تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: کـارتون های ماندگار و خاطره انگیز کودکی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64

(۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۷:۲۳)taxi driver نوشته شده: [ -> ]

اقا نخودي رو يادتون رفت...

نخودی را به جرات میتوان اولین کار عروسکی پس از انقلاب نامید. فکر میکنم کار اسداله ایمن بود. یک روز بحث بین نخودی و حسنی بالا گرفته بود که هرکدام میخواهند وقتی بزرگ شدند چکاره شوند... بحث داغ شد و نخودی گفت: من میخوام خلبان بشم... حسنی هم گفت من میخوام دکتر بشم... نخودی گفت : سوارت نمیکنما... حسنی گفت: تو هم اگه ازون بالا افتادی پائین دست بهت نمیزنم تا بمیری!

-----------------------------------

یکی دیگر از کارهای عروسکی ایمن ، مربوط به ننه و قلی بود. هر قست مربوط به یک ضرب المثل فارسی بود... مثلا قلی از ننه شنیده بود که " پاتو به اندازه گلیمت دراز کن" ... گلیم خونه رو رو دوشش انداخت و رفت کنار رودخانه و روش نشست و پاشو دراز کرد طوری که به کناره های گلیم نرسه... نشست و نشست... یکی اومد گفت: اینجا چیکار میکنی بچه؟ قلی گفت: ننه گفته " تو کار دیگران دخالت نکنم و پامو به اندازه گلیمم دراز کنم!"

(قلی و بابا علی روی الاغ سوارن ... توی الاغ سواری دیگه لنگه ندارن ... - آواز عنوان بندی برنامه)

گوینده نقش ننه مرحومه آذر دانشی بود که بطرز فوق العاده اجرا میکرد

----------------------------------

پدربزرگ و فسقلی یکی دیگر از برنامه های عروسکی بود که سالها بعد پخش شد. یک دوبله حیرت انگیز روی ایندو شخصیت که فکر میکنم کار مرحوم مهدی آژیر بود. تکیه کلام فسقلی و آغاز سخنش با جمله " پدر بزرگ جونم..." بود و این " جونم" چنان با ناز و کرشمه ادا میشد که شنونده را از خود بیخود میکرد. هربار به شکلی... و هن هن های فوق العاده پدر بزرگ که مهارت تحسین برانگیزی را می طلبید...

تا جایی که من یادمه تیتراژ برنامه کودک در دهه 60 در روزهای عزاداری  یک اسلاید تا تصویر ثابت بود و روش موزیکی رعب انگیز و غمزده از چایکفسکی میذاشتن که موزیک متن فیلم جنایت و مکافات ( نسخه روسی ) هم بود .

چون همون دوران به همراه پدرم این فیلمو در سینما عصر جدید دیدم  ,  و از این کشف هیجان زده شده بودم در ذهنم مونده .

بعد مجری برنامه که مانتو و مقنعه مشکی پوشیده بود و کوچکترین آرایشی نداشت با چهره ای عبوس ظاهر میشد و درمورد مسائل غم انگیز صحبت می کرد. بعد یه رب از برنامه می افتاد تو اذان و مناجات . بعد چنتا نقاشی نشون میدادن  . بعد یکم نصیحتمون میکردن . ما همش خدا خدا میکردیم که کارتون مربوط به اون روز پخش بشه  . اما این اتفاق نمی افتاد و ساعت 6 می شد . و ما تو کف غوطه ور میشدیم .

کسی نبود که باهاش درد دل کنیم ...


با قلب کوچولومون فک میکردیم این ایراد احتمالا از ماس و این توقع زیادیه که انتظار داشته باشیم 10 دقیقه  , فقط 10 دقیقه برامون یه کارتون قشنگ پخش بشه .

(۱۳۸۹/۷/۲۲ صبح ۱۱:۰۳)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

تا جایی که من یادمه تیتراژ برنامه کودک در دهه 60 در روزهای عزاداری  یک اسلاید تا تصویر ثابت بود و روش موزیکی رعب انگیز و غمزده از چایکفسکی میذاشتن که موزیک متن فیلم جنایت و مکافات ( نسخه روسی ) هم بود .

چون همون دوران به همراه پدرم این فیلمو در سینما عصر جدید دیدم  ,  و از این کشف هیجان زده شده بودم در ذهنم مونده .

بعد مجری برنامه که مانتو و مقنعه مشکی پوشیده بود و کوچکترین آرایشی نداشت با چهره ای عبوس ظاهر میشد و درمورد مسائل غم انگیز صحبت می کرد. بعد یه رب از برنامه می افتاد تو اذان و مناجات . بعد چنتا نقاشی نشون میدادن  . بعد یکم نصیحتمون میکردن . ما همش خدا خدا میکردیم که کارتون مربوط به اون روز پخش بشه  . اما این اتفاق نمی افتاد و ساعت 6 می شد . و ما تو کف غوطه ور میشدیم .

کسی نبود که باهاش درد دل کنیم ...


با قلب کوچولومون فک میکردیم این ایراد احتمالا از ماس و این توقع زیادیه که انتظار داشته باشیم 10 دقیقه  , فقط 10 دقیقه برامون یه کارتون قشنگ پخش بشه .

واقعا توقع زیادی داشتیم که در روز 1 ساعت برنامه ببینیم . بی انصافها  مدت اذان و مخلفاتشو رو هم بحساب برنامه کودک میذاشتن . شاید هم یجورایی حال میکردن که نیمساعت برنامه رو اینجوری پر میکردن .


(۱۳۸۹/۷/۱۹ صبح ۰۵:۱۰)اسکورپان شیردل نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۲۷)بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۸۹/۷/۱۸ عصر ۱۱:۰۸)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

یه سوال :

 کسی از دوستان یادش میاد که قبل از تیتراژ معروف برنامه کودک شبکه 1 ( که حدودا از 63 پخش میشد ) قبلش برنامه کودک چطوری شرو میشد ؟

قبل از تيتراژ معروف برنامه كودك  يك تيتراژ ديگه داشت به اسم جعبه مدادرنگي

مدادرنگي ها به ترتيب از بالا كنار هم مي افتاد پايين  و چرخ مي خورد . يك آهنگ جالبي هم داشت مثل پيانو دينگ دينگ صدا مي كرد بعد مدادها چرخ مي خوردند و روي رديف مدادهاي كنار هم نوشته مي شد برنامه كودك  و نوجوان . آن روزي كه تيتراژ معروف به تلوزيون اومد هنوز يادمه  ولي مجري آن روز را يادم نيست ، گفت از امروز اين تيتراژ برنامه است

البته این مدادرنگی ها تیتراژ برنامه نبود   بلکه یک سری انیمیشن کوتاه بود که بین کارتونها پخش میشد(مخصوصا در ایام عید و موقع پخش برنامه فستیوال کارتون ) اولش نوشته میشد جعبه مدادرنگی بعد مدادها برعکس میشدند و درهم و برهم میشدند و بعدش یه شکل ظاهر میشد مثلا پسربچه ای که مشغول اره کردن چوب است و ...تیتراژ برنامه ها قبل از اون تیتراژ معروف(ما بهش میگفتیم بگ بگ بگ بگ بگ!) یه شکل ساده به صورت  Z شبیه علامت زورو که در بین خطوط آن نوشته میشد برنامه کودک و نوجوان ، با یک آهنگ کلاسیک غمناک.(به خاطر جَنگ ، کلاً آهنگهای شاد پخش نمیشد)

 

در ضمن این همه برنامه معرفی کردیم ولی حیف است از یک برنامه عروسکی که اوایل انقلاب پخش میشد یادی نکنیم.برنامه ای عروسکی که در آن مردی به نام (اگر درست گفته باشم) آقای عروسک ساز با تعدادی عروسک که خودش ساخته بود روی صفحه تلویزیون ظاهر میشد. از این برنامه فقط تصاویری مبهم و گنگ در ذهنم هست که اگر دوستان کمی مسن تر یادشون باشه خوبه که به آن هم اشاره کنند.

 

آها! همین الان یه برنامه عروسکی هم که عید سال 59 پخش میشد یادم اومد.به نام آسمون و ریسمون که تا حدودی شبیه هاچین و واچین بود.(حافظه نیست که، سی پی یو دوال کرُه!!)

 

یه برنامه عروسکی دیگه هم بود که شبکه دو پخش میکرد که علمی - عروسکی! بود به نام درون و برون بدن من و من خیلی برون را دوست داشتم مخصوصا وقتی که با لحنی خاص میگفت: درووووون؟!

اون برنامه که متشکل از آقای عروسک ساز و عروسکهای دست ساز خودش بود " من و زبون دراز " نام داشت که مجریش جمشید عظیمی نژاد طنز پرداز مجلات فکاهیون و طنز و کاریکاتور بود . دختر و پسرش هم به اسامی آریا و آیدا تو اون برنامه بودند که پسرش آریا عظیمی نژاد الان آهنگساز سینما شده .یه بار هم تو برنامه نقزه رفتن خونش و باهاش مصاحبه کردن .

آسمون و ریسمون هم با مجریگری ایرج طهماسب که خدا بود و بعدا هاچین واچین یه جورایی از روی اون ساخته شد .

درون و برون من هم یه برنامه علمی بود که به بررسی درون و برون بدن انسان در قالب کارهای دوتا عروسک میپرداخت . گوینده های عروسکیشم خانمها آزاده پور مختار بجای بیرون که کمی خنگتر بود و سیمین معتمد آریا که صداش عین خواهرش فاطمه است  بجای درون که عاقلتر بود و توضیحات علمی رو میداد .

راستی بچه ها سلامت باشید رو یادتون رفت :haha::

(۱۳۸۹/۷/۲۲ صبح ۱۱:۳۰)faridonline نوشته شده: [ -> ]

 

 

درون و برون من هم یه برنامه علمی بود که به بررسی درون و برون بدن انسان در قالب کارهای دوتا عروسک میپرداخت . گوینده های عروسکیشم خانمها آزاده پور مختار بجای بیرون که کمی خنگتر بود و سیمین معتمد آریا که صداش عین خواهرش فاطمه است  بجای درون که عاقلتر بود و توضیحات علمی رو میداد .

راستی بچه ها سلامت باشید رو یادتون رفت :haha::

فاطمه معتمد آريا گوينده  درون بود سيمين اسم اصلي ايشون است بعدها عوض كرد شد فاطمه

اگر يادتون باشه توي فيلم هنرپيشه هم اسمش سيمين بود در بسياري منابع هم اسم ايشان فاطمه(سيمين)معتمدآريا  اورده شده است.

حعبه مداد رنگي  قبل از اون تيتراژ بچه و پرده و  كبوتر  بود بعدها هم خيلي پخش مي شد البته بعنوان ميانبرنامه  كه يك شكلي درست مي شد وحدس ميزديم  اول سايه بود بعد رنگي مي شد

(۱۳۸۹/۷/۲۲ عصر ۱۲:۳۶)دكتر بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

(۱۳۸۹/۷/۲۲ صبح ۱۱:۳۰)faridonline نوشته شده: [ -> ]

 

 

درون و برون من هم یه برنامه علمی بود که به بررسی درون و برون بدن انسان در قالب کارهای دوتا عروسک میپرداخت . گوینده های عروسکیشم خانمها آزاده پور مختار بجای بیرون که کمی خنگتر بود و سیمین معتمد آریا که صداش عین خواهرش فاطمه است  بجای درون که عاقلتر بود و توضیحات علمی رو میداد .

راستی بچه ها سلامت باشید رو یادتون رفت :haha::

فاطمه معتمد آريا گوينده  درون بود سيمين اسم اصلي ايشون است بعدها عوض كرد شد فاطمه

اگر يادتون باشه توي فيلم هنرپيشه هم اسمش سيمين بود در بسياري منابع هم اسم ايشان فاطمه(سيمين)معتمدآريا  اورده شده است.

حعبه مداد رنگي  قبل از اون تيتراژ بچه و پرده و  كبوتر  بود بعدها هم خيلي پخش مي شد البته بعنوان ميانبرنامه  كه يك شكلي درست مي شد وحدس ميزديم  اول سايه بود بعد رنگي مي شد

شاید . ولی خودشو یادمه اون موقعها به عنوان عروسک گردان نشون دادن خیلی بی ریخت بود .

با سلام خدمت دوستان و اساتید گرامی و با تشکر از جناب دکتر ستوده.

بخاطر این پست و مطالبش واقعا ازتون ممنونم. خسته نباشین.mmmm:

این عکس خیلی کوچیک از برنامه درون و برون منه.

 

بخش مهمی از برنامه هایی که برای قسمت کودک در نظر گرفته شده بود سریالها و فیلمهای خارجی بودند که بنوبه خود دوبله در خور توجه داشتند. سریالهای انگلیسی تعقیب طولانی ..تپه روباه قرمز..باغ مخفی..رویای باغ در نیمه شب..بچه های کوه آتشفشان..تام سایر..شاهزاده و گدا..نارنیا..پرده دود..پنهان از نظر..استعداد..جویندگان گنج..اسب سیاه...جانی جونز..اندی رابسون.سریال کانادائی خانواده دکتر کمبل.سریالهای سوئدی برادران شیردل ..امیل..سریالهای آلمانی سیلاس و جک هالبورن و هایدی و وروجک و آقای نجار.سریال اسکیپی کانگوروی بوته زار.بهترین خاطرات را در ذهن بچه های دیروز رقم زده اند. من تقریبا اطلاعاتی در مورد این سریالها جمع کرده ام که با اجازه دوستان بتدریج در این قسمت ارائه میکنم.

سریال تعقیب طولانی (THE LONG CHASE)

تعقیب

 

 

 محصول 1972 ماجرای تلاش پسری است که به رفتار پدرش شک کرده و به کمک د.و.س.ت.د.خ.ت.ر.ش به تعقیب پدرش که پلیس بازنشسته است میپردازد تا بتواند به علت رابطه پدر با گروه تبهکاری پی ببرد. گروه تبهکار در پی پیاده کردن نقشه ای برای به گروگان گرفتن شخص بلندمرتبه ای هستند که به جشنواره دوبلین دعوت شده است. همچنین این گروه موتورسوار سیاهپوشی را برای کشتن پسر و دوستش اجیر کرده اند....این سریال محصول کشور انگلیس و از کارهای اولیه جان فرانسیس و ان جی کریسپ بوده که بعدا در سریال ارتش سری هم با هم همکاری کرده اند. هنرپیشه ای که نقش پسر را بازی کرده بود از بهترین آهنگسازان جهان شناخته میشود.

http://www.uk.imdb.com/title/tt0173572/

 دوبله

تام کوربی........ پرویز ربیعی

جان کوربی....... محمد عبادی

سوزان فریزر....... زهره شکوفنده

موتورسوار ........ شهروز ملک آرائی

کسلر(تیرانداز گروه تبهکار) .........تورج نصر

یادمه آهنگ قشنگی داشت و اولش یه گرفتگی صدا در پخش ایجاد میشد و وقتی دقت میکردی میدیدی پرویز ربیعی اولش میگه دوبله شده در شبکه دو. مثل دوبله اولیه پت پستچی.

لینک آهنگ سریال.(بخاطر قیلثرینگ برای دیدن لینک، نقطه بین "یو" و "توب" رو بردارین.)

http://www.you.tube.com/watch?v=Qdhp7NPd-QM

 بقیه اطلاعات

http://123nonstop.com/biography/Fisher-Turner,_Simon

http://acme.highpoint.edu/~whood/sftacting.html

http://www.jan-francis.com/page12.htm

 اینم عکس اخیر از بازیگران اون موقع سریالnnnn:

..

دکتر سیمون فیشر ترنر

سوزان

جان فرانسیس

پدر

گلین هوستون

(۱۳۸۹/۷/۲۲ عصر ۰۷:۳۷)رزا نوشته شده: [ -> ]

 

. من تقریبا اطلاعاتی در مورد این سریالها جمع کرده ام که با اجازه دوستان بتدریج در این قسمت ارائه میکنم.

با تشکر از شما به نظرم بهتر است تاپیک جدیدی به این نام سریالهای تلویزیونی ایجاد کنید

ممنونم جناب واترلوی عزیز.

سریالهای تلویزیونی بحث خیلی گسترده ایه که تمام سریالهای صدا و سیما رو شامل میشه.zzzz:

شاید بهتر باشه یه بخش برای سریالهای تلویزیونی پخش شده برای کودکان در نظر گرفته بشه؟:cheshmak:

اگه لازمه پست رو پاک کنم و به بخش دیگه ای منتقل کنم؟؟

سريال هايي كه تا حالا بحث شده بيشتر از جنبه دوبله و صداگذاري بوده

افتتاح يك تاپيك خارج از دوبله  براي سريال هاي خارجي بخصوص سريال هاي قديمي  لازم است

دوستاني كه تخصصي  سينمايي بحث مي كنند در اين زمينه مي توانند فعاليت خوبي داشته باشند

بامزی قوی‌ترین خرس دنیا!

 [تصویر: 7146172057523.jpg]

مدیر دوبلاژ : ژاله علو
راوی : شمسی فضل اللهی
بامزی : ناهید امیریان
جامپی کوچولو : نوشابه امیری
شلمان : اصغر افضلی
آقا گرگه : زنده یاد کنعان کیانی
مادر بزرگ بامزی : شمسی فضل اللهی
جانسون : نوشابه امیری
آقا موشه : ناهید امیریان
گویندگان نقشهای فرعی : زنده یاد کنعان کیانی،  مهدی آرین نژاد،  شهروز ملک آرایی
نقشهای فرعی : خانواده آقا روباهه،  ماهی ، عنکبوت،  فیل ، صاحب الاغ ، داور مسابقه و...
عناوین بعضی از قسمتها : گرگ عسل می خوره ،  نقشه گنج ،  اژدهای کوه آتشفشان ،  الاغ قهرمان ،  قالیچه پرنده

 بامزی الان بزرگ شده است و چهار تا بچه دارد

كارتون‌های شبكه یك همیشه خدا از شبكه دویی‌ها سرتر بودند! آن موقع‌ها كافی بود تا بعدازظهری باشید و دم غروب از مدرسه تعطیل شوید. لجتان در می‌آمد، نصف كارتون‌های كانال یك را از دست می‌دادید، در عوض باید كارتون‌های شبكه دو را می‌دیدید كه همه‌شان پر از غم و غصه و مادر گم‌شده و هزار راه نرفته بود! اوج كل‌كل شبكه‌ها در آن موقع، روز جمعه بود. موقعی كه شبكه2 با كارتون‌های صبحش و شبكه1 با كارتون‌های ساعت دو خودش همه چیز را روی داریه می‌ریختند! (برنامه شبكه یك جمعه‌ها استثنا از ساعت2 شروع می‌شد!) و آن‌جا بود كه توی این جنگ نهایی شبكه یك قافیه را به یك خرس قوی و بامزه و دار و دسته‌اش بدجوری می‌باخت! «بامزی، قوی‌ترین خرس دنیا». خرسی كه وقتی عسل می‌خورد این هوا بازو در می‌آورد و زورش به همه چی می‌رسید! همین الان هم كه راجع به آن فكر می‌كنیم بیشترمان عین چی حال می‌كنیم! بر و بچ همگی جمع بودند، از شلمان و جامپی كوچولو گرفته تا مادربزرگ و اژدها و گرگ و كراسوس (كه فقط در یك قسمت در آن چیزی كه ما دیدیم ظاهر شد!). شخصیت بامزی (در زبان اسكاندیناوی به معنی خرس اسباب بازی است) سال1966 توسط یك آدم فوق‌العاده خوشحال(!) سوئدی به اسم رون اندرسون خلق شد. نسخه‌های ابتدایی كه از سال66 تا نزدیكی‌های 70 پخش شدند، سیاه و سفید بودند و توی آن‌ها بامزی نی‌نی بود! از سال72 دوباره سریال بامزی توی تلویزیون سوئد پخش شد این همان چیزی بود كه ما هم دیدیم، بامزی بزرگ‌تر شده بود، با كلی آدم (حیوان!) باحال تیریپ رفاقت چیده بود، مثل جامپی كوچولو با آن تلسكوپش كه توی خانه‌اش نصب كرده بود و خلق و خوی عجولش، و شاهكارترین شخصیت كارتون شلمان (با اسم اصلی Scalman)، همان لاك‌پشت فوق مشنگ و اهل علم و معرفتمان كه روزی شونصد تا اختراع از خودش در می‌كرد. از صندلی دروازه‌بانی و سوت سوتك قطار تا چكش موفقیت (برای آن بازی عجیب و غریب كه با چكش و توپ بازی می‌كردند) و سفینه فضایی و ماشین زمان! (كه البته این دوتای آخری عمرا به‌مان نشان ندادند، گویا شلمان در اواخر عمر گهربارش! این دو تا اختراع سوپر باحال را ثبت و به جهانیان ارائه داده است!)

شلمان آن‌قدر خوب بود و آن‌قدر شخصیتش جزئیات داشت كه بعید می‌دانم كسی از بر و بچ هم سن و سال ما آن قیافه بی‌خیال سبز و آن حرف‌های عجیب و كنفسیوسی‌اش یادش برود! حرف‌هایی مثل: «من فقط به چیزی اعتقاد دارم كه می‌دانم!» یادتان كه هست، وقتی ساعت شلمان زنگ می‌خورد یا درجا (واقعا درجا!) می‌خوابید یا یكهو غذا می‌خورد، غیر از این هم سرش توی كتاب بود و یا نهایتا برای تفریح، با خودش شطرنج بازی می‌كرد! اگر یادتان هم باشد اصلا حرف توی دهانش نمی‌ماند، یك شخصیت خشك و خط‌كشی شده و فوق‌العاده بامزه كه هجویه‌ای از اخلاق خود سوئدی‌ها بود!

داستان‌های فوق‌العاده بامزه و بچه‌گانه كه به طرز عجیب و غریبی روان بچه‌ها را شاد می‌كرد(!) و همچنین نوع نگاه شاد و شنگول تمام شخصیت‌ها به زندگی (بدون كوچك‌ترین دپ‌زنی‌ای) و همین‌طور دوبله فوق‌العاده كار به مدیریت دوبلاژ ژاله علو و صدای جادویی شمسی فضل الهی به‌جای راوی ماجرا، باعث شده بود كه بامزی را همه بپذیریم و عمرا هیچ‌كداممان یادمان نرود!

 بامزی در خود سوئد فوق‌العاده محبوب است طوری كه از شخصیت‌های كارتون در كتاب‌های درسیشان هم استفاده كرده‌اند. بامزی تا همین الان هم در تلویزیون سوئد و خیلی از كشورهای دیگر پخش می‌شود، الان او بزرگ شده و ازدواج هم كرده است و چهار تا بچه دارد كه «بامبی» از همه بیشتر به پدرش رفته است. اولد اندرسون پسر رون اندرسون هم قول داده تا سال2008 * یك فیلم سینمایی باحال از بامزی روی پرده‌ها بیاید، خدا كند! هنوز هم پایه‌ایم كه بنشینیم و همه‌اش بامزی ببینیم. دنیایی كه در آن آدم بده (گرگ) در همه قسمت‌ها بلا استثنا از كار بدش پشیمان می‌شد و با بقیه بر و بچ رفیق می‌ماند! و قصه‌ای كه كل كل كارتون‌های شبكه یك را زد! دمت گرم شبكه2، دمت گرم بامزی!

* . گویا این فیلم سینمایی هنوز ساخته نشده است .

پی نوشت :

دیالوگهای به یاد ماندنی از کارتون بامزی :

گفتگویی بین بامزی و شلمان "هنگام نجات خانواده آقا روباهه از آتشفشان"

بامزی ( خطاب به شلمان و دوستاش ) : خیلی خوب من حاضرم . باید عجله کنیم . زود باشید .

شلمان : هی حرفهای بد نزن بامزی

بامزی : اوه نه شلمان هیچ وقت حرف بد نمی زنم

شلمان : گفتی عجله کنید این بدترین حرفیه که من سراغ دارم جون تو

 بعد از عملیات نجات شلمان با خونسردی تمام روی شعله هایی که از کوه زبانه می کشه برای همه هات داگ درست می کنه . شلمان با دوبله به یاد ماندنی اصغر افضلی یکی از کاراکترهای کارتونی فراموش نشدنی دوران کودکی ماست . همان لاک پشت خونسردی که اگر آسمان به زمین می امد کک اش هم نمی گزید .

 قسمت به یاد ماندنی آقا الاغه یک درس بزرگ هم داشت که به آن اشاره می کنم .

بامزی آقا الاغه را از صاحب بد جنسش می خره و میره پیش دوستاش . دوستای بامزی در حالیکه با حسرت به بامزی و الاغش نگاه می کنن میگن : خوش به حال بامزی که یه الاغ داره کاش ما هم یه الاغ داشتیم .

بامزی : اوه دوستان، این حرفها چیه که می زنید شکی نیست که این الاغ مال همه ماهاست.

دوستان بامزی ( جامپی کوچولو، بچه روباه و ...) به نوبت میگن : من یه الاغ دارم . من یه الاغ دارم . من یه الاغ دارم

شلمان : من یه الاغ دارم درست نیست . بگید ما یه الاغ داریم

بامزی : بله دوستان درسته ما یه الاغ داریم

شلمان : آفرین

 پایان مسابقه آقا الاغه بسیار شیرین و خاطره انگیز است . شک ندارم که همه این دوستان این قسمت را به یاد دارند . آقا الاغه در خط پایان زبونش رو در میاره و برنده مسابقه میشه . درست نگفتم !!!

 [تصویر: 432402919241463.jpg]

منبع : سعید جعفریان  ویژه نامه همشهری جوان ویژه کارتونهای دوران کودکی ما

ارادتمند شما دلشدگان

دوستان حسابي گذشته هاي شيرين رو شخم زدن يه چند تا كارتون ديگه هم من اضافه كنم يادم هست سيزده بدر همراه خانواده محال بود برم بيرون چون حتما كارتون رابين هود و كنت مونت كريستو رو پخش ميكرد اصلا عيد معني كارتون ميداد جزيره اسرار اميز  سفر به اعماق زمين و ميشكا و موشكا

چند تا كارتون روسي هم بود كه روتين پخش ميشد يكي  خرگوش و تفنگ

يه كارتون ديگه هم بود كه يه بره كوچولو توي باد و بارون كره زمين رو با يه چوب و طنابي كه رو زمين كوبيده بود از سقوط نجات ميداد اسمشو يادم رفته فوتبال قزاق ها رو هم حتما يادتونه كارتونهاي بسيار زيباي مول مداد جادويي لولك و بولك  و ركسي هم كه ديگه روتين بودن

 

 باغ گلهاي افتابگردون و خپل

نادي  كه البته اين عكس مال سري جديدشه                            

ساتورنن  

باغچه سبزيجات

تنسي تاكسيدو   اقاي ووپي  گربه كلنداك و خلاصه همه و همه يادشون بخيررررررررررررر

من هر وقت به این تاپیک سر میزنم کلی خاطره خوش برام زنده میشه. دوستان خسته نباشین.

سریال تپه روباه قرمز

http://uk.imdb.com/title/tt0402651/?ref_=fn_al_tt_1

تقدیم به دوست عزیزی که دنبال اطلاعات جزیره گریز میگشتن

جزیره گریز (محصول 1982) کشور استرالیا

Runaway Island

http://www.uk.imdb.com/title/tt0195488/

داستان جمی و جما و سروان کرکر. این اسم سروان کرکر همچنان بین دوستان قدیمی کاربردهای فراوانی دارد.

این تنها عکسهائی که تونستم پیدا کنم.

جمی و جما..

جزیره گریز

البته نکته قابل توجه در این عکس سیاه و سفید حضور رادنی بل هنرپیشه سریال " رودخانه برفی " است.

http://webspace.webring.com/people/xl/l_...http://webspace.webring.com/people/xl/l_bouwmans/biorodne

اینم یه عکس از هنرپیشه نقش جما که البته با کوچیکیش تفاوت زیادی داره.

..

جما..

چقدر رجعت به گذشته حتی برای لحظه ای زیباست. با هر کدام از این کارتونها خاطره ای تلخ یا شیرین تداعی میشود. خیلی از این شخصیتها را در وجود خودمان دیده ایم و بقول سینمائیها همزادپنداری کرده ایم.

یکی از کارتونهایی که همیشه فکرمو به خودش مشغول میکنه ولی متاسفانه اطلاعات کمی ازش تونستم پیدا کنم کارتون زیبای قاصدکه. قاصدکی با کفشهای کتانی و به سبکی باد که در هر قصه همسفر باد به هر کجا سرک میکشید و ماجراهای زیبائی را رقم میزد. آهنگ زیبائی هم داشت.

قاصدک

آهنگ زیبای قاصدک و خیلی از کارتونهای دوران کودکیمونو میتونین اینجا دانلود کنین

http://o-mid.com/post-1824.aspx

دوستان شايد اين مطلب رو قبلا ديده باشن لينكشو ميذارم واسه اونايي كه نديدن  جالبه.

  سرنوشت كارتونهايي كه ميديديم  http://aghayi.blogfa.com/cat-4.aspx

اواخر دهه شصت سریالی برای برنامه کودک پخش میشد که با آهنگ زیبائی در تیتراژش خانم شیرزاد میگفت با شرکت گوئیدو چللا...رای لاولاک...پیرکوزو..جیان فرانکو آلبانو ......مینوashk

داستان پسری ده دوازده ساله که در جریان جنگ جهانی اول از خانواده اش جدا میشه و در جریان جنگ قرار میگیره..بزرگ میشه... و ماجراهای جنگ ایتالیا و اتریش رو زندگیش اثر میذاره..باهاش همزادپنداری میکردیم ولی مثل شخصیت ایوان فیلم  تارکوفسکی.. مینو در ظاهر پسر کوچکی بود ولی به اندازه یه دلیرمرد در جریان جنگ تاثیرگذار بوده. دوبلورهای بزرگی در این سریال ایفای نقش کرده بودند که به زیبائی سریال کمک فراوانی کرده بود.:rolleyes:

سریال مینو (mino)

محصول 1986 ایتالیا و آلمان شرقی

http://uk.imdb.com/title/tt0186762/

مینو

پدر....ملدر...لوپو

دوبله

مینو.........فریبا شاهین مقدم

پدر مینو.......ناصر نظامی

ژنرال لوپو.........نصرالله متقالچی

ریکو..........محمد عبادی

فریدا...........مینو غزنوی

مهمترین ویژگی سریالهایی که در برنامه کودک برامون پخش میشد استانداردهای بالای ساخت خود سریالهاست که نه تنها هیچ کم کاری و کم فروشی در این سریالها در کشورهای خارجی انجام نشده بلکه از لحاظ دوبله هم آثار شاخصی بوده اند. لوکیشینها و گفتار متن و بازیها و قصه پردازی و موسیقی متن هیچ کم و کسری نداشت و دوبلورها هم بهترین کار خود را ایفا میکردند.::ok:

چون دی وی دی این سریال قابل پخش شده این لینکها بصورت قسمت به قسمت عکسهای سریال رو داره.

http://www.marcoscoolworld.bplaced.net/m...http://www.marcoscoolworld.bplaced.net/marcoscoolworld2/mino_g

http://www.casperworld.com/gallery-925-1808.html

سریال برادران شیردل

The Brothers Lionheart

Bröderna Lejonhjärta

محصول 1977 کشور سوئد (دره گل سرخ)

http://uk.imdb.com/title/tt0075790/

اینم عکسی از خانوم استرید با برادران معروف

برادران شیردل

اینم عکسی از بازیگر نقش یوناتان بعد گذشت این همه سال...(عمر گران میگذرد خواهی نخواهییییی....taeed)

یوناتان

موسیقی فوق العاده و کبوترهای خانوم صوفیا و غار کاتلا و اژدها و اسم رمز درود بر تنگیل فرمانروای ما و مفهوم مرگ و شجاعت و برتری خوبی بر بدی و ... از این سریال یک اثر بیاد ماندنی ساخته..بیشتر مدیون خانوم استرید لیندگرن هستیم بخاطر قصه های زیبائی که برای بچه ها نوشتن..در توضیح داستان خوندم که نوشته پسر نه ساله ای بنام کارل دچار مریضی سل هست و در حال مرگ و برادرش جاناتان سعی میکنه اونو با گفتن داستانی افسانه ای که قراره با هم به دره گل سرخ بریم و اونجا با اهریمنان مبارزه کنیم و ... به آرامش برسونه و مرگ رو براش آسونتر کنه..البته من وقتی بچه بودم هیچوقت از قسمت اول این مفهوم رو نگرفته بودمidont

ولی خب بقیه موارد سریال با کتاب مطابقت داره

 دوبله

یوناتان شیردل.......امیرهوشنگ زند

اسکورپان شیردل.......نوشابه امیری

خانوم صوفیا.....فهیمه راستگار

پدربزرگ.......اکبر منانی

لینک دانلود سریال:

http://bpdcarrier.wordpress.com/2010/02/...http://bpdcarrier.wordpress.com/2010/02/09/broderna-lejonhjarta-the-brothers-lionh

 و اما جک وینسنت  :heart:

بنام اصلی

Smuggler (قاچاقچی؟؟؟tajob2)

محصول 1981 انگلستان

http://uk.imdb.com/title/tt0081932/

جک

در سال 1802 جک وینسنت ملقب به آقای جک که قبلا در نیروی دریائی انگلیس افسر بوده بدلیل فساد مالی همکارانش از نیروی دریائی استعفا میده و تبدیل به (قاچاقچی؟؟) جک وینسنت میشه و ....مطالب زیادی از این سریال یادم نمیاد فقط همیشه منتظر بودم که یه درگیری فیزیکی بین آقای جک به همکاری پسر مریدش با نیروهای انگلیسی در بگیره و مام هی بخندیم:cheshmak:..ولی واقعا سریال خوش ساختی بود البته با توجه به تاریخ تولید سریال.

یادمه وقتی هنرپیشه جک وینسنت (الیور توبیاس) در سریال توطئه دوباره دیده شده بود طوفانی بین بچه های مدرسه مون بپا خاسته بود  :heart:

و اینم الیور توبیاس حدود شصت سالهnnnn:

توبیاس

و لینک دانلود فیلمی که از روی سریال جک وینست دوباره تدوین شده

برای دیدن لینک بخاطر قیلثرینگ، نقطه بین "یو" و "توب" رو بردارین.

http://www.you.tube.com/watch?v=G28N7_szPi8

دوبله

جک وینسنت.........ناصر نظامی

اوانز راستگو؟؟ (همون پسر دستیار جک وینسنت).......مهوش افشاری

 

برادران شيردل  عباس نباتي يوناتان شيردل را حرف زده  خود عباس نباتي در برنامه هنر دوبله  با جليلوند اشاره كرد و اسم اورد و اتفاقاًمن هم منتظر بودم كه اسم اين سريال را بگويد چون نقش اول بود

(۱۳۸۹/۷/۳۰ عصر ۱۱:۰۹)دكتر بهزاد ستوده نوشته شده: [ -> ]

برادران شيردل  عباس نباتي يوناتان شيردل را حرف زده  خود عباس نباتي در برنامه هنر دوبله  با جليلوند اشاره كرد و اسم اورد و اتفاقاًمن هم منتظر بودم كه اسم اين سريال را بگويد چون نقش اول بود

بهزاد جان ، اگر نباتی گفته اشتباه کرده ، یوناتان رو امیر زند گفته

درود

اين هم تيتراژ آغازين  مجموعه  Runaway Island  يا همان جزيره گريز :

http://www.4shared.com/account/video/3ai...http://www.4shared.com/account/video/3aiFrjFq/videoplayback.html?sId=RnoTrb

درود

نمي دانم دوستان يك كارتون تك قسمتي رو به ياد دارند كه بيشتر درباره اسب هاي آبي بود انگار. اسمش رو هر چي فكر كردم نتونستم به ياد بيارم. فقط يادمه كه همون اول كارتون درباره زنگبار هم صحبت ميشد. كلا پر از صحنه هاي مربوط به جنگل بود. در ضمن همون اول كارتون يك كشتي بزرگ رو هم نشون مي داد. متاسفانه تنها تصاوير مبهمي از اين كارتون يادم مياد ولي فكر كنم پول و تجارت هم توش خيلي مهم بود. كاش يكي يادش بياد اين چي بوده اسمش! shakkk!

راستي چرا كسي از كارتون سايمون و سرزمين نقاشي ياد نكرده؟ idont (شايد هم كرده من نديدم كه در اينصورت عذرخواهي مي كنم! :rolleyes:)

راستي الفي رو يادتونه؟ من البته باباي الفي رو بيشتر از خودش دوست داشتم!  :D

راستي يه زماني يه سريالي برنامه كودك مي گذاشت اسمش فكر كنم محاكمه سارا بود. يه سري نوشت افزار يه دختري رو به خاطر رفتار بدش با اونها محاكمه مي كردند. چقدر من مدادها  رو دوست داشتم! كلا همه شون-چه مداد، چه پاك كن و مدادتراش و غيره- جالب و البته تا حدي ترسناك بودن ها! zzzz:

اما سريالها...يه سريالي بود اواخر سالهاي 72 و يا 73 شبكه دو شبها پخش مي كرد (براي بزرگسالان بود البته) به نام آنا و ارثيه فاميلي. اينو نمي دونم چرا از هر كسي مي پرسم اصلا يادش نمياد! idont يه سريال انگليسي نسبتا قديمي بود. البته خودم هم خيلي ماجراش رو يادم نيست فقط يه صحنه ش كه همون موقع هم برام عجيب غريب بود رو هنوز به طور كامل به ياد دارم! يه آقاي جواني به خاطر يه سري مشكلات مالي و البته عاطفي ، خودش رو در كوره انداخته بود و خودكشي كرده بود. جالب اينجاست كه تصوير جسدش رو كه نشون دادند هم كت و شلوارش سالم بود و هم كيفي كه به دست داشت! من با تعجب از بقيه مي پرسيدم خب اين چه جوري خودش سوخته ولي لباسهاش سالم سالمه؟!!! :huh:

زنگبار  را يادم است خانم زهره  راوي بود دوسري پخش شد

اون سريال محاكمه سارا باي ما افت داشت ببينيم اون موقع  دانشجو بوديم

صداي راوي الفي اتكينز را يادم نيست

اين يكي هم دوبله دلنشيني داشت:

101 سگ خالدار

 

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64
آدرس های مرجع