تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: درخواست راهنمايي در مورد نام فيلم
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.

درود. ببخشید باید تو بخش موسقی مطرح میشد.اینجا مطرح کردم.یک موسیقی اسپانیایی هست همیشه تو صحنه های گاوبازی و رقص اسپانیایی میزنن با صدای شیپور خیلی بی نظیر.می خواستمم ببینم اگر کسی میدونه عنوان قطعه اون رو بگه یا اصل اون رو معرفی کنه برای دانلود.

با درود دنبال نام یک فیلم برای یکی از دوستان هستم که داستان فیلم درباره زوج جوانی هست که سوار بر یک خودرو تویوتا f j cruiser وارد یک پارک جنگلی شده که در آن موقع سال ورود ممنوع می‌باشد و این زوج توسط یک فرد که یک قاطر داره به داخل پارک جنگلی رفته و بعد از مدتی راهنمای آنها فکر کنم توسط مار یا عقرب گزیده شده و جان خود را از دست می‌دهد و زوج برای رهایی از وضع پیش آمده به یک کوه مرتفع رفته و دنبال جایی هستند که موبایل اونها آنتن دهی داشته باشه و در اون حالت مرد از یه صخره به زمین افتاده و یه پای وی شکسته شده و بعد از مدتی عفونت کرده و همسر وی مجبور شده پای او را قطع کند و بعد از مدتی که در اون پارک سرگردان هستند گرگ ها به اونها حمله کرده و زن برای اینکه مرد قبل از اینکه توسط گرگ ها خورده شود مرد را خفه می‌کند و چند دقیقه بعد از اینکه مرد را خفه کرد دو هلیکوپتر نزدیک شده و به دنبال آنها می آید ، ممنون میشم اگه کسی این فیلم رو دیده اسم رو برام بگه

با سلام

دنبال یک فیلم هستم که اویل دهه هفتاد از تلویزیون پخش

موضوع فیلم یک دیکتاتور رو نشون می داد که با یک روشنفکر جامعه دشمنی داره اون دیکتاتوره از سه لحاظ به هیتلر استالین و موسولینی  شباهت داره سبیلش شبیه هیتلره یونیفرمش شبیه استالینه و مثل موسولینی کچله  یه صحنه هم پسر جوونش در اعتراض به کارهای پدرش با یه کلت خودکشی می کنه آخر فیلم هم این دیکتاتوردیوونه میشه و یک مسیر دایره وار رو دور خودش می چرخه و صداهای عجیب و غریب از خودش درمیاره

(۱۳۹۸/۶/۱۳ عصر ۱۰:۱۰)سناتور نوشته شده: [ -> ]

درود. ببخشید باید تو بخش موسقی مطرح میشد.اینجا مطرح کردم.یک موسیقی اسپانیایی هست همیشه تو صحنه های گاوبازی و رقص اسپانیایی میزنن با صدای شیپور خیلی بی نظیر.می خواستمم ببینم اگر کسی میدونه عنوان قطعه اون رو بگه یا اصل اون رو معرفی کنه برای دانلود.

Song > En "Er" Mundo / España Cañi / Morante de la Puebla
Artist > Agrupacion De Bailes Populares De España

Song > Gallito
Artist > Banda Orquesta La Maestranza

Song > Spanish Gypsy Dance (Paso Doble - Insstrumental)
Artist > Tony Evans and His Orchestra

بجای گوش دادن به موسیقی کولی ها

سعی کنید بیشتر واگنر و باخ گوش کنید.

هم زیباتره و هم برای امنیت خودتون بهتره !!!

کسانیکه به رایش سوم وفادار نباشن

سرنوشتی بجز تیرباران نصیب شون نمیشه!!!

شب بخیر !

Ludwig Kessler

سلام دوستان

   یک فیلمی یادمه که اولش با ساختن یک ذره بین کوچولو شروع میشد دوربین دست شخصی که ذره بین رو درست میکرد نشون میداد که چجوری مرحله به مرحله با استفاده از آب و شیشه و امکانات جنگلی یک ذره بین درست میکرد مثل اینکه یک زندانی بود که توی جنگل بود و ماجرای فیلم هم ظاهرا درباره فرار اون زندانی بود فضای فیلم مربوط به دوران رنسانس اروپا بود دهه شصت تلویزیون خیلی این فیلمو تکرارمی کرد مال زمانی بود که یک ایران بود و یه شبکه یک!!

ممنون از همه.

[quote='راجرز' pid='38769' dateline='1563603519']

[quote='راجرز' pid='38567' dateline='1556009120']

{#smilies.confused}

با عرض سلام و آرزوی ساعاتی خوش برای عزیزان

داستان فیلم گمشده بنده هم راجع به یک زندانی هست که از زندان آزاد میشوند و ماموریت پیدا میکنند با کامیون حمل دارو و کمکهای اولیه برای بچه ها از آلمان به یوگسلاوی انجام وظیفه کنند که با یک خانم راهبه همسفر میشوند و در راه ماجرای دزدیدن کامیون توسط سارقین و زخمی شدن راننده هنگام عبور از مرز که توسط سربازها بهشون شلیک میکنند و اینکه خود راننده به ذهنشون خطور میکنه که کامیون را بدزدند و در نهایت خود راهبه رانندگی کامیون را به عهده میگیرند و از مسیرهای کوهستانی عبور میدهند .حول و حوش سالهای ۸۷الی ۸۸بود فکر میکنم از تلویزیون پخش شد این فیلم ولی هنوز موفق به پیدا کردنشون نشدیم..به نظرم ابتدای فیلم نوشته شده بود این داستان بر اساس واقعیت است.

به نظر بنده باید مربوط بشود به دوران جنگ سرد اروپا.البته احتمال است.

با تشکر از دوستان

سلام دنبال یک فیلم می گردم که سال 79 یا 80 پخش شد فکر کنم مربوط به جنگ داخلی اسپانیا ودوران ژنرال فرانکو بود یک عده دیوانه از دارالمجانین  فرار کرده بودند و به اسلحه رسیده بودند جای نقش اصلی مرحوم خسرو شایگان صحبت می کرد یه نفر هم بود که بهش می کنند دکتر سالوادو

(۱۳۹۷/۱۰/۱۷ عصر ۱۲:۲۷)دون دیه‌گو دلاوگا نوشته شده: [ -> ]

... از فرصت استفاده میکنم و یکی از گمشده‌های خودم را همینجا مطرح میکنم؛ یک فیلم فانتزی و فولکوریک روسی‌ست که تحت عنوانِ "ماجراجوی دلاور" در تاریخ «شنبه ، 9 فروردین 1376» از شبکه‌ی دو سیما پخش شده بود. ولی جستجوهایم برای یافتن-اش بی‌نتیجه بوده است.

داستان فیلم (که متأسفانه بیش از این به یاد ندارم) :

«ماجراجویی دلاور با مردم شهر خود (نوبوکروف) به سیاحت جهان می‌پردازد و با مشکلات تجربه‌ی این سفر روـدرـرو می‌شود».

فکر میکردم "نیکلای چرکاسف" در آن بازی میکرد. ولی جستجوهایم در فیلم‌های با بازی او هم، حاصلی نداشته است ...:huh:

دوستان، درود! با گذشتِ 8ماه، از نو ، یادی از گمشده‌ام میکنم تا مگر پیدا شود!

این "ماجراجوی دلاور" را مطمئن هستم اسم شهرش "نوبوکروف" بود. و با مردم شهرش یک سفر فضایی طولانی چندین ساله داشت. یعنی کل شهر روی پهنه‌ی آسمان حرکت داشت (مثل یک سفینه‌ی بزرگ). فیلمش یک فیلم فانتزی روسی بود با فیلمبرداری درخشان رنگی. اینقدر رنگ‌هایش جذاب بود که فکر میکردم تازه با کامپیوتر رنگ‌گذاری شده است! اگه در اصل هم، رنگی بوده باشد تاریخش باید مال دهه‌ی 1950 باشد و نهایتاً اوایل دهه‌ی 1960. اینرا از الگوی چهره‌ی بازیگران می‌گویم. گریم‌ها به مردم روسِ قرون وسطی تا رنسانس شبیه بود ولی تیپ قیافه‌ی بازیگرانش مال دهه‌ی 1950-1940 روسیه بود. منو یاد "ایوان مخوف" می‌انداخت. بخاطر همین در دفترم نوشته بودم با بازی "نیکلای چرکاسف". چون قهرمان فیلمش خیلی شبیه جوانی‌های "ایوان" بود.


(۱۳۹۸/۶/۱۸ عصر ۱۱:۴۷)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

   یک فیلمی یادمه که اولش با ساختن یک ذره بین کوچولو شروع میشد دوربین دست شخصی که ذره بین رو درست میکرد نشون میداد که چجوری مرحله به مرحله با استفاده از آب و شیشه و امکانات جنگلی یک ذره بین درست میکرد مثل اینکه یک زندانی بود که توی جنگل بود و ماجرای فیلم هم ظاهرا درباره فرار اون زندانی بود فضای فیلم مربوط به دوران رنسانس اروپا بود دهه شصت تلویزیون خیلی این فیلمو تکرارمی کرد مال زمانی بود که یک ایران بود و یه شبکه یک!!

ممنون از همه.

سلام . فکر کنم فیلم مد نظر شما در واقع قسمت اول «سریال جزیره اسرار آمیز» باشه که یکیشون که مهندس کارخونه بود با دوتا شیشه ساعت و دو تا ساقه علف و کمی صمغ یه ذره بین درست کرد و توش رو پر از آب کرد.

البته منظورم همون نسخه اصلیه که عمر شریف نقش کاپیتان نمو رو بازی می کرد.

(۱۳۹۸/۶/۲۸ عصر ۱۲:۲۸)سگارو نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۶/۱۸ عصر ۱۱:۴۷)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

   یک فیلمی یادمه که اولش با ساختن یک ذره بین کوچولو شروع میشد دوربین دست شخصی که ذره بین رو درست میکرد نشون میداد که چجوری مرحله به مرحله با استفاده از آب و شیشه و امکانات جنگلی یک ذره بین درست میکرد مثل اینکه یک زندانی بود که توی جنگل بود و ماجرای فیلم هم ظاهرا درباره فرار اون زندانی بود فضای فیلم مربوط به دوران رنسانس اروپا بود دهه شصت تلویزیون خیلی این فیلمو تکرارمی کرد مال زمانی بود که یک ایران بود و یه شبکه یک!!

ممنون از همه.

سلام . فکر کنم فیلم مد نظر شما در واقع قسمت اول «سریال جزیره اسرار آمیز» باشه که یکیشون که مهندس کارخونه بود با دوتا شیشه ساعت و دو تا ساقه علف و کمی صمغ یه ذره بین درست کرد و توش رو پر از آب کرد.

البته منظورم همون نسخه اصلیه که عمر شریف نقش کاپیتان نمو رو بازی می کرد.

أرود. من قبلا یک بار درخواست دادم دوستان هم راهنمایی کردن حالا دوباره همون فیلم رو می خواستم.

یک فیلم ایتالیایی با دوبله اول مردش هم خسرو شاهی.

شخصیت اول که نوازنده پیانو هست از تو خیابون می بینه پشت یک پنجره یک زن به قتل میرسه وارد اون خونه میشه از جلو تابلوها رد مبشه و قاتل در یک راهرو ایستاده روبرو آیینه و شبیه تابلو دیده میشه.

سلام و درود خدمت همه عزیزان کافه راستش اسم ی فیلم هندی رو میخام و اینکه خیلی واسم مهمه خاهش میکنم اگر کسی اسمش رو میدونه بگه سپاسگذارم

2 تا رفیق ک مثل داداش هم بودن عاشق یک دختر میشن و قرار میزارن دوست دختر های همدیگه رو نشون هم بدن اون دختر درخواست یکیشونو قبول میکنه و ب همین دلیل درخواست دوست دوم رو رد میکنه و اینکه نمیدونسته این 2 پسر با هم رفیقن خلاصه دختره میره سر قرار و رفیق دوم ک میبینه دختری ک دوستش داره با اون یکی دوستشه خیلی ناراحت میشه و ی روزی کنار یک پرتگاه بلند دست همدیگه رو لب پرتگاه میگیرن و واسه هم از دوستی و برادریشون میگن ک یهو دست دوستشو رها میکنه و دوستش پرت میشه. اما زنده میمونه و دچار فراموشی میشه دختره ی روز میبینتش و بعد از کلی تلاش پسره تمام داستان رو یادش میاد اگه اشتباه نکنم پسره گیتاریست هم بود.

 هوکاگه بودن دلیل نمیشه که مردم تو رو قبول کنن بلکه وقتی مردم قبولت کنن میتونی هوکاگه بشی ( اوچیها ایتاچی )

(۱۳۹۸/۶/۲۶ صبح ۰۳:۲۷)راجرز نوشته شده: [ -> ]

[quote='راجرز' pid='38769' dateline='1563603519']

[quote='راجرز' pid='38567' dateline='1556009120']

{#smilies.confused}

با عرض سلام و آرزوی ساعاتی خوش برای عزیزان

داستان فیلم گمشده بنده هم راجع به یک زندانی هست که از زندان آزاد میشوند و ماموریت پیدا میکنند با کامیون حمل دارو و کمکهای اولیه برای بچه ها از آلمان به یوگسلاوی انجام وظیفه کنند که با یک خانم راهبه همسفر میشوند و در راه ماجرای دزدیدن کامیون توسط سارقین و زخمی شدن راننده هنگام عبور از مرز که توسط سربازها بهشون شلیک میکنند و اینکه خود راننده به ذهنشون خطور میکنه که کامیون را بدزدند و در نهایت خود راهبه رانندگی کامیون را به عهده میگیرند و از مسیرهای کوهستانی عبور میدهند .حول و حوش سالهای ۸۷الی ۸۸بود فکر میکنم از تلویزیون پخش شد این فیلم ولی هنوز موفق به پیدا کردنشون نشدیم..به نظرم ابتدای فیلم نوشته شده بود این داستان بر اساس واقعیت است.

به نظر بنده باید مربوط بشود به دوران جنگ سرد اروپا.البته احتمال است.

با تشکر از دوستان


باسلام
منم دنبال اسم لاتین همین فیلم با فیلمی که در ایران بنام ایستگاه خونین درباره جنگ نازیها با پارتیزانها هست،میباشم
متاسفانه تا الان اسم لاتین هیچکدوم پیدا نکردم

(۱۳۹۸/۶/۲۸ عصر ۱۲:۲۸)سگارو نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۶/۱۸ عصر ۱۱:۴۷)جناب سرگرد نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان

   یک فیلمی یادمه که اولش با ساختن یک ذره بین کوچولو شروع میشد دوربین دست شخصی که ذره بین رو درست میکرد نشون میداد که چجوری مرحله به مرحله با استفاده از آب و شیشه و امکانات جنگلی یک ذره بین درست میکرد مثل اینکه یک زندانی بود که توی جنگل بود و ماجرای فیلم هم ظاهرا درباره فرار اون زندانی بود فضای فیلم مربوط به دوران رنسانس اروپا بود دهه شصت تلویزیون خیلی این فیلمو تکرارمی کرد مال زمانی بود که یک ایران بود و یه شبکه یک!!

ممنون از همه.

سلام . فکر کنم فیلم مد نظر شما در واقع قسمت اول «سریال جزیره اسرار آمیز» باشه که یکیشون که مهندس کارخونه بود با دوتا شیشه ساعت و دو تا ساقه علف و کمی صمغ یه ذره بین درست کرد و توش رو پر از آب کرد.

البته منظورم همون نسخه اصلیه که عمر شریف نقش کاپیتان نمو رو بازی می کرد.

سلام دوست عزیز ممنون از راهنماییتون قسمت ذره بین درست بود یادم اومد و من دوتا فیلم رو باهم قاطی کرده بودم. ولی فیلم زندانی یک فیلم قرون وسطایی بود صحنه های خشنی داشت زندانیهارو داغ میکردند تا همیشه بعنوان لکه ننگ اجتماع شناخته شده باشن.

(۱۳۹۸/۷/۱۱ صبح ۱۰:۰۹)باد وایت نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۶/۲۶ صبح ۰۳:۲۷)راجرز نوشته شده: [ -> ]

[quote='راجرز' pid='38769' dateline='1563603519']

[quote='راجرز' pid='38567' dateline='1556009120']

{#smilies.confused}

با عرض سلام و آرزوی ساعاتی خوش برای عزیزان

داستان فیلم گمشده بنده هم راجع به یک زندانی هست که از زندان آزاد میشوند و ماموریت پیدا میکنند با کامیون حمل دارو و کمکهای اولیه برای بچه ها از آلمان به یوگسلاوی انجام وظیفه کنند که با یک خانم راهبه همسفر میشوند و در راه ماجرای دزدیدن کامیون توسط سارقین و زخمی شدن راننده هنگام عبور از مرز که توسط سربازها بهشون شلیک میکنند و اینکه خود راننده به ذهنشون خطور میکنه که کامیون را بدزدند و در نهایت خود راهبه رانندگی کامیون را به عهده میگیرند و از مسیرهای کوهستانی عبور میدهند .حول و حوش سالهای ۸۷الی ۸۸بود فکر میکنم از تلویزیون پخش شد این فیلم ولی هنوز موفق به پیدا کردنشون نشدیم..به نظرم ابتدای فیلم نوشته شده بود این داستان بر اساس واقعیت است.

به نظر بنده باید مربوط بشود به دوران جنگ سرد اروپا.البته احتمال است.

با تشکر از دوستان


باسلام
منم دنبال اسم لاتین همین فیلم با فیلمی که در ایران بنام ایستگاه خونین درباره جنگ نازیها با پارتیزانها هست،میباشم
متاسفانه تا الان اسم لاتین هیچکدوم پیدا نکردم

اسم فارسیش را میدونی عزیزم؟

آخه هر کی یه اسم میذاره برای فیلمها

مثل فیلم black water یکی گذاشته مروارید سیاه یکی گذاشته دریای سیاه معنای نام فیلم هم که یعنی آب سیاه ؛جالبه.

سلام به همه ی دوستان حاضر و غایب:blush:

باز هم گمشده ای دیگر در جام جهان نما:

یک سریال تلویزیونی ایرانی شاید هم یک فیلم داستانیshakkk!

در بازه ی زمانی 1388 تا 1391 از شبکه ی 3 پخش می شد.

فقط یک قسمت از آن را که به طور ناقص دیدم،در فیلمخانه ی ذهنم به یادگار مانده بود تا امشب ...

خلاصه ی آن قسمت:

فضای فیلم ،یک کوچه باغ روستایی بود در دهه ی پنجاه یا شصت

پسربچه ای تقریبا" 10 ساله برای رفتن به مدرسه، از کوچه باغی می گذرد که یک پسر تقریبا" 15 ساله در آن پرسه می زند.او راه را بر پسربچه می بندد.به این بهانه که آنجا خانه اشان است و هرکسی برای گذشتن از جلوی آن،باید به او شیتیل بپردازد.:llerr

در روز اول،پسر قلدر او را کتک می زند و به زور کیفش را می گیرد و خوراکیش را می خوردو سپس به او اجازه ی عبور می دهد.پسر بچه با حال ناراحت به مدرسه می رود و یک کتک هم از ناظم به خاطر دیرآمدنش می خورد.

غروب که می خواهد به خانه برود،باترس از کوچه باغ می گذرد و باز هم پسره ی قلدر را درحال تیروکمان بازی می بیند.

او به صورت کتک خورده ی پسربچه می خندد و به زخمش نمک می پاشد!

ولی به او اجازه عبور می دهد و او را که درحال دویدن است،فریادزنان می ترساند که برای فردا شیتیل یادش نرود.

بعداز مدتی پسر بچه به فکر انتقام از مزاحم سرراهش می افتدو با نقشه ای او را ناکار می کند (؟) طوری که قلدر محله،معلول می شود و مثل یک تیکه گوشت جاندار،فقط جلوی در به روبه رو زل می زند.

پسربچه که دچار عذاب وجدان شده، هر روز پیش او می آید و پیشرفت خودش در درس و مدرسه را با شوق و ذوق به وی می گوید تا کمی او را خوشحال کند...

در این جا فیلم به زمان حال می آید که می بینیم پسربچه ی ما که اکنون مردی شده ،داشته این خاطرات را برای همسرش تعریف می کرده...همسری که درصدد ترک وی است،به خاطر این که دیگر نمی تواند بی عرضگی و ترسویی شوهرش را در زندگی مشترکشان تحمل کند. و این کار زن باعث شده تا همسرش ریشه ی این ترس و بدبختیش را برایش بازگو کند و...

دیگر هیچ!:rolleyes:

(۱۳۹۸/۸/۱۰ صبح ۰۲:۵۵)شارینگهام نوشته شده: [ -> ]

سلام به همه ی دوستان حاضر و غایب:blush:

باز هم گمشده ای دیگر در جام جهان نما:

یک سریال تلویزیونی ایرانی شاید هم یک فیلم داستانیshakkk!

در بازه ی زمانی 1388 تا 1391 از شبکه ی 3 پخش می شد.

فقط یک قسمت از آن را که به طور ناقص دیدم،در فیلمخانه ی ذهنم به یادگار مانده بود تا امشب ...

خلاصه ی آن قسمت:

فضای فیلم ،یک کوچه باغ روستایی بود در دهه ی پنجاه یا شصت

پسربچه ای تقریبا" 10 ساله برای رفتن به مدرسه، از کوچه باغی می گذرد که یک پسر تقریبا" 15 ساله در آن پرسه می زند.او راه را بر پسربچه می بندد.به این بهانه که آنجا خانه اشان است و هرکسی برای گذشتن از جلوی آن،باید به او شیتیل بپردازد.:llerr

در روز اول،پسر قلدر او را کتک می زند و به زور کیفش را می گیرد و خوراکیش را می خوردو سپس به او اجازه ی عبور می دهد.پسر بچه با حال ناراحت به مدرسه می رود و یک کتک هم از ناظم به خاطر دیرآمدنش می خورد.

غروب که می خواهد به خانه برود،باترس از کوچه باغ می گذرد و باز هم پسره ی قلدر را درحال تیروکمان بازی می بیند.

او به صورت کتک خورده ی پسربچه می خندد و به زخمش نمک می پاشد!

ولی به او اجازه عبور می دهد و او را که درحال دویدن است،فریادزنان می ترساند که برای فردا شیتیل یادش نرود.

بعداز مدتی پسر بچه به فکر انتقام از مزاحم سرراهش می افتدو با نقشه ای او را ناکار می کند (؟) طوری که قلدر محله،معلول می شود و مثل یک تیکه گوشت جاندار،فقط جلوی در به روبه رو زل می زند.

پسربچه که دچار عذاب وجدان شده، هر روز پیش او می آید و پیشرفت خودش در درس و مدرسه را با شوق و ذوق به وی می گوید تا کمی او را خوشحال کند...

در این جا فیلم به زمان حال می آید که می بینیم پسربچه ی ما که اکنون مردی شده ،داشته این خاطرات را برای همسرش تعریف می کرده...همسری که درصدد ترک وی است،به خاطر این که دیگر نمی تواند بی عرضگی و ترسویی شوهرش را در زندگی مشترکشان تحمل کند. و این کار زن باعث شده تا همسرش ریشه ی این ترس و بدبختیش را برایش بازگو کند و...

دیگر هیچ!:rolleyes:

سلام شارینگهام

 این داستان یکی از اپیزود های سریال "خرده ستمگران" بود

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%...8%A7%D9%86

سلام دوستان گلم وقت خوش.

دنبال یه فیلم میگردم اسمش یادم نیست. بازیگر فیلم یک مردی بود سری تراشیده و کاملاً کچل که انگار کت شلوار طوسی میپوشید و یک جمله بود که میگفت وان میلیون دالرز (یک میلیون دلار)

هیچی دیگه یادم نیست خیلی سال پیش دیدمش اما فیلم معروفی بود متاسفانه اسمش پریده از ذهنم ...:huh:

ممنون میشم کمک کنید:heart:

(۱۳۹۸/۸/۱۳ عصر ۱۱:۵۱)تئودور بگول نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان گلم وقت خوش.

دنبال یه فیلم میگردم اسمش یادم نیست. بازیگر فیلم یک مردی بود سری تراشیده و کاملاً کچل که انگار کت شلوار طوسی میپوشید و یک جمله بود که میگفت وان میلیون دالرز (یک میلیون دلار)

هیچی دیگه یادم نیست خیلی سال پیش دیدمش اما فیلم معروفی بود متاسفانه اسمش پریده از ذهنم ...:huh:

ممنون میشم کمک کنید:heart:

سلام

این شخصیت بود؟

https://en.wikipedia.org/wiki/Dr._Evil

(۱۳۹۸/۸/۱۴ عصر ۰۵:۲۰)ماهی گیر نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۹۸/۸/۱۳ عصر ۱۱:۵۱)تئودور بگول نوشته شده: [ -> ]

سلام دوستان گلم وقت خوش.

دنبال یه فیلم میگردم اسمش یادم نیست. بازیگر فیلم یک مردی بود سری تراشیده و کاملاً کچل که انگار کت شلوار طوسی میپوشید و یک جمله بود که میگفت وان میلیون دالرز (یک میلیون دلار)

هیچی دیگه یادم نیست خیلی سال پیش دیدمش اما فیلم معروفی بود متاسفانه اسمش پریده از ذهنم ...:huh:

ممنون میشم کمک کنید:heart:

سلام

این شخصیت بود؟

https://en.wikipedia.org/wiki/Dr._Evil

سلام بر ماهیگیر عزیز ... بــــــله خود خودشه پس اسم فیلم هست آستن پاورز 1997

با سلام

از دوستان گرامی خواهشمندم راجع به نام چندتا فیلم اگه امکان داره راهنمایی کنند

اولین فیلم که فکر کنم در برنامه هنر هفتم دیدم یه مقدار ی که یادم هست اینه  که شاید فیلم سیاه و سفید بوده کل داستان فیلم یادم نیست و در جایی از فیلم این طور بود که یه مرد با خون پرندگان غسل میکرد و با کایت پرواز میکرد و کشته میشد البته پرواز و پریدن نشون نمیداد متاسفانه همین قدر از فیلم توی ذهنم هست

دومین فیلم درباره جنگ جهانی دوم هست فیلمی شبیه داستان فیلم عقاب فرود امده  the eagle has landed اما داستان فیلم فکر کنم درباره چهار تا چتر باز آلمانی که در بیابان یا صحرا فرود میان برای ترور  یه شخصیت  ، آخر فیلم اینطوری بود ماموریت لو میره و  یک نفر زنده میمونه با دختری که به اون علاقمند هست پیشنهاد میده یونیفرم نظامی خودش بپوشه تا به عنوان جاسوس دستگیر نشه ، کسی اسم این فیلم میدونه من هر چی گشتم پیداش نکردم

سومین فیلم احتمالا اواسط دهه ۶۰ دیدم راجع به مردی بود که تنها توی جنگل بود با حیوانات دوست می شد فکر کنم با یه کلاغ و یه توله خرس بود یه جای داستان که خوب یادم مونده دست این شخص شکسته بود  با زحمت  آتل بندی می کرد

چهارمی فیلم سینمایی نبود  حالا قسمتی از سریال بوده یا فیلم کوتاه یا چیزی شبیه اینا فیلم ایرانی بود داستان توی یه روستا بود پسری با پدر ومادر پیرش بد رفتاری میکرد  اخرهای فیلم با کلنک یادم نیست دیوار بود یا صخره کوه میکند و بالا میرفت یهو یه مار نیش زد وافتاد از سرش خون امد و در پایان احتمالا متن آیه ای از قرآن و یا حدیثی چیزی  روی تصویر رد خون نشون میداد

آدرس های مرجع