تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64

BAMSE

The world's Strongest Bear


شخصيت بامزی در سال 1966 توسط يک هنرمند خلاق سوئدی با نام Rune Andreasson (رون اندرسون) خلق شد


نسخه های اوليه که مابين سالهاي 1966 تا 1970 در تلويزيون به نمايش درآمدند به بصورت سياه و سفيد بودند

بامزی در ابتدا يک بچه خرس کوچک بود که به مرور زمان بزرگتر و قوی تر شد

حتی بعدها ازدواج ميکند و صاحب زن و 4 فرزند ميشود! که يکی از آنها شباهت زيادی به پدرش دارد (در پست بعدی اشاره میشود)


از زمان خلق این شخصیت کارتونی کتابها و مجلات زیادی از آن منتشر شده است

در سال 1972 مجموعه ای تلويزيونی از بامزی ساخته ميشود که دهه 60 در ايران هم به نمايش در آمد


شاید گفتن این موضوع برایتان جالب باشد، که رنگبندی لباس بامزی از همان دو رنگی تشکیل شده است که در پرچم کشور سوئد دیده میشود

در اینجا شخصیت های این مجموعه کارتونی معرفی میشوند

BAMSE


قوی ترین خرس جهان، این عنوان را به او داده اند که البته شجاع و مهربان است

اما خصلت دیگری هم دارد که بسیار پسنده میباشد و بامزی در این حالت بسیار دوست داشتنی تر و بامزه! میشود

آن هم درست زمانی که شخصی خطايی را مرتکب شده و بامزی انگشتش را به نشانه اعتراض بالا ميبرد و به او تذکر ميدهد که این کارت اشتباه است! 

وقتی از اتفاقی دلخور و ناراحت میشود هم رفتار و حرکاتش تماشایی است!

______________________________

Farmor / Katten Jansson

 

مادربزرگ، او هم مانند بامزی بسیار مهربان و دوست داشتنی است

وظیفه درست کردن عسل مقوی و مخصوص برای نوه اش را بر عهده دارد تصویر

هیچ کس غیر از مادربزرگ نمیتواند برای بامزی این را عسل بسازد

حتما میدانید که هر کس غیر از بامزی از این عسل بخورد قوی نمیشود!

جانسون، گربه ملوس مادربزرگ است که همیشه سر وقت شیشه های عسل را به بامزی میرساند تصویر

در حقیقت کار او شباهت زیادی به یک امداد رسان دارد

_______________________________

Lille Skutt / Skalman

جامپی کوچولو، خرگوشی بسیار دوست داشتنی و البته ترسو و دوست باوفای بامزی است 

معمولا هر جا که بامزی باشد او هم در کنارش حضور دارد

مواقعی که خطری تهدیدش میکند یا با مشکلی روبرو میشود خیلی زود اشکش در میاید! تصویر

بامزی و جامپی کوچولو از گذشته تا کنون دوستان خوبی برای هم هستند تصویر

شلمان، لاک پشت تنبل، آرم و البته بسیار باهوشی که اختراعات بسیار جالب و عجیبی ثبت میکند

در واقع او یک مخترع بزرگ است که در مواقع بحرانی به کمک دوستان و اهالی دهکده میشتابد تصویر

 گاهی اوقات هم زنگ خوردن و خوابیدن شلمان به صدا در آمده و بامزی و دوستانش باید خودشان چاره ای بیاندیشند!

________________________________

Vargen / Kapten Buster

گرگ بدجنس، به تنهایی در کلبه ای وسط جنگل زندگی میکند و همیشه سعی دارد برای بامزی و دوستانش درد سرساز باشد تصویر

عادت دارد از قبل نقشه ای بکشد و گاهی با کمک کاپیتان و دزدان دریایی آن را عملی کند اما عاقبت مقلوب بامزی میشود 

گاهی هم فکرهای احمقانه به سرش میزند، یکبار تصمیم میگیرد تا عسل های بامزی را بدزد تا مثل او قوی ترین حیوان جنگل باشد تصویر

اما با خوردن یک شیشه عسل نه تنها قوی و نیرومند نشد بلکه تا یک هفته دل درد شدیدی گرفت

نکته ای جالب در مورد خانه گرگ!

همیشه دوست داشتم یه تونل یا اتاق مخفی تو خونه ات باشه

در خانه گرگ صندوقچه ای قرار دارد که به یک تونل مخفی زیرزمینی منتهی میشود که در مواقع خطر از این راه فرار میکند! تصویر

کاپیتان باستر، سر دسته دزدان دریایی است، که در مواقع لزوم با گرگ بدجنس همدست میشود تصویر

البته  کاپیتان   خودش یک پا دزد حرفه ای بوده که با دوستانش در کشتی زندگی میکند و نیاز آنچنانی به همکاری با گرگ ندارد

_____________________________

Krosus Sork

کروسوس موش صحرایی ثروتمند، اگر خاطرتان باشد در قسمتی که الاغ بامزی با اسب های او مسابقه میداد حضور داشت

 Husmusen / Surre


موش کوچولو، همبازی و دوست صمیمی جانسون گربه مادربزرگ است

در موافعی که جانسون با گاری کوچکش برای بامزی عسل مبرد او نیز همراهی اش میکند تصویر

ناگفته نماند که رابطه بین آنها همیشه هم دوستانه نیست و گاهی مثل همه موش و گربه ها سر به سر هم میگذارند تصویر

زنبور عسل، عسل هایی که مادربزرگ تهیه میکند را باید مدیون زحمات او و دوستانش دانست

همچنین مانند یک مراقب و پیک رسان، در مواقعی که خطری بامزی را تهدید میکند مادربزرگ و
گربه اش را با خبر میکند تصویر

______________________________

Olagravling / Mickelina / KattaLo

از دیگر شخصیتهای مجموعه، که البته از کاراکترهای اصلی به حساب نمی آیند

با این حال همیشه و اغلب در مواقعی که دچار دردسری میشوند و به کمک بامزی نیاز دارند

یا گاهی اوقات نیز به عنوان هوادار بامزی و دوستانش شاهد حضورشان هستیم تصویر

______________________________

Stolen / Slusken / Ruskenhid

سه شخصیت دیگر، از گروه دزدان دریایی به رهبری کاپیتان باستر که محل تمجع شان در حولی اسکله است تصویر

______________________________

Dub Their

دوبله این مجموعه کارتونی به نظر من از به یادماندنی ترین های دهه 60 است

که با حضور جمعی از بهترین ها برای مخاطبان آن زمان و نسلهای بعدی به یادگار مانده است

ضمن آنکه دوبله ایرانی این مجموعه بسیار دلنشین تر از نسخه اصل آن میباشد

در دوبله سوئدی تنها یک نفر گویندگی کار را بر عهده دارد که در اصل همان راوی داستان است

اما در دوبله ایرانی جمعی از بهترین ها در گویندگی این مجموعه خاطراه انگیز با هم همکاری داشته اند

با تشکر از دوست گرامی زینال بندری جهت شناسایی  اسامی گویندگان


_______________________________

قسمت کوتاهی از مجموعه بامزی

بامزی/ وای! شماها چقدر نازيد کوچولوها

راوی/ اين دو تا بچه پلنگ ظاهرا اصلا خطرناک نيستن، اما مادرشون بد اخلاق به نظر ميرسه!

قدر مسلم خيلي ام زورگوئه، حالا پلنگ بامزی رو کجا داره ميبره؟

ولی جای نگرانی نيست، بامزي يه لوله عسل مقوی توی جيبش داره!

و تو يه چشم بهم زدن پلنگ ميچرخونه و بعد پرتش ميکنه به هوا!

بامزی/ هر کی با قويترين خرس جهان در بيافته همينطور ميشه!

ولی غصه نخورين من بهترين خرس دنيام الان مادرتون ميگيرم، آهان ناراحت نشين

دفعه بعد که خواستی رو یه نفر بپری و اون یه لقمش کنی 

اول خوب فکر کن! از حالا بهتره برين و فقط ميوه و سبزيجات بخورين

راوی/ سبزيجات برای حيوانای درنده غذای مطلوبی نيست!

ولی پلنگ سرش ميندازه پايين و ميره 

بچه های پلنگ ام وقتی ميفهمن ديگه نبايد گوشت بخورن ميرن دنبال مادرشون!

تصاویر داستان / ویدئو

دانلود تمام قسمتهای پخش شده از تلویزیون با دوبله و کیفیت بالا

در پایان یک نقاشی زیبا

(۱۳۹۰/۶/۲۵ عصر ۱۰:۱۴)john doe نوشته شده: [ -> ]

گویندگان کتاب جنگل اصلاح شود.

احمد رسول زاده : (باگیرا) پلنگ

صادق ماهرو : (بالو) خرس

ناهید امیریان : (موگلی) پسر

فتح اله منوچهری : (شیر خان) + گرگ پدر

حسین عرفانی : رئیس فیل ها + یکی از لاشخور ها

ابولحسن تهامی: رئیس میمون ها + یکی از لاشخور ها

مهین بزرگی : فیل مادر

محمد باقر توکلی : رئیس گرگ ها + یکی از لاشخور ها

نقش مار هم درست به یاد ندارم . شاید گوینده این نقش اکبر منانی باشد. جلیلوند در این فیلم گویندگی نکرده .

اضافه شود مترجم و مدیر دوبلاژ ابولحسن تهامی ، دوبله شده در استودیو راما

و صدای مار هم متعلق به خود تهامی است.


با تشکر از جناب جان دو

صدای مار شبیه مرحوم اصغر افضلی (سرجان) در رابین هود است و شباهتی با جناب تهامی حس نمیشود. کاش دوستان اعلام نظر بفرمایند

در نسخه ای که هنرنمای پارسیان منتشر کرده ابتدای فیلم اعلام میشود:
مدیر دوبلاژ سرکار خانم ژاله علو و دوبله شده در استودیو دماوند 

 Bamse Och Tjuvstaden

Bamse and the Thief City

 بامزی و شهر دزد محصول 2014 میباشد که در واقع اولين نسخه سينمايی از این شخصیت کارتونی است 

در این انیمیشن با شخصیتهای جدیدی روبرو خواهید شد

ضمنا! بامزی حسابی بزرگ شده و صاحب زن و 4 فرزند است که به نظرم اصلا جالب نیست!

شخصا بامزی نوجوان دهه 70 میلادی رو خیلی بیشتر میپسندم تا بامزی دهه های بعد و اینچنینی

 معتقدم تو دنیای کارتونی میشه براحتی مبحث زمان رو کنار زد و همیشه همه چیز بدون پایان و خوشایند باشه

بنابراین سن و سال، ازدواج و مرگ هم میتونه معنایی نداشته باشه


Reinard Rav / Brummelisa / Nalle maja

دختر کوچولوی بامزی/ همسر بامزی / آدم بد داستان

خلاصه داستان

صبح يک روز زيبا و آفتابی بامزی به همراه دختر کوچکش در حال آماده کردن صبحانه برای اعضای خانواده است
لحظاتی بعد جامپی کوچولو دوست صميمی بامزی با هديه ای راه ميرسد و به اتفاق هم راهی خانه شلمان ميشوند


مثل اینکه امروز تولد شلمان است و بامزی و جامپی کوچولو از قبل تدارک يک مهمانی بزرگ را ديده اند
به همین منظور و برای اطلاع رسانی به سایر اهالی پیامی را در میدان شهر بر روی درخت بزرگی (تابلوی اعلانات) نصب میکنند
بی خبر از اینکه آدم بد داستان (در ادامه به آن اشاره میشود) آنها را زیر نظر داشته و فکر و خیالاتی برایشان دارد


بامزی در ادامه مسير با سارقين و خلافکاران روبرو شده و مثل هميشه گوشمالی شان ميدهد!

البته تعجبی هم ندارد، خوب! وظیفه بامزی همین است دیگر!

پس از طی مسافتی بامزی و جامپی کوچولو به خانه شلمان که در آنطرف دهکده قرار دارد ميرسند
شلمان هم با خونسردی هديه اش را باز ميکند که در آن متن کوتاهی حاوی پيام تبريک و دعوت به يک جشن بزرگ است
شلمان هم از اخترع جدیدش رونمایی میکند که در نسخه های قبلی هم وجود داشته و حال شاهد پیشرفته تر شدن آن هستیم
عملکرد دستگاه بدين صورت است که در قسمت مشخصی از آن بوسيله يک صفحه کليد نام شخص يا منطقه خاصی را مينوسيد
بعد از ظاهر شدن تصاوير مربوط به آن شخص يا نقطه خاص ميتوانيد بصورت حقيقی آنها را مشاده کرده و از مکانشان با خبر شويد


بشنوید از مادربزرگ مهربان و البته شجاع بامزی مثل هميشه در خانه کوچک و زيبايش در بالای تپه سرگرم آشپزی است

درست حدس زديد، عسل مخصوصی که بامزی با خوردن آن تبديل به قوی ترين خرس جهان ميشود!

جانسون گربه ملوس مادربزرگ هم در مواقع بحرانی مانند يک امدادرسان وظيفه رساندن شيشه های عسل براي بامزی را برعهده دارد


اما حال و روز گرگه بدجنس داستان چگونه است!

احتمالا فکر ميکنيد او مثل هميشه و يا کمک دوستان خلافکارش سعي دارد براي بامزی دردسرساز شود

اما اينطور نيست! برای اينکه گرگ بدجنس داستان تبديل به يک گرگ سر براه و آرام  شده است که حتی با ديگران به مهربانی رفتار ميکند!

حتما کنجکاو شده ايد! خوب همه اینها کار همان خرس قهرمان يعنی بامزی است!

اگر بخاطر داشته باشيد بامزی علاوه بر اينکه خرس شجاع و قوی ای بود خصلتهای پسنده دیگری هم داشت

صفاتی همچون مهربانی، دوست داشتن، گذشت، فداکاری و بخشش خطای دیگران و اصلاح رفتار آنها

بنابراین گرگ داستان ديگر شر نيست و زندگي آرامی را جایگزین آن کرده است اما قصه مسلما به يک شخصيت منفی نياز دارد


بنابراين این بار روباه جای گرگ را ميگيرد!

روباه بدجنس با همکاری کاپيتان دزدان دريايی و يارانش نقشه اي ميکشند تا بوسيله آن بر تمام سرزمين تسلط پيدا کنند و در نهايت روباه حکمرانی کند

در ادامه داستان وقتي بامزی به خانه مادربزرگ ميرود با صحنه ای عجيب روبرو ميشود، خانه مادربزرگ به کلی زير و رو شده و اثری از خودش نيست


از طريق جانسون و موش کوچولو متوجه ميشود که مادربزرگ ربوده شده است، سپس به همراه جامپی سراغ دوست قديمي شان شلمان ميرود

شلمان هم بوسيله اختراع عجيبش رد پاي روباه بدجنس و يارانش را دنبال ميکند

قضيه از اين قرار است که روباه بدجنس به همراه دزدان دريايي و دار و دسته اش بعد از ربودن مادربزرگ و دزدين قطار دهکده راهی منطقه ممنوعه ميشوند

بامزي چاره ای ندارد جز اينکه به همراه جامپی کوچولو و شلمان برای نجات مادربزرگ راهی سفری پر مخاطره شوند
در طول راه از جنگل تاريک، رودخانه، مسيرهای پر پيچ و خم، کوهها و غارهای وحشتناکش عبور ميکنند


در پايان سفر به قلعه ای قديمی دور دست ميرسند که روباه بدجنس مادربزرگ را به اسارت گرفته است

پس از پشت سر گذاشتن خطرات پيش رو و سختيهای فراوان سرانجام وارد قلعه ميشوند اما روباه و دار و دسته اش متوجه حضورشان ميشوند

بنابراين آنها را در محلی که مادبزرگ در آن محبوس است برده و زندانی ميکنند


مقصود روباه از این کارها رسیدن به فرمانروايی و تسلط بر سرزمينی است که بامزی و دوستانش در آن زندگی ميکنند
او ميداند که اگر بامزی عسل مخصوصی را که توسط مادربزرگ تهيه ميشود، بخورد کسی جلودارش نيست
بنابراين مادربزرگ را ميدزدد تا از طريق او به دارويی معجزه آسا دسترسی پيدا کند تا او به جای بامزی قويترين شخص سرزمين باشد


روباه مادربزرگ را تهديد ميکند که اگر عسل معجزه آسايی را که قسمتي از روش تهيه آن در کتاب نوشته شده است را نسازد بامزی و دوستانش را ميکشد
مادربزرگ هم چاره اي نميبیند جز اينکه عسل مخصوصی را برای روباه بدجنس تهيه ميکند

اما دختر کوچک بامزی که سخت نگران پدرش است هم بيکار نمانده و با يک شيشه عسل به همراه جانسون و موش کوچولو رد پای بامزی را دنيال ميکنند

بعد از گذشت مسافتی طولاني و عبور از خطرات و سختيها سرانجام موفق ميشود محل اسارت پدرش بامزی و دوستانش را پيدا کند

با کمک دو دوست کوچکش تلاش ميکند تا شيشه عسل را به دست بامزی برساند اما بي فايده است و ظرف عسل ميشکند و تمام زحماتشان به باد ميرود


اما مدت زمانی نمیگذرد که بامزی، جامپي و شلمان به طرز معجزه آسايی نجات پيدا ميکنند!

درست است! گرگ به موقع از راه ميرسد و جان آنها را نجات ميدهد! بامزی و دوستانش هم خوشحالند و هم متعجب از اينکه چطور چنين چيزی امکان دارد!

در ابتدای داستان زمانی که روباه از گرگ ميخواهد با آنها همکاری کند گرگ به خاطرات گذشته اش رجوع کرده و آنها را مرور ميکند

اين بخش از نمايش داستان به نظرم خيلي جالب و شايد از بهترين صحنه های اين انيميشن بود

معمولا شنيدن و ديدن فلش بک يا گذشته ای از زندگی شخصيتهای منفی خصوصا در فيلمهای سينمايی ميتونه برامون جذاب باشه

برای همين ترجيح دادم در پايان داستان بهش اشاره کنم

آقا گرگ بدجنس ماجراهاي بامزی در گذشته ها زمانی که خيلی کوچک بود در کنار مادرش در جنگلی دوردست زندگی ميکرده

روزی حادثه ای تلخ باعث ميشود مادرش را برای هميشه از دست بدهد

جنگل محل سکونت آنها آتش ميگيرد و مادر گرگ ناچار ميشود او را درون سطل کوچکی قرار داده و به رودخانه بسپارد

 گرگ کوچک پس از عبور  خطرات احتمالی به خشکي ميرسد و توسط چند ناشناس نجات ميابد
اما همين اتفاق سرگذشت تلخی را برايش رقم ميزند
زيرا که فرشتگان نجاتش افراد شرور و بی رحمي بودندآنها گرگ کوچک را وادار به انجام کارهاي سخت ميکنند و از او يه دزد و خلافکار حرفه ای تربيت ميکنند
بعدها گرگ با بامزی و دوستانش آشنا ميشود و مدام براي آنها دردسرساز ميشود، اما بعدها با کمک و راهنماييهای بامزی از گذشته اش پشيمان شده
رفتارش از گرگی بدجنس به گرگي مهربان و آرام تغيير ميکند، شايد تنها جايی که  اين  مثل  قديمی توبه گرگ مرگ است حقیقت پيدا نميکند در همين داستان بامزی باشد!

ادامه/ بامزی موفق به خوردن عسل ميشود (از همان ظرفی که شکست) و دوباره تبديل به قوي ترين خرس و موجود سرزمينش ميشود

روباه هم که ميبيند جرات روبرو شدن با او را ندارد پا به فرار گذاشته و به دل جنگل يا شايد هم سرزمين خودش پناه ميبرد

بامزی به همراه مادربزرگ و دوستانش و به اتفاق دزدان دريايی و همراهانش به سرزمين خودشان باز ميگردند تا شاهد جشن بزرگی باشند

اگر خاطرتان باشد بامزی ترتيب يک مهمانی بزرک را براي جشن تولد شلمان داده بود که اتفاقات و ماجراهايی که شاهدش بوديد پيش آمد

با همه اين حوادث پيش آمده همان شب ساکنين دهکده به اتفاق بامزی و دوستانش در وسط جنگل جمع ميشوند تا مراسم جشن تولد شلمان را جشن بگيرند


در ميانه جشن بامزی متوجه ميشود که همه اهالی حاضر هستند الا يک نفر! بنابراين به خانه گرگ ميرود و با مهربانی او را همراهی ميکند تا او نيز در اين جشن با شکوه شرکت کند

دانلود انیمیشن برای اولین بار در سایتهای ایرانی

Bamse_Och_Tjuvstaden_2014_part 1

Bamse_Och_Tjuvstaden_2014_part 2

Bamse_Och_Tjuvstaden_2014_part 3

Bamse_Och_Tjuvstaden_2014_part 4

دوستان عزیزم سلام

(ضمن تشکر از بتمن عزیز به خاطر مطلب بسیار زیبایشان در پست قبلی)

پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است     ازهمت داوود نبی بخت بلند است

افتادگی  آموز  اگر  طالب  فیضی               هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

با اجازه اساتید بزرگوار،به بهانه پخش مجدد مجموعه پهلوانان از شبکه پویا گویندگان خوب این کارتون را معرفی می کنم،  

ساعت پخش: 18:25  تکرار :ساعت 11

گویندگان

نقشهای مختلف مانند استاد جعفر نمدمال و...:اکبر منانی

پهلوان پوریای ولی : بیژن علی محمدی

صفی وحاکم :حمیدرضا آشتیانی پور

مفرد :  ظفر گرایی

یاور :  امیر محمد صمصامی

تیمور  :  شهروز ملک آرایی

اسکندر: علی همت مومیوند

خواجه ارغون : سیامک اطلسی

گزمه غلام(چاقه):ولی الله مومنی

گزمه طغرل(لاغره) : تورج نصر

دختر کوچولو :ژیلا اشکان

برادر دختر کوچولو :شایسته تاجبخش

حسینعلی سنگ تراش و ...: ناصر خویشتن دار

مریم نوری درخشان  و مجتبی فتح الهی

Minions

 

مینیون ها انیمیشن کمدی سه بعدی زیباییه که کمپانی یونیورسال پیکچرز درسال 2015 عرضه کرده. این کارتون درباره ماجرای پیدایش و زندگی موجودات تخم مرغی شکل زردرنگیه که همیشه دنبال پیدا کردن اربابهای بد هستند. کسانیکه دوقسمت کارتون جذاب Despicable Me  رو دیده باشند حالا میفهمند که این مینیون کوچولوهای بامزه از کجا پیداشون شده و هدف متعالیشون در زندگی چیه؟!

البته الان مد شده که یک فیلمی بسازند و مدتی بعد فیلم دیگه ای بسازند که درواقع باید قبل اون یکی  میساختند! شایدهم این بخشی از جذابیت کاره. یادمه فیلم 21 گرم رو که بار اول دیدم تا مدتی سردرگم بودم کدوم سکانس اوله کدوم آخر کدوم وسط وقتی تموم شد باخودم گفتم عجب چرند بود بعد خوندم که این از نبوغ و خلاقیتهای ایناریتوست و روایت غیرخطی غیرمعمولش در ایجاد تعلیق بیشتر خیلی موثر بوده!!! از اون به بعد هرچیز بی سرو تهی رو هم که میبینم جرئت نمی کنم حتی تو دلم انتقاد کنم میگم لابد عقلم هنوز قدنمیده.

خلاصه اینکه میشد بصورت خطی اول مینیون ها رو ساخت بعد اون دوتا قسمت Despicable Me  رو - بگذریم چون صحنه آخر این مینیون ها اونقد قشنگ و هیجان انگیز تموم میشه که باز من تسلیم  تصمیم کارگردانهاش  پیرکافین و کایل بالدا شدم

مینیون ها از ابتدای خلقت موجودات ریز آبزی بودند که بعد تکامل پا روی کاره خاکی گذاشتند صحنه های تکامل در آب بسیار قشنگه:

احتمالا براساس فرمول ژنتیکی شون! از بدو تولد بجای نون و آب رفتن پی پیدا کردن ارباب ناباب!

اما کوچولوهای بیچاره سرخور هم بودن هر رییس بدجنس و خبیثی پیدا می کردند خودبخود باعث میشدن از صفحه روزگار محو بشه. ازموجودات غول پیکر زیر آب بگیر تا دایناسور و انسان غارنشین اولیه و فرعون وناپلئون و حتی کنت دراکولا ، که تک تک انقراض اینا بسیار هوشمندانه توسط سناریست کار برایان لینچ  نوشته شد وبه تصویر دراومد.

خلاصه سرخور بودنشون اونا رو در غاری منزوی میکنه  جایی امن و گرم و نرم.ولی درسال 1968 خوشی میزنه زیردلشون وباز فیلشون یاد هندستون میکنه سه نماینده میرن پی یافتن یک رییس بد جدید کوین رهبر گروه، استوارت گیتاریست که عشق تشویق و مشهور شدن داره و باب که از روکمبود داوطلب برگزیده میشه !- و هیجان  هم ازین جا شروع میشه:

طی ماجراهایی این سه مینیون در اورلاندوی آمریکا با بزرگترین و خبیث ترین ( ودلبرترین!) تبهکار دنیا آشنا میشن که اتفاقا پی دستیار میگرده: اسکارلت ابرقاتل! درحالیکه درگردهمایی تبهکاران همه خلافها دارن سرودست میشکنند تا اسکارلت اونا رو انتخاب کنه.

این سه تا برگزیده و با اسکارلت راهی مقرش در لندن میشن دراین ضمن با بقیه مینیون ها هم تماس میگیرن تا اونها هم راهی بشن. اسکارلت و شوهرش که مخترع بزرگیه در عمارتی دورافتاده زندگی میکنند آرزوی اسکارلت اینه که  تاج سلطنتی رو تصاحب کنه و ملکه بشه – من اون موقع فکر کردم اسکارلت و شوهرش درواقع جوونیای مادر پدر گرو قهرمان کارتون Despicable Me  هستند مخصوصا فرم چهره اسکارلت و گرو خیلی شبیه همه ولی غلط فکر کردم چون قبلش مادر و پسر رو در نمایشگاه خلافکارها نشون داده بود که وقتی دوباره کارتون رو دیدم متوجهش شدم.

همینجا اضافه کنم اسکارلت  ابر قاتل با صدای خش دار معرکه ساندرا بولاک هنرپیشه محبوبم  خواستنی تر هم شده بود.:heart:

برگردم به ماجرا ،پس سه مینیون با سلاح های اختراعی شوهر اسکارلت مجهز میشن و ماموریت سه مینیون جان برکف ، دزدیدن تاج ملکه انگلیسه !

بقیه شو نمیگم !!! تا خودتون ببینین وصحنه پایانیش که تاج بازگشته روکله مبارک ملکه دوباره توسط یکی دیگه دزدیده میشه و مینیونها هم مثل گوسفندای زرد گرد وقلمبه مامانی میرن دنبال ابردزد جدید، ملکه انگلیس هم برای اولین بار در طول تاریخ بریتانیای کبیر سرش بی کلاه میمونه !

انیمیشن عالی ای بود خداییش باید چندتا اسکارببره ، فقط  یک نکته نچسب برای من داشت : مثل همه کارتونهای خوب عبرت آموز آخر این کارتون هم اسکارلت بد ابرقاتل ناکام میمونه که من از این پایان خیلی ناراضیم کاش اسکارلت واقعا ملکه انگلستان میشد بلکه اوضاع جهان از اینی که الانه بهتر میشد!

(۱۳۸۹/۲/۹ عصر ۱۲:۱۰)دلشدگان نوشته شده: [ -> ]

رامکال

[تصویر: 91318586615902136782.jpg]

مدیر دوبلاژ : ؟
نوشابه امیری: استرلینگ
زهره شکوفنده: سالی
فریبا شاهین مقدم: اسکار
بدری نور الهی: مادر بزرگ
ژاله علو: مادر استرلینگ
پرویز ربیعی: پدر استرلینگ
مهوش افشاری : خواهر استرلینگ
آزیتا لاچینی : مادر اسکار
شهروز ملک آرایی: پدر اسکار
زهرا هاشمی: پسر تپل وشرور
علیرضابدرطالعی: شکارچی

منبع : بهزاد ستوده

با سلام خدمت دوستان عزیز

کارتون خاطره انگیز رامکال از شبکه پویا در حال پخش است.

پخش ساعت 21 و تکرار آن ساعت 16  روز بعد

این مجموعه ژاپنی در سال 1977 ساخته شد و دوستان قبلا" لطف کرده اند و عوامل دوبله فیلم را معرفی فرموده اند.

تکرار قسمت اول امروز(10 آبان)ساعت 16 پخش خواهد شد.

کارتون رد پای آبی

.

.

وقتی تلویزیون این کارتون رو نشون می داد خیلی هم سنم پایین نبود... ولی خب از بس که محیطش فانتزی بود خیلی دوستش داشتم...

علاوه بر رنگ بندی شاد، صداگذاری برنامه هم بامزه بود... البته اون زمان خیلی به این چیزا فکر نمی کردیم و فقط از زیبایی هاش لذت می بردیم... الان که نسخه انگلیسی اش رو می دیدم، فهمیدم که کلی هم آواز و رقص داشته که سانسور می شده...

ساخت رد پای آبی (Blue's Clues) برمی گرده به سال 1996... البته این برنامه تا سال 2006 ادامه داشته که از 2002 مجری آن عوض می شود...

هر قسمت این برنامه تقریبا روال ثابتی داشت...

اول برنامه استیو کمی با بچه ها سلام و احوال پرسی می کرد تا اینکه آبی، روی صفحه تلویزیون یک رد پا می گذاشت و استیو هم هر دفعه با کلی بدبختی این رد پا رو از روی صفحه پاک می کرد.

.

.

در هر قسمت آبی سعی می کرد تا چیزی را به استیو بگه... اما روش کار اینجوری بود که روی 3 تا شی مختلف یک رد پا می گذاشت تا استیو با استفاده از این 3 سرنخ به منظور آبی پی ببره...

استیو یک دفترچه خیلی قشنگی داشت که این سه سرنخ رو با مداد شمعی توی اون نقاشی می کرد... بخاطر علاقه ام به این کارتون هنوز هم اگه بخوام دفترچه یادداشتی بخرم، اصرار دارم دفترچه از بالا سیمی باشه نه از کنار.

دفترچه یادداشت هم همیشه درون یک کشویی بود که شخصیت نازنین و مهربونی داشت...

.

.

همین طور که استیو مشغول گشت و گذار بود یهو این رد پاها ظاهر میشد و صدای بچه های توی خونه رو می شنیدیم که به استیو آدرسش رو می دادند. استیو هم خیلی خنگ بود و 100 بار می پرسید کجا رو می گید؟!

نقاشی هایی که استیو می کشید واقعا بامزه بود... بخصوص با مداد شمعی که همرنگ لباسش بود...

وقتی هم سه تا سرنخ رو پیدا می کرد می رفت و روی صندلی نتیجه گیری می نشست و شروع می کرد به تئوری پردازی! که منظور آبی از این سه تا نشونه چی بوده...

اینجا هم به شکل خیلی جالبی چند تا تئوری عجیب غریب اشتباه از خودش در می آورد تا بالاخره جواب درست رو بگه...

.

.

از جمله شخصیت های ثابت کارتون هم، یکی بیلچه و سطل بودند که توی حیاط بودند و همیشه اذیت می کردند و مایه دردسر بودند...

یک آقای نمک و خانوم فلفل هم بودند که یک بچه هم داشتند... اینها توی آشپزخونه بودند و اندازه اونا شیطون نبودند...

یک ساعت صورتی رنگ هم بود که بعضی قسمت ها می اومد...

.

.

از جمله اتفاقات ثابتی که در هر قسمت می افتاد هم یک موردش این بود که استیو می تونست بپره داخل قاب روی دیوار، یا مانیتور کامپیوتر یا بعضی وقتا هم کتاب هاش. بعدش هم یک گشت و گذاری توی دنیای اون قاب می کرد و بر می گشت...

یک مورد هم صندوق پستی بود که اواسط هر قسمت می اومد و یک پاکت نامه بزرگ به استیو می داد... وقتی هم نامه رو باز می کرد، یک فیلمی پخش میشد که بچه های توی خونه برای استیو فرستاده بودند...

.

.

استیو برنز (Steve Burns) ، مجری این برنامه اکنون 42 ساله است و هیچ شباهتی به استیو دوست داشتنی رد پای آبی ندارد...

.

.

قسمت هایی از نسخه زبان اصلی این کارتون را می توانید از اینجا دانلود کنید...

تقدیم به آوا کوچولوی آقای هامون:

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!

من ای حس مبهم تو را دوست دارم

.

..

...

700ساله که Wall-E ربات زهوار دررفته آشغال جمع کن تنها روی کره خاکی که دیگه اثری از انسان یا جنبنده ای (غیر سوسک خونگیِ! وال-ای) روش وجود نداره میگرده و میچرخه  آهن پاره ها رو روی هم انباشت میکنه. اون که شکل و شمایلش شبیه E.T معروف اسپیلبرگه ، فقط یه رفتگر مکانیکی برنامه ریزی شده نیست .از میون قراضه ها برای خودش یک گنج کوچولو ذخیره کرده، از ساعت،مکعب روبیک و لامپ بگیر تا یه لنگه کفش کهنه ای که حکم گلدون تنها گیاه سبز روی زمین رو داره.

اما وال-ای مکعبی ما یک دلخوشی هم داره اونم دیدن یک فیلم ویدیویی از سینمای کلاسیک هالیووده  Hello, Dolly که حکایت عشقی موزیکال باربارا استرایسند و  والترماتیوست . وال-ای باچشماش که مثل یک دوربین دوچشمی رو بدن مکعبیش سوار شدن بارها و بارها این موزیکال رقصی رو دیده . رقص+ موزیک+ عشق+ احساس = همرقص+  همراه+ همدم + همنفس او نمیفهمه چرا شق دوم قضیه جور درنمیاد چرا تنهاست؟ چرا کسی وجود نداره تا مث فیلم دستشو تو دست اون بگذاره ؟ احساس؟ این حس چیه چه جنسیه خودشم نمیدونه ولی هرچی که هست-هست و وال-ای این حس مبهم رو دوست داره و میخواد اونو با کسی شریک بشه...

میگن حضرت آدم هم یه مدت تنها بوده بعد خدا حوا رو خلق کرده تا جفتش بشه. حوای روبوتیک قصه ما هم بالاخره از آسمون نازل میشه یک ربات آلامد تخم مرغی سفید برفی باچشمای درشت آبی اتفاقا اسمش هم ایو یعنی حوا ست!

قضیه ازین قراره که آدمها صدهاسال قبل از رو کره زمین که پر آشغال و سموم  شده بود به فضا مهاجرت میکنن و درون یک سفینه بنام اُکسیوم زندگی کاملا بخور بخواب دارن همه کارهاشون رو رباتها انجام میدن برای همین تن پروری اونا رو شبیه بادکنکای چاق و پرباد کرده ، سفینه آدما با یک ربات مادر کنترل میشه که گاهی از فرمانهای کاپیتان سفینه هم سرپیچی میکنه!(چیزی شبیه HAL9000  در 2001 ادیسه فضایی کوبریک) چون سازندگان سفینه که نمیخوان هیچ جوری آدما به زمین برگردند کامپیوترمادر و رباتها رو جوری برنامه ریزی کردن که هیچ نشونه حیاتی رو کره زمین باقی نگذارن. درحالیکه همه آدمای توی اکسیوم منتظر یک نشونه از حیات رو کره زمین هستند که دوباره به اونجا برگردن. حالا ایو ماموره بره تا آخرین نشونه حیات در کره زمین رو  پیدا کنه.

اما ایو یک خصیصه داره درست عین حوا  همون که از نظر دور میشه ماموریتش یادش میره و بازیگوشی میکنه و با دیدن وال-ای دلبری وطنازی میکنه و چیزی نمیگذره وال-ای یکدل نه صددل عاشق ایو میشه. اونقد که باارزشترین گنجش رو به ایو نشون میده =گیاه سبز(همون که ایو در پی گرفتن اونه عین چیدن سیب سرخ حوا). البته وال-ای حاضره جونشو هم برای عشقش بده پس تنها گیاه روی زمین که قابل این حرفارو نداره. وال-ای دراون لحظه فقط خشنودی ایو براش مهمه اینکه ایو خوشحال بشه خوشش بیاد و دوستش داشته باشه یک عشق پاک بی آلایش .انگار که وال-ای چارلی چاپلین رباتهاشده باشه  یه عاشق ساده مهربون و بی توقع...

و زیباترین داستان عاشقانه دنیا شروع میشه یک عشق ناب نامتعارف!(یاد تیتر پست آقای هانیبال در تاپیک فیلمهای عاشقانه افتادم «یک عاشقانه غیرمتعارف») - خلاصه ایو وقتی گیاه رو در دلش ضبط می کنه ماموریتش تموم میشه و سفینه میخواد برش گردونه اما وال-ای که طاقت دوری ایو رو نداره مخفیانه همراهش به اکسیوم میره. این دوتا وقتی هدف واقعی صاحبای اکسیوم رو می فهمن همراه چند ربات خل و چل نما (عین فیلم دیوانه که از قفس پرید) دست به شورش می زنن تا هم گیاه رو نجات بدن هم خودشون و هم آدمای اسیر شده در اکسیوم. باقی بماند تا خودتون زحمت دیدنش رو بکشید...

اما دیالوگهای عشقی وال-ای و ایو  واقعا ماندگاره! ایندو با هم به زبون کاملا بین المللی جیرجیر و غرغر صحبت میکنن و بندرت اصواتی شبیه هجی کلمات ازشون درمیاد. ایو صدای نرم زمزمه مانندی داره و بیشتر احساساتش رو با دوچشم درشت آبیش که روی مونیتور صورتش نقش بستن نشون میده و با گوشه چشمی چه دلبریها که از وال-ای بدبخت نمیکنه.

از سکانس های ماندگارعاشقونه هم بگم  از تماشای غروب آفتاب تا درامترین صحنه هنگام بارون و رعدوبرق وقتی وال-ای بالای سر ایو چتر نگهمیداره تا خیس نشه عوضش خودش هی با صاعقه جزغاله میشه ، عالیه و از همه مهمتر وقتی دوتا روبات عاشق پیشه دست همو میگیرن...واز اون هم مهمتر جاییکه ایو برای نجات وال-ای ناخودآگاه اونو در فضا بغل میکنه و میبوسه وال-ای یهو خوش خوشانش میشه! شاهد یکی از زیباترین و پاکترین هم آغوشی های عاشقونه فیلمها هستیم.

جا داره اینجا از شاهکار دوبله صداسیما یادی کنم که فیلمنامه و فیلم به این لطیفی رو مزین فرمودند!!! درنسخه ایرانیزه مجاز! وال-ای سرجاشه ولی ایو به ایوان تغییرهویت- صدا و جنسیت داده! تا عشق این دوربات غیرهمجنس! تبدیل بشه به دوستی دو ربات همجنس! بنابراین صحنه بوسیدن پیشونی وال-ای توسط ربات دیگه و هم آغوشی اونها رو صرفا بخاطر یک ارتباط برادرانه ی دوستانه مجاز بدونید تا زحمت ممیزان تلوزیون وطنی ما در خلق یک داستان جدید! به هدر نرفته باشه. اما تو دلتون صحنه ها و دیالوگهای عشقولانه رو با هیچ چیزی عوض نکنید نترسید چون شما تنها عاشق دنیا نیستید:

...

..

.

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما

تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

*شعر از قیصر امین پور*

(۱۳۸۸/۱۰/۱۱ عصر ۰۸:۴۱)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]




دهکده حیوانات

سرپرست گویندگان:ژاله علو
نوشابه امیری:میشا
پرویز ربیعی :پدر میشا
بدری نور الهی:مادر میشا/ببر مادر
زنده یاد منصور غزنوی :کدخدا/گربه
آزیتا یار احمدی :ناتاشا
شهروز ملک آرایی :ببر آهنگر
زنده یاد احمد هاشمی: پسر ببر آهنگر
تورج نصر :روباه
ژاله علو:روباه مادر
محمد عبادی :بچه روباه
عباس نباتی :گربه
زنده یاد مرحومه آذر دانشی :گربه مادر
زهرا هاشمی :بچه گربه

مهوش افشاری:فیل پسر

ناهید امیریان:فیل دختر

سلام به همه دوستان عزیز

کارتون خاطره انگیز دهکده حیوانات با صدای خاطره انگیز زنده یادان منصور غزنوی، آذر دانشی و احمد مندوب هاشمی در حال پخش از شبکه پویا می باشد.

هر شب ساعت 20

ماجراجویی های بولک و لولک

بولک و لولک نام دو شخصیت کارتونی معروف از کشور لهستان است که از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۶از تلویزیون این کشور پخش شد

ایده خلق شخصیت‌ها توسط وآدسواف نخربسکی لهستانی برگرفته از دو پسر وی جان رومان بود ادامه_____________

همیشه بولک رو (برادر بزرگتر) بیشتر دوست داشتم، (البته سلیقه ایه) ضمن اینکه بولک با وجود لولک دوست داشتنی تره و بالعکس

وقتی لباس سرخ پوستی یا کابویی تنشون میکنن بامزه تر از همیشه ان

بولک و لولک/ سفر به آمریکا - نوادا (سرزمین سرخ پوستان، شکار بوفالو)
///
BOLEK & LOLEK دانلود ویدئو
///
بولک و لولک/ سفری به هندوستان (قالیچه پرنده، شعبده بازی، غول چراغ جادو) کانادا (شکار گوزن، خرس قهوه ای، اهیگیری)
//////
///
///
BOLEK & LOLEK دانلود ویدئو
_____________________________________________
///
قسمتهای پخش نشده 

بولک و لولک/ شنای زمستانی!

///
BOLEK & LOLEK دانلود ویدئو
///
بولک و لولک/ سفر به اقیانوس آرام، جزیره ناشناخته
این قسمت خیلی جالبه، پیشنهاد میکنم تماشا کنید
///
///
بولک و لولک سوار بر کشتی راهیه سفری دریایی به سواحل اقیانوس آرام هستند
بعد از طی مسافتی جزیره ای ناشناخته اما مسکونی نظرشان را جلب میکند!
///
///
///
///
///
BOLEK & LOLEK دانلود ویدئو

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.

.

در آستانه سال نو میلادی و تبریک به مناسبت میلاد حضرت مسیح (ع ) به همه هموطنان ارمنی و مسیحی

.

.

انیمیشن چه کسی به مهمانی سال نو می آید ؟

.

با نام اصلی Кто Придет На Новый Год عنوان انگلیسی : ? Who Will Come To New Year Party محصول روسیه در سال 1982        کارگردان : Kirill Malyantovich

.

.

این فیلم، یک استاپ موشن کوتاه و زیبا برای کودکان با مدت زمان ده دقیفه میباشد - نویسنده : Kisseleva، اشعار : M. Plyatskovsky - داستان آن در یک جنگل زیبا، پاییزی و بارانی هنگامی که ساکنانش خود را برای فصل زمستان آماده میکنند؛ آغاز میگردد و این زمانی است که بچه خرگوش همراه مادر خود به میان جنگل میرود ...

.

او با پرندگان و حیوانات مختلف آشنا گشته و متوجه میشود؛ بزودی زمستان سرد همراه با آغاز سال نو فرا خواهد رسید .

خرگوش کوچک از دوستانش پرنده، خرس و کرم پروانه که در همسایگی شان زندگی میکنند؛ برای مهمانی زمستانی دعوت میکند و آنها با قرار ملاقات دوباره در کنار درخت کاج، با یکدیگر خداحافظی می کنند .

.

.

بزودی رگبارهای پاییزی جای خود را به زمستان پر برف میدهد . خرگوش کوچک همچنان منتظر دوستانش است . اما ... خرسها در خواب زمستانی و عمیق فرو رفته اند ... پرندگان به نقاط گرمسیر مهاجرت کرده و کرم پروانه در پیله خود خوابیده است ...

.

.

خرگوش به میان جنگل می رود و وقتی از دوستانش خبری نمی شود؛ ناراحت و غمگین نزد مادر باز میگردد . اما با شگفتی می بیند؛ درخت او مملو از پرندگانی است که به مناطق گرمسیر مهاجرت نکرده و حیواناتی که به خواب زمستانی فرو نرفته اند ...

.

آنها به مهمانی سال نو آمده اند و بدین ترتیب او اولین جشن زمستانی سال جدید را می بیند .

.

video adress :

https://www.y o u tube.com/watch?v=4g36l1c53So

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن ماجراهای زاغچه

.

با نام اصلی  Une Histoire de Madame La Pie محصول فرانسه در سال 1971         کارگردان : Liliane Pelizza

.

.

این فیلم، یک سریال انیمیشن برای خردسالان ساخت شبکه تلوریونی ORTF فرانسه و شامل 13 قسمت 6 دقیقه ای است .

.

موضوع آن درباره ماجراهای یک زاغ با ساکنان و حیوانات مزرعه میباشد . عناوین برخی قسمتها شامل : جنگل، دستبند گم شده، بازگشت به خانه، جشن، باز گشت به مزرعه و پیروزی

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن سگ سخنگو

.

با نام اصلی  The Talking Dog محصول آمریکا در سال 1954       نویسنده : Homer Brightman       کارگردان : Alex Lovy

این فیلم، یک انیمیشن کوتاه برای کودکان با مدت زمان تقریبی 6 دقیقه ساخت استدیو والتر لَندس پریداکشن، Walter Lantz Productions می باشد  .

.

.

در این فیلم، مَگی Maggie و سَم Sam سرانجام موفق به پس انداز پول کافی برای پرداخت وام خانه شان می شوند . مگی به سَم هشدار میدهد؛ در راه رسیدن به بانک مراقب پول ها باشد ...

اما سَم بلافاصله درگیر شخصیتی مرموز و حقه باز که راه های مختلفی را برای خرج کردن پول نشان میدهد؛ میگردد . سَم در برابر تمامی وسوسه ها مقاومت میکند .... اما تنها تا زمانی که پیشنهاد خرید یک سگ سخنگو به او داده میشود  ...

.

.

سَم، با تصور پولدار شدن سریع و آسان، سگ را می خرد . اما سگ از صحبت کردن با او انزجار دارد . سرانجام برای نشان دادن استعداد و مهارتهای سگ خود، با کمک یک استعداد یاب، نمایشی را در سالن کنسرت شهر ترتیب میدهد ... اما قبل از هر اتفاقی با حضور یک گربه، صحنه نمایش به هم می ریزد . در انتها، مگی و سَم خانه خود را از دست میدهند و فیلم با نمایش زندگی آنها درحالیکه سَم در یک لانه همراه با سگی که قادر به صحبت کردن با اوست؛ به پایان میرسد .

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن گربه، همیشه یک گربه است !

.

با نام اصلی  A Cat Is a Cat  محصول انگلستان در سال 1971       نویسنده و کارگردان : Vera Linnecar

در این فیلم، گربه از نگاه یک کودک در دنیای گذشته و مدرن به تصویر کشیده میشود . تصویر فوق تنها عکس یافت شده از فیلم میباشد .

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

هدیه ای برای ضعیفترین موجود جنگل

.

با نام اصلی  Подарок для самого слабого عنوان انگلیسی : The Present Of The Weakest محصول روسیه در سال 1978

این فیلم، یک انیمیشن کوتاه برای کودکان از استدیو سایوز مالت فیلم، Soyuzmultfilm Studio با مدت زمان 10 دقیقه میباشد .          کارگردان : Leonid Kayukov

.

در این فیلم شیر - لئو - مشغول مطالعه است . هنگام تماشای تلوزیون و نگاه به جنگل و دنیای حیوانات او متوجه میشود؛ خرگوش دائماً از طرف حیوانات زورگو مورد ستم قرار می گیرد . شیر مدتی با خود فکر میکند . سپس جعبه بزرگی را انتخاب کرده و بر روی آن می نویسد  "  برای ضعیف ترین موجود جنگل "   ...

هنگامی که بسته به میان جنگل آورده میشود؛ گراز، روباه و گرگ در پی تصاحب آن بر می آیند . اما با باز شدن حعبه، شیر از درون آن بیرون می آید و با غرشی بلند میگوید : چه کسی ضعیف ترین است ؟  حیوانات همگی فرار می کنند و خرگوش کوچک با ترس و لرز زمزمه میکند " ضعیف ترین حیوان ... من هستم "

.

شیر با مهربانی او را نوازش میکند و میگوید : من از شما محافظت خواهم نمود و با نمایش قدم زدن او همراه با حیوانات کوچک جنگل فیلم به پایان میرسد .

 

video adress :

https://www.y o u tube.com/watch?v=4g36l1c53So

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن  Kleofáš

.

عنوان اسلونی : Bradolinko  محصول چکوسلواکی در سال 1989       کارگردان : Miloš Nesvadba  

.

این فیلم، یک انیمیشن تخیلی برای خردسالان با نقاشی هایی ساده و مدت زمان 10 دقیقه از استدیو  Československá televize می باشد .

.

.

kurt steiner


به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن بَلِ بلاک

.

با نام اصلی  Balablok محصول کانادا در سال 1972   کارگردان : Břetislav Pojar

.

این فیلم، یک انیمیشن مفهومی، انتزاعی و طنز با رویکردی آموزشی - مدت زمان 7 دقیقه - ساخته انجمن ملی فیلم کاناداست، National Film Board که جایزه فیلم کوتاه فستیوال کن را در سال 1973 از آن خود نمود .

.

در این فیلم، تمایل بشر برای توسل به خشونت بجای استفاده از عقل و منطق به نمایش گذاشته میشود . هنگامی که زندگی توام با احترام و شادمانی مکعبها پس از روبرو شدن و مواجه با گوی ها و مقایسه تفاوتهای ظاهری؛ تبدیل به آتش جنگ و نزاع میان آنها میشود ...

.

.

 

video adress :

https://www.y o u tube.com/watch?v=EyvP9M0VKtI

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن های آبری

.

با نام اصلی  Aubrey  محصول انگلستان در سال 1980       کارگردان : Derek Phillips

.

آبری، انیمیشن هایی ماجرایی و طنز است که در دهه هشتاد میلادی بوجود آمدند و در آن ماجراهای یک شخصیت عجیب و غریب در جهان کوچک خود نمایش داده میشود . آبری، نارنجی رنگ، با بینی بزرگ، یک مخترع با ایده های شگفت انگیز است . او بیشتر وقت خود را صرف اختراعاتی برای کمک به سایرین و یا ساده کردن زندگی خود میکند . با اینکه تلاش های او عموماً به شکست می انجامد؛ اما همیشه مصمم است و هیچگاه دست از کوشش بر نمی دارد .

.

این انیمیشن فاقد دیالوگ و تنها با موسیقی و افکت های صوتی همراه است و شامل یک فصل و 39 قسمت 6 دقیقه ای است - نمایش برای شبکه ITV انگلستان - قسمت ماشین آتش نشانیِ آبری از بخشهای خاطره انگیز این مجموعه میباشد .

 

video adress :

https://www.y o utube.com/watch?v=kpLPlhrtLsQ

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن قصه های جنگل

.

با نام اصلی  Другие серии Лесные сказки  انگلیسی : Forest Tales محصول روسیه در سال 1978

.

قصه های جنگل، یک استاپ موشن شامل دو قسمت، بر اساس داستانهای کوتاه از نویسندگان و قصه گو هایی چون برادران باندرِنکو، Vladimir Bondarenko است و در آن شخصیتهای بسیاری از حیوانات مانند جوجه تیغی، گوزن، سنجاب، گرگ و خرس با داستانهایی مختلف معرفی میشوند .

.

 

video adress :

https://www.y o u tube.com/watch?v=xcPtKapQkGk

.

.

kurt steiner

به نام خدا

و با سلام به دوستان کافه کلاسیک  

.


.

انیمیشن تصنیفی برای پرنده حریص

.

با نام اصلی  Ballada o żarłocznej ptaszynie  محصول لهستان در سال 1977         کارگردان : Bogdan Nowicki

.

این فیلم، یک انیمیشن کوتاه با مدت زمان 5 دقیقه از استدیو مینیاتور فیلمویچ لهستان، Studio Miniatur Filmowych می باشد . موضوع آن نگاهی انتزاعی درباره پرنده ای حریص است - تصاویر برگرفته از پایگاه فیلم و عکس لهستان میباشد -

.

 منبع : بایگانی ملی فیلم و عکس لهستان Fototeka


kurt steiner

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64
آدرس های مرجع