ۰۵:۱۷)کمیسر ناوارو نوشته شده: [ -> ]

سلام می خواستم درباره ی فیلمی بپرسم که اطلاعات چندانی راجع بهش ندارم فیلمی که 10 سال پیش از صدا سیما در بخش کودک پخش میشد این فیلم درباره ی پسر بچه ی بازیگوشی بود که به یک مدرسه که خوابگاه داشت میرود اول فیلم صحنه ی شاخصی وجود دارد این صحنه در نهار خوری مدرسه است وقتی که غذایش را می خورد و سیر نمیشود به او میگویند که نمیتوانی بیشتر بخوری اما او بی تفاوت وارد اشپزخانه میشود و غذا برمیدارد او همیشه در اخر کلاس مینشیند و با معلم ها مدیر و دیگران برخورد تندی دارد و در آخر به خاطر این کاهایش او را از مدرسه بیرون میکنند و صحنه ی آخر صحنه ای است که پدرش با ماشین جلو در مدرسه منتظر اوست.

فیلم قلب  ورژن سینمایی بچه های مدرسه والت داستان فرانچی

جای فرانچی فریبا شاهین مقدم حرف زده

اقا بهزاد اسم انگلیسیش رو میدونین؟

(۱۳۹۱/۱/۱۴ عصر ۱۱:۵۳)کمیسر ناوارو نوشته شده: [ -> ]

اقا بهزاد اسم انگلیسیش رو میدونین؟

با تشکر از بهزاد کازابلانکا و کمیسر ناوارو فکر میکنم اسم خارجیش باید Heart (1984) باشه

http://www.imdb.com/title/tt0088975/

بر اساس رمانی از Edmondo De Amicis اینم لینک کارتون بجه های School of Love (1981)

http://www.imdb.com/title/tt0296297/

 فيلمي به نام راز شب ژانويه  كه فكر مي كنم بيست وچند سال پيش از تلويزيون پخش شد . داستان فيلم را بخاطر ندارم اما مي دانم موضوعي جنايي-پليسي داشت . نام اصلي فيلم و مشخصات آن . با سپاس

(۱۳۹۱/۱/۱۵ عصر ۰۶:۲۹)اتان ادواردز نوشته شده: [ -> ]

 فيلمي به نام راز شب ژانويه  كه فكر مي كنم بيست وچند سال پيش از تلويزيون پخش شد . داستان فيلم را بخاطر ندارم اما مي دانم موضوعي جنايي-پليسي داشت . نام اصلي فيلم و مشخصات آن . با سپاس

یک فیلم شبیه این اسم هست Night of January 16th (1941)

http://www.imdb.com/title/tt0033954/

با سلام خدمت اساتید محترم . چند سال پیش ،( اواخر دهه هفتاد - اوایل دهه هشتاد) یه فیلم از تلویزیون پخش شد که مخاطبش  کودک و نوجوان بود . داستان فیلم در مورد پسری بود که یه روز وارد یک خانه متروکه می شه و در اونجا با ( روح ، جن ، دیو ، پری ؟) برخورد می کنه و وقتی بیرون میاد موی سرش رشد خیلی زیادی پیدا میکنه . این فیلم چند بار هم پخش شد و چیزی که ازش یادمه این که پسره پیش یه جادوگر می ره و جادوگر بهش میگه که یه ماده ای رو درست کنه و به موی سرش بزنه و پسره هم این کار رو میکنه و  بعد کچل میشه و دیگه موی سرش رشد نمی کنه . فکر کنم یه کارخونه قلمو سازی هم از موی پسره برای ساختن قلمو استفاده می کرد . ممنون میشم از دوستان اگه راهنمایی کنند.

(۱۳۹۱/۱/۲۳ صبح ۰۶:۲۵)Papillon نوشته شده: [ -> ]

با سلام خدمت اساتید محترم . چند سال پیش ،( اواخر دهه هفتاد - اوایل دهه هشتاد) یه فیلم از تلویزیون پخش شد که مخاطبش  کودک و نوجوان بود . داستان فیلم در مورد پسری بود که یه روز وارد یک خانه متروکه می شه و در اونجا با ( روح ، جن ، دیو ، پری ؟) برخورد می کنه و وقتی بیرون میاد موی سرش رشد خیلی زیادی پیدا میکنه . این فیلم چند بار هم پخش شد و چیزی که ازش یادمه این که پسره پیش یه جادوگر می ره و جادوگر بهش میگه که یه ماده ای رو درست کنه و به موی سرش بزنه و پسره هم این کار رو میکنه و  بعد کچل میشه و دیگه موی سرش رشد نمی کنه . فکر کنم یه کارخونه قلمو سازی هم از موی پسره برای ساختن قلمو استفاده می کرد . ممنون میشم از دوستان اگه راهنمایی کنند.

اسم فیلم در ایران نسخه سحرآمیز و نام اصلی آن The Peanut Butter Solution

http://www.imdb.com/title/tt0089789/

به  پایک بیشاب ,

با سپاس از شما دوست عزیز / بله خودشه mmmm:

(۱۳۹۱/۱/۲۳ صبح ۰۷:۰۹)پایک بیشاپ نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۱/۱/۲۳ صبح ۰۶:۲۵)Papillon نوشته شده: [ -> ]

با سلام خدمت اساتید محترم . چند سال پیش ،( اواخر دهه هفتاد - اوایل دهه هشتاد) یه فیلم از تلویزیون پخش شد که مخاطبش  کودک و نوجوان بود . داستان فیلم در مورد پسری بود که یه روز وارد یک خانه متروکه می شه و در اونجا با ( روح ، جن ، دیو ، پری ؟) برخورد می کنه و وقتی بیرون میاد موی سرش رشد خیلی زیادی پیدا میکنه . این فیلم چند بار هم پخش شد و چیزی که ازش یادمه این که پسره پیش یه جادوگر می ره و جادوگر بهش میگه که یه ماده ای رو درست کنه و به موی سرش بزنه و پسره هم این کار رو میکنه و  بعد کچل میشه و دیگه موی سرش رشد نمی کنه . فکر کنم یه کارخونه قلمو سازی هم از موی پسره برای ساختن قلمو استفاده می کرد . ممنون میشم از دوستان اگه راهنمایی کنند.

اسم فیلم در ایران نسخه سحرآمیز و نام اصلی آن The Peanut Butter Solution

http://www.imdb.com/title/tt0089789/


الهی بگردم یادش بخیر جای پسره فریبا شاهین مقدم بود جای جادوگره زنده یاد حسین معمارزاده و چه فیلم خوبی بود چه دوبله خوبی داشت

درود به همگي

سالياني پيش تو برنامه هاي كودك يه كارتون به اسم پيراهن خالخالي نشون مي داد

البته هر چي سرچ مي كنم برنامه اي به اين اسم پيدا نميشه

جريان برنامه حول موجود عجيب غريبي به اسم پيراهن خالخالي بود كه در انتها هر قسمت يه شرتك خالخالي بهش كادو مي دادند... "بازم يه شرتك خالخالي ديگه"

سلام دوستان.حدودای سال 62-63 فکر کنم بود که یک سریال عروسکی بود که تلویزیون نشون میداد با نام خروس اتیش به سر که حیوون مغروری بود و از تاجش به طرف حیوونهای دیگه آتیش پرتاب میکرد .کسی از دوستان این کارتون یادش هست یا اطلاعاتی داره.

فکر کنم کار خانم برومند بود شاید هم حمید جبلی.

دنبال فیلم کوتاهی هستم که قبلا از برنامه فیلم کوتاه که سه شنبه شبها از کانال 2 پخش میشد، نمایش داده شده. فکر میکنم این فیلم مال کشور سوئد بود. قصه در مورد مردی بود که در کارخانه تولید کنسرو نخود فرنگی کار میکرد و کارش این بود که در قسمت خط تولید نهایی، نظارت کنه تا نخودفرنگی خالص داخل قوطیهای کنسرو بره. (این قسمت فیلم اشاره به داستان عصر جدید چارلی چاپلین داشت.) تفکیک رنگها و جنسها اینقدر به زندگی این کارگر اثر گذاشته که در زندگی عادیش هم همیشه رنگها و جنسها رو از هم جدا میکنه و ...... یکی از روزها، در اثر اشتباه ناشی از خوابالودگی این کارگر، یه هویج قاطی نخودفرنگیها وارد دستگاه میشه و این کارگر نمیتونه خط تولید رو متوقف کنه و ....

عذاب وجدان و کابوسهای شبانه باعث میشه اقدام کنه و میره هرچی کنسرو نخودفرنگی تو فروشگاهها وجود داره و هنوز خریداری نشده رو میخره و باز میکنه تا اون هویج رو پیدا کنه ولی هرچی بیشتر میگرده کمتر پیدا میکنه.

یادمه داستان جالبی داشت و اینکه اشاره به موقعیت انسانها در جهان امروز  و ماشینیزه شدنشون و حس انجام وظیفه رو خیلی خوب نشون داده بود.

ممنونمmmmm:

دوستان عزیز سلام من تازه عضو شدم

دنبال فیلمی قدیمی که تقریبا دهه 60 از تلویزیون پخش شد میگردم

داستان فیلم مر بوط به یک خواهر و برادر نوجوان است که چشم خواهره کور میشه و برادرش دنبال دوای چشم خواهرش میگرده واون را نزد پیرزن بد جنسی که تو جنگل در یک کلبه تنها زندگی می کنه گیر میاره پیرزن از پسره در قبال دوا درخواستهای زیادی میخواد وپسره همه را انجام میده اخر هم پیرزن دوای چشم را تو ذره میندازه و پسره به هر ترتیبی که است دوا را به دست میاره و خواهرش خوب میشه اسم خواهرش اگه اشتباه نکنم رازی بود

لطفا کمکم کنید چون برام خیلی خاطره انگیزه

(۱۳۹۱/۲/۴ عصر ۰۶:۰۴)رزا نوشته شده: [ -> ]

دنبال فیلم کوتاهی هستم که قبلا از برنامه فیلم کوتاه که سه شنبه شبها از کانال 2 پخش میشد، نمایش داده شده. فکر میکنم این فیلم مال کشور سوئد بود. قصه در مورد مردی بود که در کارخانه تولید کنسرو نخود فرنگی کار میکرد و کارش این بود که در قسمت خط تولید نهایی، نظارت کنه تا نخودفرنگی خالص داخل قوطیهای کنسرو بره.

منم اینو دیدم. فکر می کنم آخرش اینجوری تموم می شه که کنسرو یکی به آخریو باز می کنه هویچ رو توش پیدا می کنه. بعد نفس راحتی می کشه. بعد آخرین کنسرو با خیال راحت باز میکنه می ریزه تو بشقاب ولی چشمتون روز بد نبینه می بینه همش هویچه. (:

آدرس های مرجع