تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

(۱۳۹۸/۱۲/۶ عصر ۱۰:۴۹)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۱۲/۶ عصر ۰۸:۳۲)تئودور بگول نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۱۲/۶ عصر ۰۴:۵۲)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

سگارو بنده خدا درست گفته رفتم خود فیلم و پوستر فیلم ضربه طوفان رو چک کردم هم بچه آخر فیلم تو کامیون کنار جمشید هاشم پور هست انفجار هم اصلا رو پوستر فیلم هست. بنظر میاد باید به ذهن مبارک بیشتر فشار بیارید تا چیزای بیشتری یادش بیاد. اینطوری دوستان می توانند کمک کنند.

مورچه سیاه و سگاروی عزیز لطف کردید ولی باور کنید فیلم گمشده هیچ کدوم این فیلمها که شما دو عزیز گفتید نبود اما واقعا چرا انقدر فیلمای شبیه به هم داره اقای هاشم پور؟؟!! خیلی عجیبه در هر دو فیلمی که گفتید کامیون بود اتفاقاً آبی رنگ هم بود. یادمه توی اون فیلم بچه وقتی داشت سوار کامیون میشد جمشید هاشم پور متوجه نشد و یه دفعه وقتی خودش رفت نشست و حرکت کرد بچه رو دیدش که نمیتونست دیگه بنا به شرایطی پیادش کنه. انگار مادر بچه بهش گفته بود سوار بشه تا جایی برسونتش که هاشم پور متوجه نشده بود . مادر بچه با هاشم پور نسبتی داشت

"چشم عقاب" نیست؟

سلام نه چشم عقابها که دیدم ماهیگیر جان

(۱۳۹۸/۱۲/۱ صبح ۱۲:۰۱)تئودور بگول نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان عزیزم:heart: باز هم یک فیلم دیگه که بنده هوس کردم ببینم و اسمش یادم نیست:huh: از فیلم های آقای جمشید هاشم پور که در این فیلم ایشون یک کامیون داره و راننده این کامیوته و اخر فیلم هم کامیون منفجر میشه. کامیون هم فکر کنم آبی بود. اسم فیلم رو میخواستم دوستای جان:heart:

سلام.

فک کنم فیلم "دشمن" مد نظرتونه:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%...%B7%DB%B4)

(۱۳۹۷/۹/۱۱ عصر ۱۱:۲۰)لوک مک گرگور نوشته شده: [ -> ]

... فیلمی هم عید نوروز سال هفتاد و هشت از شبکه دو ساعت یازده شب پخش شد در مورد دو بچه سیزده، چهارده ساله که گویا خواهر و برادر بودند. یک سری موجودات فضایی به شکل انسان به زمین اومده بودند و سعی داشتند مردم را از بین ببرند. حتی آمدند و با مادر بچه ها صحبت کردند. بچه ها با عینک مخصوصی که داشتند می توانستند چهره واقعی موجودات فضایی را ببینند. سردسته گروه فضایی ها در قالب انسان موهای بلندی داشت. اونها دنبال بچه ها بودند و در نهایت سعی می کنند با گفتن این مطلب به بچه ها که شما و خانواده و دوستانتون زنده می مونید، بچه ها رو فریب بدند که موفق نمی شوند.

متأسفانه هنوز نام فیلم را نیافته‌ام. ولی ظاهراً این ایده‌ی عینکی که باهاش میشه موجودات فضایی و بیگانه را دید، اوّل‌بار در فیلم They Live محصول 1988 (+) استفاده شده باشد. امیدوارم این سرنخ کمک کند ....

(۱۳۹۸/۱۱/۱۸ عصر ۰۹:۲۴)داک مکوي نوشته شده: [ -> ]

سلام.درود به همه

فیلمی هست دوتا دزد میزنن به خونه ای:بجای اثاثیه :پسر بچه ای میدزدن.پسر بچه با یکیشون دوست میشه.و حاضرم نمیشه برگرده به خونه.وسط فیلم پلیس میاد دزد خوبه رو بگیره ولی پسر بچه مبره بالای چرخ فلک میگه تا دزدخوبه فرار نکنه من پایین نمیام.و دزد فرار میکنه وآخر فیلمم دزد بعد از چمد سال میاد دنبال پسره.

دوستان کمک کنید اسم فیلم رو .باتشکر

با درود

اگه اشتباه نکنم فیلم مورد نظر "من و پسر "هست

که دزده یه همدست کچل هم داشت که بد ذات بود

پسره هم عینکی و مو فرفری بود



(۱۳۹۸/۱۱/۱۴ صبح ۱۲:۰۴)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۱۱/۱۲ عصر ۱۰:۱۵)سناتور نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۱۱/۱۱ عصر ۰۸:۲۹)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

Dog, The - El Perro


برایم خیلی جالب بود که این فیلم بر اساس کتابی  ساخته شده که بهتر از اصلش درآمده!:rolleyes:

http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?g=84078

به هرحال از این که در این محفل گرم و صمیمی تلمذ می کنم،به خود افتخار می کنم.:lovve:

با توجه به داستان صوتی این فیلم، کنجکاو شدم تا ببینم  این کتاب به فارسی هم منتشر شده که نتیجه ای عایدم نشد. حتی نتوانستم ردی از نویسنده ی کتاب بیابم.

آلبرتو واس گس فیگروا

اگر دوستان سرنخی یافتند،مرا هم بی نصیب نگذارند.

ضمنا" برای یافتن خواننده ی زن آواز متن فیلم هم گشتم که چیزی کشف نشد.ولی باز هم می گردم چون جوینده یابنده است!

موفق باشید.

متاسفانه این فیلم هم مثل خیلی از فیلمهایی که روی نوارهای بتا دیدیم نایاب شد.

شاید عباس مطمئن زاده در آرشیوش اون رو داشته باشه که اون هم خدا رو شکر خسیس تشریف دارند و فیلمهاشون رو در اختیار کسی قرار نمیدن

درود بر جناب سناتور

عذر می خواهم.گمان کنم که اشتباه متوجه شده اید.

مورد درخواستی من،فایل pdf کتاب فراری است که بر اساس آن فیلم سگ را ساخته اند.

ضمنا" بنده این فیلم را به سه شکل مختلف دارم:

1-DVD با کیفیت کپچر و دوبله ی سانسور شده

2-فایل تصویری بدون سانسور ولی زبان اصلی

3_فایل تصویری بدون سانسور و دوبله قدیمی با کیفیت عالی

این هم نشانی دانلود همین سومی  https://filmlost.in/tt0075059/

موفق باشید:rolleyes:

درود جناب شارینگهام عزیز حدود 1ماه بود به سایت سر نزده بودم امروز که وارد شدم دیدم شما پیام گذاشته بودید .بسیار سپاسگزارم ازتوجه شما.

سلام یه سری فیلم قدیمی امریکایی بود که تلویزیون نشون میداد و نام کاراگاهش اگه اشتباه نکنم کاتن بود لطفا منو راهنمایی کنید با تشکر از دوستان


سلام کسی از دوستان لینک کامل دوفصل سریال jake and the kid  رو داره خبر بده هزینشم

پرداخت میکنم با تشکر

درود بر همه دوستان

اولین دفعه که سریال پزشک دهکده پخش شد فکر میکنم حدودا ۱۸ سال پیش بود. بعد از اتمام سریال پزشک دهکده از جمعه های بعد یک سریال جدید جایگزین شد که فقط چند قسمت از آن پخش شد و تا جایی که من یادمه پخش آن ادامه پیدا نکرد. سریال درباره یک کارگاه خانوم بود که با دوچرخه به ماموریت می رفت و با وجود مشکلات خنده داری که براش پیش می اومد آخر هر قسمت بالاخره موفق میشد ماموریتش رو با موفقیت به پایان برسونه. چون اون زمان خیلی بچه بودم و حدودا نه سالم بود چیز دیگه ای به یاد ندارم. از دوستان کسی اسم اون سریال رو میدونه؟

[quote='کنتس پابرهنه' pid='39528' dateline='1585114581']

درود بر همه دوستان

اولین دفعه که سریال پزشک دهکده پخش شد فکر میکنم حدودا ۱۸ سال پیش بود. بعد از اتمام سریال پزشک دهکده از جمعه های بعد یک سریال جدید جایگزین شد که فقط چند قسمت از آن پخش شد و تا جایی که من یادمه پخش آن ادامه پیدا نکرد. سریال درباره یک کارگاه خانوم بود که با دوچرخه به ماموریت می رفت و با وجود مشکلات خنده داری که براش پیش می اومد آخر هر قسمت بالاخره موفق میشد ماموریتش رو با موفقیت به پایان برسونه. چون اون زمان خیلی بچه بودم و حدودا نه سالم بود چیز دیگه ای به یاد ندارم. از دوستان کسی اسم اون سریال رو میدونه؟

#####

سلام یه مجموعه تلویزیونی توسط cbs آمریکا تو فاصله سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۶ تولید شده که تو ۱۲ فصل و در قالب ۲۶۴ اپیزود تولید و پخش شده.

اینکه شما گفتی ادامه پیدا نکرده پخش اون تو تلویزیون ما یه کم شک بنده رو در مورد اینکه همون مجموعه باشه زیاد کرده‌.

بهرحال با توجه به اینکه طرف کارآگاه زن بوده و دوچرخه سوار می‌شده اسم مجموعه رو می‌فرستم.

Murder, she wrote

(۱۳۹۹/۱/۸ صبح ۱۲:۵۳)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

اینکه شما گفتی ادامه پیدا نکرده پخش اون تو تلویزیون ما یه کم شک بنده رو در مورد اینکه همون مجموعه باشه زیاد کرده‌.

بهرحال با توجه به اینکه طرف کارآگاه زن بوده و دوچرخه سوار می‌شده اسم مجموعه رو می‌فرستم.

Murder, she wrote

خیلی ممنونم دوست عزیز. متاسفانه Murder, she wrote  سریال مورد نظرم نیست.

(۱۳۹۹/۱/۸ صبح ۰۷:۵۶)کنتس پابرهنه نوشته شده: [ -> ]

[quote='مورچه سیاه' pid='39540' dateline='1585257784']

اینکه شما گفتی ادامه پیدا نکرده پخش اون تو تلویزیون ما یه کم شک بنده رو در مورد اینکه همون مجموعه باشه زیاد کرده‌.

بهرحال با توجه به اینکه طرف کارآگاه زن بوده و دوچرخه سوار می‌شده اسم مجموعه رو می‌فرستم.

Murder, she wrote

خیلی ممنونم دوست عزیز. متاسفانه Murder, she wrote  سریال مورد نظرم نیست.

№############

یه سریال دیگه هم هست که کمدیه و یه پیرزن نقش یه کارآگاه رو داره یه پسره هم با موتور وسپا بهش کمک می‌کنه تو کارا. توسط bbc تو انگلیس مابین سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ تو ۲۴ قسمت ساخته شده.

 Hetty wainthropp investigates

سلام دوستان

اوایل ده هفتا د سریالی از شبکه 2 (همزمان با پخش ای کیوسان از شبکه یک) پخش می شد به اسم جزیره "جزیره کلاغ دریایی" که چند تا بچه روستایی توی یک جزیره زندگی می کردند واتفاقات جالبی براشون می افتاد تو مایه قصه های جزیره یاده تابستان پخش می شد وتلویزیون بابت نمایش آن در ایام تابستان کلی تبلیغات کرد اگر کسی از دوستان اسم اصلی یا لینک دوبله اش رو داشته باشه ممنوم می شم .

سلام

سالها قبل از تلوزیون یک مینی سریال تخیلی پخش میشد

یه قفس بزرگ آهنی کُروی بود  که می چرخوندنش و چیز هایی که داخلش گذاشته میشد رو تغییر ماهیت میداد

مثلا گربه ای توش قرار دادن و تبدیل به چیز دیگری شد

سریال مخصوص رنج سنی نوجوان بود.

کنجکاوم اسم این سریال رو بدونم

(۱۳۹۹/۱/۸ صبح ۱۰:۳۰)مورچه سیاه نوشته شده: [ -> ]

یه سریال دیگه هم هست که کمدیه و یه پیرزن نقش یه کارآگاه رو داره یه پسره هم با موتور وسپا بهش کمک می‌کنه تو کارا. توسط bbc تو انگلیس مابین سالهای ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ تو ۲۴ قسمت ساخته شده.

 Hetty wainthropp investigates

 متاسفانه این سریال هم نبود... اما یک دنیا سپاس بابت پیگیریتون

(۱۳۹۹/۱/۶ صبح ۰۹:۰۶)کنتس پابرهنه نوشته شده: [ -> ]

درود بر همه دوستان

اولین دفعه که سریال پزشک دهکده پخش شد فکر میکنم حدودا ۱۸ سال پیش بود. بعد از اتمام سریال پزشک دهکده از جمعه های بعد یک سریال جدید جایگزین شد که فقط چند قسمت از آن پخش شد و تا جایی که من یادمه پخش آن ادامه پیدا نکرد. سریال درباره یک کارگاه خانوم بود که با دوچرخه به ماموریت می رفت و با وجود مشکلات خنده داری که براش پیش می اومد آخر هر قسمت بالاخره موفق میشد ماموریتش رو با موفقیت به پایان برسونه. چون اون زمان خیلی بچه بودم و حدودا نه سالم بود چیز دیگه ای به یاد ندارم. از دوستان کسی اسم اون سریال رو میدونه؟

فکر کنم اسم سریال "ایموژن " Imogen بود و تم کمدی داشت . سریال فرانسوی بود و ماجراهاش توی یه شهر کوچیک اتفاق میفتاد.

اسم اصلی سریال معمای بروتاین بود. متاسفانه چیزی ازش توی نت پیدا نکردم.

(۱۳۹۹/۱/۱۲ صبح ۱۱:۰۹)سگارو نوشته شده: [ -> ]

فکر کنم اسم سریال "ایموژن " Imogen بود و تم کمدی داشت . سریال فرانسوی بود و ماجراهاش توی یه شهر کوچیک اتفاق میفتاد.

اسم اصلی سریال معمای بروتاین بود. متاسفانه چیزی ازش توی نت پیدا نکردم.

بله بله اسم سریال معمای بروتاین بود... نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم... بی نهایت ممنونم:blush:

(۱۳۹۹/۱/۶ صبح ۰۱:۰۶)رابرت جوردن نوشته شده: [ -> ]

سلام یه سری فیلم قدیمی امریکایی بود که تلویزیون نشون میداد و نام کاراگاهش اگه اشتباه نکنم کاتن بود لطفا منو راهنمایی کنید با تشکر از دوستان


اگه منظورتون همین کارگاه خوش تیپه ست. بله کاراگاه جری کاتن با بازی  George Nader

فیلمایی که ازش توی تلویزیون پخش شد اگه اشتباه نکنم "مرگ در جگوار قرمز" و " مرگ و الماس"  بود.

اینم یه سری از فیلمای جری کاتن :

Schüsse aus dem Geigengasten

Manhattan Night of Murder

The Trap Snaps Shut at Midnight

Die Rechnung – eiskalt serviert

Der Mörderclub von Brooklyn

Dynamit in grüner Seide

Tod im Roten Jaguar

Todesschüsse am Broadway


با سلام به تمامی اعضای گرامی و آرزوی تندرستی برای همگی شما. بنده عضو جدید هستم و چند وقتی است که به عنوان مهمان با خواندن گفتگو های دوستانه میان اعضا خاطره بسیاری از فیلمها و کارتون های قدیمی برای من زنده و تداعی شد. اما در عین حال یک سری صحنه های مبهم از فیلمهایی که شاید 40 سال پیش در دوره کودکی دیده بودم به ذهنم آمد و هر چه جستجو کردم چیزی نیافتم. لذا تصمیم گرفتم با عضویت در کافه کلاسیک و بهره جستن از دانش و تجربیات اعضای محترم نام این چند فیلم زیر خاکی که مدتهاست برای من تبدیل به یک دغدغه ذهنی شده را رمز گشایی کنم.

مورد اول به فیلم سینمایی خارجی بر می گردد که فکر کنم در حد فاصل سالهای 58 تا حداکثر 61 از تلویزیون پخش شد. متاسفانه کلیات داستان رو یادم نیست و این خود گره کار را کورتر می کد. اما به نظرم در مورد شخصی سفید پوست به احتمال زیاد یک معلم بود که یادم نیست به چه دلیلی در زندان یا بازداشتگاهی گیر افتاده بود و در آنجا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و این جمله از دوره کودکی یادمه که موقع کتک زدن او بهش می گفتند: فکر می کنی که آدمی! فکر می کنی کسی هستی! بعد یادمه در این بازداشتگاه یا زندان به دستان یک زندانی دیگر که سیاه پوست بود میخ کوبیدند و صحنه دلخراشی بود. این فرد که عرض میکنم حدس می زنم یک معلم بود با رشوه دادن به یکی از نگهبانان با کلی بدبختی مقداری روغن یا کرم تهیه کرد و دستهای این مرد بیچاره سیاه پوست را ماساژ داد تا از درد او بکاهد. اسم این مرد سیاه پوست چیزی شبیه لاروبی یا لارودی بود و یادمه این دوستش مرتب او را با این اسم صدا می زد. من با کلید واژه های زندان، شکنجه، کتک زدن و غیره (البته به انگلیسی) IMDB  رو زیر و رو کردم و چشمام کم سو شد اما چیزی شبیه این پیدا نکردم. مهمترین فیلمهای زندان پاپیون، Midnight Express, Scum, Cool Hand Luke, فرار از آلکاتراز، پرنده باز آلکاتراز و نظیر اینهاست که همگی را دیده و این فیلم هیچکدام از این موارد نیست. حتی فیلم زندان شیشه ای محصول 1972 که در لابه لای گفتگوی دوستان به آن برخورد کردم هم این فیلم نیست. اشاره کنم که زندان شیشه ای به احتمال زیاد سال 62 از تلویزیون پخش شد ولی این فیلم گمگشته بنده خیلی قبل تر و همانطور که اشاره کردم شاید سال 58-59 پخش شده. امیدوارم دوستان پیش کسوت بتوانند کمک کنند. با تشکر و عذر خواهی بابت طولانی شدن کلام.

با سلام مجدد به محضر اعضای گرامی. من از بابت این که می خواهم چند سوال دیگر سینمایی را مطرح کنم جدا عذر می خواهم اما در عین حال به راهنمایی و همفکری دوستان نیاز دارم تا چند گمگشته تلویزیونی و سینمایی را پیدا کنم. امیدوارم با کمک شما بتوانیم از این چند معما رمز گشایی کنیم.

مورد اول. یک فیلم کوتاه تلویزیونی ایرانی در سالهای 58-59 پخش شد با حال و هوای ترسناک. یک خانه روستایی بود که پیرمرد و پیرزنی در آن زندگی می کردند. هوا که تاریک شد صدای کلون در شنیده شد. پیرمرد آمد حیاط و در را باز کرد اما کسی نبود. این ماجرا چند بار تکرار شد و کم کم پیرمرد و همسرش وحشت زده شدند. خلاصه دفعه آخر پیرمرد در را به دقت بازرسی کرد و متوجه شد ریسمانی به کلون یا همان درکوب فلزی در بسته شده و کودکی از پشت بام خانه با کشیدن ریسمان دق الباب می کند. در این زمان پیرزن از داخل خانه شوهرش را صدا کرد و گفت: حاجی جن بود؟ پیرمرد گفت جن که نه، تخم جن بود! و فیلم تمام شد. من لیست فیلمهای کوتاه کارگردانان بزرگی چون استاد بیضایی، ناصر تقوایی و واروژ کریم مسیحی را جستجو کردم ولی فیلمی با این توصیف و مضمون نیافتم. آیا از دوستان با تجربه کافه کسی چنین فیلمی را به خاطر دارد تا کمک کند؟

مورد دوم. اگر اشتباه نکنم تله تئاتری بود در اواخر دهه 60 یا اوائل دهه 70 در مورد رزمنده ای که گمان می شد شهید شده اما در واقع زنده بود. او برای بازگشت نزد خانواده اش با روانشناسی مشورت کرد و او روش تئاتر درمانی را پیشنهاد داد تا با ورود ناگهانی به منزل موجبات شوک روحی برای همسر و سایر اعضای خانواده فراهم نشود و به تدریج با این موضوع کنار بیایند. لذا او با صورت باندپیچ شده به عنوان مستاجر به خانه برگشت و اتاقی در گوشه حیاط منزل خود کرایه کرد. در این مدت دوست صمیمیش مرتب به خانه آنها سر میزد و با توجه به اینکه همگان فکر می کردند رزمنده شهید شده به صورت تلویحی از همسر او خواستگاری می کرد. همسر رزمنده که هنوز امید به بازگشتش داشت مرتب به این خواستگار پاسخ منفی می داد. بالاخره رزمنده بعد از مدتها صحبت با همسرش و دوستش با همان صورت باندپیچی شده کم کم هویت خود را آشکار ساخت. به نظرم در آخر کار رزمنده و دوستش همدیگر را در آغوش گرفتند. مطمئن نیستم اما حدس می زنم یکی از هنر پیشه ها آقای جلیل فرجاد بود اما در عین حال ایشان نقشی شبیه به همین را در فیلم هویت (1364) ابراهیم حاتمی کیا بازی کرده و شاید من این دو را اشتباه گرفته ام. آیا از دوستان کافه کسی این تئاتر با معنا و عمیق تلویزیونی را به خاطر می آورد؟

مورد سوم. یک فیلم تلویزیونی  اقتباس شده از داستان گردنبند گی دو موپاسان که در آن مرحوم نعمت گرجی نقش آفرینی کرده بود. ظاهرا خانمی برای شرکت در جشن عروسی گردنبند دوست یا خواهرش را امانت می گیرد و هنگام بازگشت از جشن متوجه می شود آن را گم کرده. خلاصه با کلی قرض و وام و فروختن همه لوازم منزل پولی جمع کرده و عین آن گردنبند را می خرد و به دوستش یا شاید خواهرش بر می گرداند و در نهایت متوجه می شود که گردنبند امانت گرفته شده از جواهرات مصنوعی ساخته شده بوده! و اصلا شی گرانبهایی نبوده است.  این فیلم هم در سالهای اول بعد از انقلاب پخش شد. آیا از دوستان کسی به یاد می آورد این فیلم عنوانش چه بوده و اساسا جایی می توان در اینترنت آن را یافت؟با تشکر فراوان

به قول بزرگمهر همه چیز را همه کس دانند

درود

دنبال یه فیلم میگردم چیزی که یادمه ازش اینه که طرف میره تو مرکزکامپیوتر و سابقه همررو در میاره آخرش از پنجره میریزه بیرون ممنون میشم اسم فیلمو بگید

با سلام مجدد. چند مورد دیگه هم هست از فیلمها و نمایش های زیر خاکی 30 تا 40 سال پیش که توضیحاتم در مورد آنها کوتاه و در برخی موارد شاید در حد یک جمله از آنها باشد لذا امیدوارم با بهره جستن از همفکری اعضای محترم کافه بتوانم از این موارد گمگشته را پیدا کنم.

مورد الف. یک فیلم سینمایی خارجی که در دهه 60 پخش شد و ظاهرا درباره انقلاب کوبا و جنگ داخلی این کشور است. یادمه گروهی از چریکها مسلسل به دست تا زانو در آب در دریا یا اقیانوس به دنبال دشمن  می رفتند و موسیقی جالبی در این صحنه ها پخش می شد.

مورد ب. فیلمی خارجی پخش شده در دهه 60 درباره یک تبهکار به نام باکارا که در آخر فیلم وقتی داشت گیر می افتاد در اتاقی با دوستانش نشسته بود و یکی از نوچه هایش که خطر را حس کرده بود مرتب او را صدا می کرد و می گفت باکارا، باکارا، هی باکارا. با عرض شرمندگی چیز دیگری از این فیلم یادم نیست.

مورد ج. یک فیلم سینمایی خارجی پخش شده از تلویزیون در دهه 60 که فقط یک صحنه از آن یادمه و آن مربوط به تعدادی کودک فقیر و ژنده پوش که شبانه پشت در خانه ای رفته و می خواهند در بزنددولی یکی از آنها که دختر کوچک و معصومی است با صدایی ترحم برانگیز می گه کسی در رو رو ما گداها باز نمی کنه.

مورد د. باز یک فیلم سینمایی خارجی که ظاهرا کمدی هم بود و در نیمه اول دهه 60 پخش شد. در باره یک زن خشن کولی که هفت تیر به دست بود و با دختر نوجوانش در حال سیر و سفر بودند. فقط این جمله بامزه از اواخر فیلم یادمه که با مردی ملاقات کردند و دختره به مادر خشنش گفت: مامان من از این یارو خوشم نمیاد. بزن بکشش!

مورد ه. این رو باید در پست قبلی که موارد ایرانی بود می گفتم اما الان یادم آمد. یک میان پرده ایرانی بود که سالهای 58-59 پخش شد. تم سیاسی داشت. تعدادی دانشجو بودند و یک دوستی که تفکرات ظاهرا مارکسیستی داشت رو دست گرفته بودند و با حالت آواز خواندن دسته جمعی می گفتند: هی رفیق، هی رفیق تو سنتزی، تو داری فکر می کنی آنتی تزی!

با عرض پوزش از این همه پر حرفی به عنوان یک عضو تازه کار. امیدوارم با کمک شما این معما های ذهنی بنده حل شود. با تشکر  از همگی اعضای محترم.

آدرس های مرجع