درود بر دوستان قدیم و جدید
یاد مرحوم بهرام زند به خیر
گمشده ی من مربوط می شود به یکی از قسمت های خیلی جالب سریال
ناوارو
شروع فیلم ، نمای داخلی یک کارخانه ی متروکه
با صدای ماندگار مرحوم عطاءالله کاملی
- خلع سلاح شون کن !
چهار نفر آدم گردن کلفت رو به دوربین ایستاده اند.همگی به سبک اعضای باند مافیا لباس پوشیده اند. گویا در دام افتاده، یکی از آن ها شروع به موس موس کردن می کند :
- به خونه خوش اومدی سارکیس!
سارکیس در حالی که با اسلحه نشانه گرفته، با سردی رعب آوری پاسخ می دهد :
در نبود من، خوب جولان دادید،یادتون رفته بود که هنوز من رییس هستم؟
و بدون آن که منتظر جواب بماند،شلیک می کند.
خال هندی روی پیشانی نفر اول حک می شود!
نفر دوم. ..
نفر سوم...
نفر چهارم، در حالی که مرگ را در چند قدمی خود می بیند، هراسان التماس می کند :
منو نکش سارکیس! من دوست هستم، همیشه دوست تو بودم.
سارکیس :کی منو لو داد؟
مرد چهارم :اینا ...کار اینا بود.
سارکیس اسلحه اش را پایین می آورد و به دست محافظش می دهد.
سارکیس می رود، ولی محافظ کار نفر چهارم را هم تمام می کند.
***
ناوارو، در حال مشاهده ی جنازه ها در کارخانه ی متروکه :
-سارکیس برگشته!
-سارکیس؟ مگه اون در اوروگوئه نیست؟
***
سارکیس در حال بیرون آمدن از یک کافه، یک مرد الکلی را می بیند:
مورلی!این تو هستی؟ عجب وضعی پیدا کردی!
مورلی:سارکیس، کمکم کن!
سارکیس :کمکت کنم؟با اون دردسری که اون سال برام درست کردی؟باشه،کمکت می کنم تا زودتر بمیری!
مورلی با عجز و ناامیدی :پس زودتر این کار رو بکن.
ناوارو با اسلحه پیدایش می شود:سارکیس! نوئل مبارک!
***
شب کریسمس است.
سارکیس، در پاسگاه پلیس بازداشت شده است.
دو پسر سارکیس با تبهکار های تحت فرمان سارکیس، درصد هستند که او را آزاد کنند.
ابتدا، برق منطقه ای را قطع می کنند تا با استفاده از تاریکی شب، به پاسگاه حمله کنند.
در شلیک اولیه، یکیاز افراد پلیس کشته می شود. پلیس سارکیس را بی هوش می کنند تا با استتار کیسه ی مخصوص حمل جسد،او را به جای دیگری بفرستند.
پسر سارکیس اجازه می دهد ولی دو گلوله به کیسه شلیک می کند تا مطمئن شود درون کیسه، جسد است. ولی...
***
خب دوستان!
اسم این قسمت را به یاد آوردید؟