تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: فیلم نوآر
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2 3 4

ای بابا چقدر انگلیسی نوشتین. idont فکر کنم به جای گذاشتن لیست اگر به هر فیلم به طور مفصل بپردازیم مفیدتر باشه ( همین کاری که مونچی می کنه ) کلا محدود کردن بهترین ها در top 5 یا top 10 کار بیهوده ای شاید باشه و آدم رو دچار عذاب وجدان هنری می کنه. top 100 بهتره که البته اون هم خیلی وقت گیر هست . پس نتیجه می گیریم که اصلا بازی top حاصلی نداره !!

به نظر من از بین فیلم هایی که تا حالا دیدم اینا لیاقت لیست شدن به عنوان بهترین نوآرها رو دارن. البته من سعی کردم که از هر موضوعی حداقل یک فیلم انتخاب کنم :

 

بلوار سانست - نیازی به توضیح هست ؟ نه واقعا هست ؟

غرامت مضاعف - رجوع شود به توضیح فیلم بالایی !

شاهین مالت - اگر قراره یک فیلم نوآر کامل از بوگارت انتخاب کنیم کدوم بهتر از این ؟

بدنام - فکر نمی کنم بین فیلمهای  هیچکاک هیچکدوم  بیشتر از این یکی ، مولفه های یک نوآر رو کامل دارا باشه. 

جنگل آسفالت - این نوآر  رو خیلی دوس دارم . یک فیلم نوآر به تمام معنا.

 مرد سوم - اینهم یک فیلم نوآر زیباست. سایه اورسن ولز در تمام فیلم هست.

 

و این فیلم ها رو هم در فهرست تماشا دارم و چون دوستان در Top شون هست باید ببینم . احتمالا بعد از دیدن وارد فهرست می کنم:

White Heat , Mildred Pierce  ,Gun Crazy , The Set-Up

 the killing  , the woman inthe window, 

برترین فیلم های نوآر سایت IMDB در 26 می سال 2007 که به نظر من به واقعیت نزدیکتر است:

1. 8.6 Sunset Blvd. (1950) 27,768

 

 درسته . این IMDB شده مصداق عبارت هر روز بدتر از دیروز ...  . فهرست های قدیمی اش بهتر بود. الان فهرست top 250 اش رو نگاه کنید. ببینید چه فیلمایی شدن top 10 اش . هجوم teenager ها اونو به حال و روز یک سایت زرد انداخته. مخصوصا قسمت فروم هاش که پر شده از بحث های مسخره و بچه گانه.

 

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

و نیمه اول روانی ( تا اونجایی که خودرو در باتلاق فرو میره )

چرا فقط نیمه اول ؟! shakkk! چون تو نیمه دوم جانت لی نیستش ؟!

اگه نوار رو نه یک ژانر بلکه یک لحن یا فضای خاص در نظر بگیریم فکر کنم جهان پهلوان تختی ساخته بهروز افخمی هم می تونه یک نوار باشه

فضا های لخت و سرد و وجود یک معما برای یک کارگردان به همراه بازی های خوب به خصوص عرب نیا فیلم رو به یک اثر ماندگار تبدیل کرده

الان حظور ذهن ندارم ولی فکر کنم اولین فیلم نوار ایرانی باشه

راستی کسی  یک تعریف از عناصر نئو نوار  به همراه فیلم های خوبش جایی سراغ نداره

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

یه فیلم نوآر رده B و درخشان . اشکالی که بسیاری از فیلم های اون دوره دارن در این اثر نیست و اون اشکال کمبود اکشن و حرکته.

اینکه اشکال نیست، فیلم رو بر اساس فیلمنامه می سازند پس وقتی در فیلمنامه اکشنی وجود ندارد و یا اکشن آن کم هست قاعدتا در فیلم اکشنی وجود نخواهد داشت. چه لزومی دارد که فیلمنامه اکشن زیادی داشته باشد؟ از نظر جذابیت برای بیننده، حق با شماست ولی از لحاظ فنی و تکنیکی ایرادی بر فیلم وارد نیست، مانند: شاهین مالت، کما اینکه فیلمنامه شاهکاری دارد و برای تمام سینما دوستان جذاب است.

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

به نظرم حتی فیلم های معتبری مثل لارا - تعقیب بزرگ - فریاد شهر  و ... از این نظر نقص دارن و با معیار امروز راکد و کشدار به نظر میرسن.

بسیاری از فیلم های تاریخ سینما متعلق به دوره ای خاص و شرایطی خاص بوده اند و با گذشت زمان ممکن است جذابیت خود را تا حدودی از دست داده باشند ولی این مسئله دلیل بر بی کیفیت بودن و یا نقص آن فیلم نمی باشد. امروزه کدام فیلم تولید شده در هالیوود معیار و سنجش درستی برای سینمای کلاسیک محسوب می شود؟ دنیا روز به روز در حال تغییر هست، در نتیجه سینما نیز نیازمند تغییر می باشد، در دنیای امروز که اقتصاد حرف اول را می زند، جایی برای کشدار بودن فیلمها نظیر آنچه در دهه 40 بوده باقی نمی ماند.

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

انگار نه انگار این فیلم 60 سال پیش ساخته شده . سرشار از حرکت و تعلیق و جذابیت

سال تولید فیلم ربطی به حرکت و تعلیق و جذابیت و ... ندارد، نمونه اش فیلم صورت زخمی هوارد هاکس (1932) که پر از اکشن و تعلیق است.

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

با دیدن این فیلم بیش از پیش به من اثبات شد اون چیزی که سبب ماندگاری یک فیلم میشه فقط هنر سازندگانش نیست . تبلیغات هم نقش مهمی داره . یعنی بر فرض وقتی در تمام این سالها مدام از طریق رسانه ها ( خواندنی و شنیداری و دیداری ) مدام گفته میشه هیچکاک هیچکاک  اونوقت مطرح کردن اینکه برخی از فیلم های ارزشمند رده B می ارزن به نصف آثار هیچکاک یه جور تابوشکنی تلقی میشه.

در اینکه بسیاری از فیلمهای تاریخ سینما مهجور مانده اند شکی نیست، قطعا عوامل بسیاری در این امر دخیل هستند، از جمله عناصر سازنده فیلم مانند کارگردان، بازیگران، تهیه کننده و ... ولی اینکه به نصف آثار هیچکاک می ارزند بی انصافیست. هیچکاک کارگردانی مؤلف و قطعا جزء ده کارگردان برتر تاریخ سینماست. کمتر کارگردانی در تاریخ سینما همانند او همیشه در اوج بوده است. سینما به دلیل بسیاری از ابداعات و تکنیک ها مدیون اوست. هیچکاک تنها یک اسم نیست، بلکه جوهره سینماست.

(۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

اما درمورد تاثیر پذیری فیلم از پنجره عقبی هیچکاک مطمئن نیستم . ( شاید برعکس باشه ) چون هردو فیلم در 1 سال ساخته شدن 1954 . اما اونچه مسلمه تاثیر پذیریه یکی از این 2 فیلم از اون یکیه . باید فیلمو ببینید تا منظورم رو متوجه بشید . 

پنجره عقبی خود هیچکاک است، استاد به معنای کامل کلمه سینما و خوب دیدن را تعریف می کند. نبوغ خود را در استفاده از فضای کاملا بسته نشان می دهد، جیمز استیوارت را بر صندلی چرخدار می نشاند و از کوچکترین تحرکی باز می دارد. ترس از فضای بسته را القا می کند. این فیلم شخصی ترین فیلم هیچکاک است. استاد در کمترین فضای ممکن شاهکاری بی نظیر خلق می کند. از فیلمهایی که بدون حضور جیمز استیوارت و چشمان نافذ او غیر قابل تصور است.

سلام

اگه يه نفر يه فيلم رو به من بده و بگه:

برو حالشو ببر عجب اكشنيه

همين تصويري كه از كلمه اكشن تو ذهن من شكل ميگيره ميشه تعريف اكشن. يه سري پارامترهايي كه با گفتن اين كلمه خواسته به من منتقل كنه. اگه يه نفر شاهين مالت رو بده به دست من و بگه: برو ببين اكشنه اين فيلم مطمئنا بعد از ديدن فيلم بايد منتظر چپ چپ نگاه كردن من باشهshakkk!.

كلا به نظر من اين سري كلمات: نوآر ، اكشن ، عاشقانه ، جنگي ، خانوادگي ، روانشناسانه ،‌ سياسي و .... كارشون همينه و انتخاب رو ميخوان براي مخاطب با توجه به سليقه راحت تر كنند و نبايد زياد پيچيده باهاشون برخورد كرد.

(۱۳۸۹/۷/۳ صبح ۰۱:۴۹)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

مثلا سکانسی در فیلم فریاد شهر ساخته رابرت سیودماک در 1948 هست که ریچارد کنت روی تخت بیمارستان دراز کشیده و ویکتور ماتیور کنارش وایساده و دارن صحبت میکنن . این صحنه یک ربع طول میکشه . حتی زوایای دوربین هم چند دقیقه یکبار تغییر میکنن . دقیقا وسط یه فیلم پلیسی تعقیب و گریز . اعصاب بیننده کش میاد.

چون من این فیلم را ندیده ام، در مورد اینکه هدف کارگردان از این سکانس چه بوده نظری ندارم. بعد از دیدن فیلم نظر خودم را بیان می کنم، ولی اگر فرض کنیم این سکانس به ریتم کلی فیلم آسیب زده باشد حرف شما کاملا صحیح است و از طرفی اگر این سکانس و نقص های دیگری که در فیلم مشاهده می شود وجود نداشت آنوقت با یکی از شاهکارهای تاریخ سینما مواجه بودیم. تفاوت فیلم ضعیف، متوسط، خوب و یا شاهکار در همین نکات است. به عنوان مثال می توانم به فیلم پدرخوانده اشاره کنم که از ریتم بسیار کندی برخوردار است ولی آنچه که باعث می شود این کندی از بین برود و به دید بیننده عام نمی آید فیلمبرداری خیره کننده گوردون ویلیس است، کارگردانی یکدست و فوق العاده کوپولا هم مکمل اوست. فیلمبرداری یکی از مهمترین ارکان یک فیلم محسوب می شود که کاملا به فیلم شخصیت می دهد و نقص آن کاملا به ساختار فیلم ضربه می زند. هیچ وقت نمی توانیم ادعا کنیم که فیلم پدرخوانده بهترین نوآر تاریخ سینماست ولی قطعا می توانیم ادعا کنیم که از کاملترین فیلم های نوآر تاریخ سینماست. کوپولا آنچنان بازی از بازیگران فیلم گرفته است که فراموش می کنیم برخی از این بازیگران در ابتدای راه خود بوده اند:

ال پاچینو (سومین فیلم)، ریچارد کاستلانو (چهارمین فیلم)، دایان کیتون (دومین فیلم)، ایب ویگودا (اولین فیلم)، تالیا شایر (سومین فیلم)، جیانی روسو (اولین فیلم)، جان کازال (اولین فیلم).

(۱۳۸۹/۷/۳ صبح ۰۱:۴۹)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

البته یه بحث دیگه هم مطرحه و اون تغییر سلیقه مخاطب سینما بخصوص از نظر ریتم و تقطیع تصاویره . که برای همه ماکم و بیش به مرور داره اتفاق می افته . و  عامل اصلی در این تغییر ذائقه فیلم های دهه 90 به بعد و موزیک ویدئوها و بطور کلی تغییر  زندگی بشر در این 10 - 15 سال اخیره که در همه حوزه ها ملموس و قابل درکه .

آنچه تغییر می کند سلیقه مخاطب عام هست، سلیقه مخاطب خاص و دید او نسبت به سینما هیچگاه تغییر نمی کند. امروزه برای خلق شاهکارهای تاریخ سینما نیاز به ابزار لازم مانند آنچه در گذشته داشته ایم داریم ولی آیا امروزه کارگردانی نظیر: جان فورد، فدریکو فلینی، آکیرا کوروساوا، کمدین هایی نظیر باستر کیتون، چارلی چاپلین، پیتر سلرز، جک لمون، اسطوره هایی مانند: هامفری بوگارت، کلارگ گیبل، اسپنسر تریسی و ..... داریم که بتوانیم شاهکار خلق کنیم یا لااقل سلیقه مخاطب را حفظ کنیم. امروزه ناچار هستیم به نوعی فقدان این موارد را هر چند ناچیز جبران کنیم وگرنه مخاطب عام را هم از دست خواهیم داد. چیزی که سینما را سر پا نگه می دارد مخاطب عام هست نه مخاطب خاص و منتقدین سینما.

(۱۳۸۹/۷/۳ صبح ۰۱:۴۹)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

در مورد هیچکاک من هم معتقدم که یکی از کارگردانان بزرگه و حتما یکی از بهترین ها در حیطه ی خودش . اما با این حال به نظرم درموردش  اغراق تاریخی صورت گرفته . و ریشه ی اصلی این موضوع  یکی برنامه هفتگی تلوزیونی آلفرد هیچکاک تقدیم می کند ه  .که در اون دوره که شبکه های تلوزیونی به لحاظ تعداد محدود بودن مخاطب فراوانی در آمریکا داشته . و انصافا هم جذاب بوده . من چند قسمتش رو دانلود کردم و دیدم . این برنامه از 1955 تا 1962 بطور مرتب و هفتگی پخش می شد و به بررسی نقاط قوت  فیلم های هیچکاک و پشت صحنه فیلم های هیچکاک و پخش  آنونس های تبلیغاتی مختلف آثار هیچکاک و مصاحبه با هیچکاک و درنهایت زندگی شخصی هیچکاک ( اینکه چیکار میکنه - چه غذایی دوس داره -  برای تعطیلات کجا میره و ... ) می پرداخت .

یعنی هیچکاک رسانه ی مکمل و جانبی ای رو در اختیار داشت که هیچ کارگردانی در اون زمان نداشت . این برنامه در مطرح نگه داشتن دائمی نام او خیلی موثر بود . و درواقع هیچکاک با ارتباطات گسترده ای که بین تهیه کننده ها و مدیران شبکه های مختلف تلوزیونی داشت و البته با هوش و درایت تونست تهدید تلوزیون رو برای خودش به یک فرصت تبدیل کنه . درحالیکه کارگردان های دیگه یا درمقابل این پدیده جدید گارد گرفتن و ازش فرار کردن یا ارتباطات و نفوذشون تا اون حد گسترده نبود که چنین امکاناتی در اختیارشون گذاشته بشه .

نکته دیگه مصاحبه مهم و تاریخی فرانسوا تروفو با آلفرد هیچکاکه در اوایل دهه 1960 با نام سینما به روایت هیچکاک . که نقش اساسی داشت در پر آوازه شدن هرچه بیشتر نام این کارگردان . وقتی فیلمساز جوان و نو اندیشی مثل تروفو با اشتیاق با هیچکاک و آثارش برخورد میکنه این تعامل برای مخاطبان این پیام ضمنی رو داره که از دید یک آدم آوانگارد هیچکاک مورد تائیده !

میخوام بگم شرایطی که هیچکاک توش شکوفا شد به هیچ وجه قابل قیاس با کارگردانان هم نسل او نبود . به یاد بیاریم مثلا ولز رو که برای ساخت فیلم دلخواهش باید مدت ها صبر میکرد و تهیه کننده ها حاضر به سرمایه گذاری روی فیلم هاش نبودن و خودش مجبور میشد برای جور کردن هزینه فیلماش ( اون هم بدون تبلیغات ) به هر خفتی تن در بده . حتی بره تو سیرک شعبده بازی بکنه . در نهایت هم ساخت فیلم هاش سالها ( ! ) طول میکشید و گاهی اوقات نیمه کاره رها می شد .

کار به جایی رسید که هیچکاک دوستی مد شد . حتی من یادمه در مقطعی هر کرگردانی که می خواست بگه  " من سینما رو می فهمم " اول می رفت هیچکاک دوست و هیچکاک شناس می شد . ( اونم بصورت بسیار سطحی )  اما اگر همون موقع ازش سوال می کردی 3 تا فیلم - مثلا  - از فریتس لانگ فقط نام ببر تو دومیش می موند .

پرداختن به پدیده ی مهمی به نام هیچکاک در سینما بدون درنظر گرفتن این حواشی نمی تونه دقیق باشه .

در مورد هیچکاک هیچ اغراقی صورت نگرفته است و لفظ اغراق بزرگترین توهین به استاد است. سینما به هیچ کس به اندازه سرگئی آیزنشتاین، فریدریش ویلهلم مورنائو و آلفرد هیچکاک مدیون نیست. این سه بیشترین ابداعات و تکنیک ها را در سینما بوجود آورده اند. هیچکاک زبان تصویر را فهمیده است و همیشه تا حد ممکن حرف خود را از طریق تصویر بیان کرده است نه دیالوگ. از کی تابحال آمریکاییها سینما شناس و هیچکاک شناس شده اند؟ هیچکاک متعلق به تمام دنیاست. از زندگی بسیاری افراد مشهور هنری و غیر هنری فیلم ساخته شده است، هنوز هم رسانه ها برای کسب درآمد بیشتر به دنبال افراد معروف هستند، ممکن است این فیلم ها باعث شهرت بیشتر افراد بشود ولی آیا معیاری برای ارزش گذاری بر کارهای آنهاست؟! آیا با این فیلم ها می شود ارزش ساخته های هیچکاک را بالا و پایین برد؟ مسلما خیر. آیا من نوعی به هیچکاک لقب استاد داده ام؟ به عنوان مثال اسامی ده کارگردان برتر تاریخ سینما از دید منتقدین و کارگردان ها را که در سایت Sight & Sound موجود است ارائه می دهم:

از دید منتقدین:

  • 1. Orson Welles
  • 2. Alfred Hitchcock
  • 3. Jean-Luc Godard
  • 4. Jean Renoir
  • 5. Stanley Kubrick
  • 6. Akira Kurosawa
  • 7. Federico Fellini
  • 8. John Ford
  • 9. Sergei Eisenstein
  • 10. Francis Ford Coppola
  • 10. Yasujiro Ozu
  • از دید کارگردان ها:

  • 1. Orson Welles
  • 2. Federico Fellini
  • 3. Akira Kurosawa
  • 4. Francis Ford Coppola
  • 5. Alfred Hitchcock
  • 6. Stanley Kubrick
  • 7. Billy Wilder
  • 8. Ingmar Bergman
  • 9. Martin Scorsese
  • 9. David Lean
  • 9. Jean Renoir
  • اسامی منتقدینی که در این نظر سنجی شرکت کرده اند:

  • Gilbert Adair
  • Richard Allen
  • Geoff Andrew
  • Nigel Andrews
  • David Ansen
  • Manuel Antin
  • Peter von Bagh
  • Angela Baldassarre
  • Charles Barr
  • Chris Berry
  • Irene Bignardi
  • Michaela Boland
  • Peter Bradshaw
  • Leon Cakoff
  • Russell Campbell
  • Anchalee Chaiworaporn
  • Paolo Cherchi-Usai
  • Li Cheuk-To
  • Peggy Chiao
  • Michel Chion
  • Ian Christie
  • Michel Ciment
  • Pam Cook
  • Mark Cousins
  • Peter Cowie
  • Hamid Dabashi
  • Manohla Dargis
  • Joel David
  • David Denby
  • Malgorzata Dipont
  • Philip Dodd
  • Daniil Dondurei
  • Patrick Duynslaegher
  • Michael Dwyer
  • Richard Dyer
  • Roger Ebert
  • Klaus Eder
  • Thomas Elsaesser
  • Jim Emerson
  • Claudio España
  • Dan Fainaru
  • Edna Fainaru
  • Ibrahim Fawal
  • Howard Feinstein
  • Philip French
  • Jean-Michel Frodon
  • Teshome Gabriel
  • Diego Galan
  • Leonardo Garcia Tsao
  • June Givanni
  • Lalitha Gopalan
  • Sidney Gottlieb
  • Julian Graffy
  • Matthias Greuling
  • Alfredo Guevara
  • Tom Gunning
  • Peter Hames
  • David Hanan
  • Jim Hoberman
  • Yomota Inuhiko
  • Dina Iordanova
  • Gilles Jacob
  • Nick James
  • Fredric R. Jameson
  • Mark Jancovich
  • Kim Ji-Seok
  • Kent Jones
  • Nasreen Munni Kabir
  • Philip Kemp
  • Mark Kermode
  • Noel King
  • Amir Labaki
  • Gavin Lambert
  • Jean-Louis Leutrat
  • Shawn Levy
  • Jacques Lourcelles
  • Simon Louvish
  • Tim Lucas
  • Todd McCarthy
  • Martin McLoone
  • Tony Macklin
  • Shinozaki Makoto
  • Derek Malcolm
  • Adrian Martin
  • Andy Medhurst
  • David Meeker
  • Joan Mellen
  • Pascal Mérigeau
  • Ken Mogg
  • Laura Mulvey
  • Kim Newman
  • Katja Nicodemus
  • Jacques Noël
  • Barry Norman
  • Camille Paglia
  • Ellen J. Paglinauan
  • David Parkinson
  • Milan Pavlovic
  • Fernando Martin Peña
  • Andrey Plakhov
  • Dana Polan
  • John Powers
  • M K Raghavendra
  • Tony Rayns
  • Donald Richie
  • Pierre Rissient
  • David Robinson
  • Jonathan Romney
  • David Rooney
  • Jonathan Rosenbaum
  • Scott Rosenberg
  • Jonathan Ross
  • Bill Rothman
  • Jaan Ruus
  • Sukhdev Sandhu
  • Tadao Sato
  • Mark Schilling
  • Kim Skotte
  • Anneke Smelik
  • Paul Julian Smith
  • Gavin Smith
  • Jack Stevenson
  • David Stratton
  • Philip Strick
  • Yvonne Tasker
  • Amy Taubin
  • Trevor Steele Taylor
  • Simeon Tegel
  • Charles Tesson
  • David Thomson
  • Sakari Toiviainen
  • Kenneth Turan
  • Hulya Ucansu
  • Aruna Vasudev
  • Walt Vian
  • Ginette Vincendeau
  • Alexander Walker
  • Armond White
  • Linda Williams
  • Peter Wollen
  • Robin Wood
  • Michael Wood
  • Andrew Worsdale
  • Helena Ylänen
  • Slavoj Zizek
  •  اسامی کارگردان هایی که در این نظر سنجی شرکت کرده اند:

  • Roy Andersson
  • Theo Angelopoulos
  • Denys Arcand
  • George Armitage
  • Gillian Armstrong
  • Olivier Assayas
  • Alexei Balabanov
  • Harold Becker
  • Bruce Beresford
  • Andrew Bergman
  • Bernardo Bertolucci
  • Stig Björkman
  • Les Blair
  • Jana Bokova
  • John Boorman
  • Catherine Breillat
  • Nick Broomfield
  • Danny Cannon
  • Gurinder Chadha
  • Yiwen Chen
  • Vidhu Vinod Chopra
  • Roger Corman
  • Alex Cox
  • Cameron Crowe
  • John Dahl
  • Joe Dante
  • Terence Davies
  • Ernest R. Dickerson
  • Bryan Forbes
  • Milos Forman
  • Brian Gilbert
  • Lewis Gilbert
  • Jonathan Glazer
  • Stuart Gordon
  • Philip Haas
  • Taylor Hackford
  • Randa Haines
  • Guy Hamilton
  • Michael Haneke
  • Mary Harron
  • Scott Hicks
  • Ann Hui
  • Jim Jarmusch
  • Norman Jewison
  • Terry Jones
  • Cédric Kahn
  • Asif Kapadia
  • Jonathan Kaplan
  • Aki Kaurismäki
  • Mika Kaurismäki
  • Park Kiyong
  • Bruce LaBruce
  • Clara Law
  • Richard Lester
  • Richard Linklater
  • Ken Loach
  • Sidney Lumet
  • Jonathan Lynn
  • Jim McBride
  • Kevin MacDonald
  • Scott McGehee
  • Gillies MacKinnon
  • James Mangold
  • Michael Mann
  • Paul Mazursky
  • Anurag Mehta
  • Sam Mendes
  • Nicholas Meyer
  • Roger Michell
  • Tanvir Mokammel
  • Lukas Moodysson
  • Errol Morris
  • Paul Morrissey
  • Shunichi Nagasaki
  • Mira Nair
  • Ronald Neame
  • Mike Newell
  • Pawel Pawlikowski
  • Babak Payami
  • Sydney Pollack
  • Alex Proyas
  • Yvonne Rainer
  • Karel Reisz
  • Tim Robbins
  • George A. Romero
  • Alan Rudolph
  • Philip Saville
  • Paul Schrader
  • Barbet Schroeder
  • Joel Schumacher
  • Susan Seidelman
  • Mrinal Sen
  • Masahiro Shinoda
  • David Siegel
  • Digvijay Singh
  • Santosh Sivan
  • George Sluizer
  • Iain Softley
  • Wesley Strick
  • Quentin Tarantino
  • James Toback
  • Jaco Van Dormael
  • Gore Verbinski
  • Paul Verhoeven
  • Vincent Ward
  • John Waters
  • Geoffrey Wright
  • Tian Zhuang-Zhuang
  • شما می فرمائید که رسانه باعث شهرت هیچکاک شده است، آیا اسامی بالا رسانه هستند؟ من نوعی که این برنامه تلویزیونی را ندیده ام چرا به هیچکاک علاقه مندم؟

    یعنی می فرمائید تروفو باعث محبوبیت و شهرت هیچکاک شده است؟ یعنی اگر مصاحبه نمی کرد امروزه نام هیچکاک بدین حد پرآوازه نبود؟

    در اینکه رسانه و تلویزیون در محبوبیت اشخاص مؤثر هست شکی نیست ولی مسلما دلیل محبوبیت اون نزد سینما دوستان رسانه ها و تلویزیون نیستند. ارزش هیچکاک برای سینما دوستان واضح و مبرهن هست آنچنانکه ارزش فورد، بونوئل، آیزنشتاین، ژان رنوآر و .... برای تمامی آنها مشخص است.

    در اینکه بسیاری از علاقه مندان سینما هیچکاک، هیچکاک می کنند ولی نام سه فیلم از فیلم های فریتز لانگ را نمی توانند نام ببرند شکی نیست، ولی اشکال از آنهاست نه آلفرد هیچکاک یا لانگ، آنها هستند که سینما را محدود به چند کارگردان تصور کرده اند.

    شاهکارهای فریتز لانگ در آلمان هیچگاه در آمریکا تکرار نشد، فیلم هایی نظیر: دکتر مابوزه ها، ام، متروپلیس اما استاد در فیلم هایی نظیر: زنی در پنجره، شکار انسان و یا خشم، باز هم قدرت نمایی می کند. اما آنچه باعث شد فیلم های استاد در آمریکا صلابت فیلم های او در آلمان را نداشته باشد ضعف او نبود بلکه خفقان حاکم بر آلمان غربی و فضای متشنج آنجا پس از جنگ های جهانی بود که استاد ناچار به مهاجرت به آمریکا شد، نظیر کاری که بسیاری از کارگردان های دیگر انجام دادند. مسلما اکسپرسیونیسمی که در آلمان به کار می رفت در آمریکا کاربردی نداشت.

    اما آنچه باعث علاقه شدید اینجانب به فریتز لانگ شد،سوپر ایمپوزهای استاد بود (سوپر ایمپوز همانند دیزالو ترکیب و ادغام دو تصویر است به طوری که هر دو تصویر را همزمان می بینیم) که تاثیر بسیار زیادی بر بیننده دارد.

    (۱۳۸۹/۷/۳ صبح ۱۰:۵۲)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    از نظر فنی و ساختاری هم اتفاقا شاهین مالت از اون فیلم هائیه که خیلی متنوع و چشم نوازه . با معیار اون دوران پر از زوایای معنی دار و بدیعه که تا اون موقع در سینما سابقه نداشته . مثل لحظاتی که اعتماد به نفس یا انفعال شخصیت ها رو با تغییر ارتفاع دوربین به مخاطب القا می کنه .

    شاید در سینمای آمریکا سابقه نداشته ولی در اکسپرسیونیسم شوروی و آلمان تغییر زوایا، استفاده از سایه و ... کاملا مشاهده می شده و آنچه شاهین مالت را جاودانه کرده است فیلمنامه خارق العاده آن بر اساس رمانی از داشیل همت می باشد، که کارگردانی اکسپرسیونیستی هیوستن زیبایی آنرا دو چندان ساخته است.

    سم ! برخلاف تو من معتقدم که رسانه ها در مطرح کردن اغراق آمیز هیچکاک تاثیر زیادی داشتن . البته همونطور که گفتم این به معنای نادیده گرفتن ارزش های اون نیست .

    اگر تو و خیلی های دیگه امروز هیچکاک براشون کعبه آمال و مدینه ی فاضله ی سینمایی شونه ( حتی بدون اینکه سینما به روایت هیچکاک رو خونده باشن یا اصلا بدونن برنامه ای به اسم آلفرد هیچکاک وجود داشته و 7-8 سال یکی از محبوب ترین برنامه های تلوزیون آمریکا بوده ) ناخودآگاه تحت تاثیر این تبلیغات و پروپاگاند ها هم هستن . چرا ؟ چون اون چیزی که سلیقه ی آدم و تعلقاتش رو شکل میده فقط و فقط ذاتی و درونی نیست . خواه ناخواه رسانه ها نقش عمده ای دارن . رسانه های سینمایی مکتوب در کشور ما درصد قابل توجهیش ترجمس . ترجمه ی کی ؟ ترجمه هوشنگ کاووسی - پرویز دوایی - هوشنگ گلمکانی و امثالهم که یک عمر ( بیش از 60 ساله چشم دوختن ببینن فلان منتقد یا سینماگر آمریکایی تزش راجع به سینما چیه . بعد همون رو به اصطلاح درونی ( ! ) کنن و تحویل من و تو بدن .

    دقت که کنی می بینی در اظهارات منتقدین جدید سینما در ایران هیچکاک سر جای خودشه و از اون تعصب و شیفتگی نسبت بهش کم شده . چون اوناجامع تر و  با اشراف بیشتری ( به تبع اینترنت و ... )  موضوعات رو دنبال میکنن .

    می خوام بگم مخاطب امروز هم در واقع غیر مستقیم تحت تاثیر اون منتقد آمریکاییه دهه 50 یا 60 قرار داره . درحالیکه خودش شاید ندونه .

    بنا بر این روی سلیقه ی منتقدین نمیشه خیلی حساب کرد . ( نصفشون همون هایی هستن که وقتی قیصر ساخته شد مسخرش کردن و همزمان به ستایش طبیعت بیجان پرداختن ! )

    نظر کارگردان ها هم اصلا ملاک نیست . برای اینکه هر کارگردان با فیلم هایی که می سازه در حقیقت سلیقه ی خودش رو داره نشون میده . مثلا چطور میشه به سلیقه کیارستمی درمورد انتخاب بهترین های تاریخ سینما اعتماد کرد ؟ شرط میبندم حتی 1 فیلم از فیلم های مورد علاقه من یا تو در اون لیست نخواهد بود . در مورد کارگردان های دیگه هم کمابیش همینطوره .

    نکته ی دیگه اینه که برخلاف تصور عام کارگردان ها اصلا زیاد فیلم نمی بینن . مصاحبه ای از فلینی خوندم که با افتخار گفته بود : من غیر از فیلم های خودم هیچ فیلمی نمی بینم ! هرچند احتمالا تا حدی چاشنیش رو زیاد کرده اما تا حدود زیادی نشون دهنده ی رفتارش هست .

    دیگران ممکنه اینو با صراحت نگن ( چون احتمالا اعتماد به نفس فلینی رو ندارن ! ) اما شواهد و قرائن این موضوع رو تائید می کنن . در کشور خودمون هم همینه . بعید میدونم کارگردانی مثل کیمیایی اصلا ابتدا به ساکن بشینه گدار ببینه یا کیشلوفسکی . و از اون ور بام تصور اینکه مثلا کیارستمی یا مجیدی بشینن ریفی فی تماشا کنن دشوار به نظر می رسه . اونا خیلی که همت کنن و منت سر سینما بذارن میرن دنیای آپو یا آثار کارل تئودور درایر رو تماشا میکنن .

    بنا بر این لیستی که آوردی نمیتونه به من آموزش بده که چی خوبه و چقدر خوبه . اما حرف من به معنیه بی اعتنایی نسبت به آرا و عقاید دیگران نیست . آدم باید ببینه بشنوه بخونه ولی در نهایت خودش قضاوت کنه .

    به عنوان مثال نقض میتونم فیلم هایی رو نام ببرم ( بخصوص فیلم های رده B در نوع نوآر ) که اصلا تازه کشف شدن ( به تبع dvd و اینترنت و ... ) مثلا 4 - 5 ساله که سینما دوستان با فیلم هایی مثل بیراهه ( 1945 ادگار المر ) فرشته ی سیاه ( 1946 روی ویلیام نیل ) و ... آشنا شدن . و اساسا تا قبل از این چند سال اخیر امکان دسترسی به این فیلم ها حتی برای اون منتقد یا فیلمساز آمریکایی هم وجود نداشته . حتی همین الآن هم هنوز هیچ نقدی مقاله ای یادداشتی چیزی راجع به این فیلم ها پیدا نمیشه .

    بنا بر این امکان یک back-up گیریه جامع و بی غرض و به دور از تعصب وجود نداره که بشه با اطمینان اون رو مبنا قرار داد و بهترین ها رو لیست کرد . بصورت تفننی و منباب تفریح چرا . اما اینکه بخواهیم فکت بیاریم و بگیم چنین است و جز این نیست ! نه .

    مورد دیگه ای که باهات هم عقیده نیستم اینه که به نظرم گذر زمان ( به ویژه در دهه اخیر  ) سلیقه ی مخاطب خاص رو هم تغییر داده . و این عین واقعیته . منتها این تغییر ذائقه هم به لحاظ کمیت و هم کیفیت با تغییر سلیقه ی مخاطب عام فرق میکنه .

    مثلا مخاطب عام ( که میشینه پای ماهواره با ولع افشین یا مهسا میبینه و احتمالا تو خیابون یا محل کار ترانه هاشونو  زیر لب زمزمه میکنه ) دیگه حتی حاضر نیست 1 ثانیه از کازابلانکا رو تماشا کنه و اگر به زور مجبورش کنن ای کرو بکنه احتمالا کبود میشه و افسردگی بهش دست میده . اما مخاطب خاص که تا حدودی خودآگاهانه تحت تاثیر زمانه هست حالا انتخاب میکنه که از سینمای کلاسیک چی رو ببینه و لذتش رو هم ببره و چه فیلمی رو دیگه نبینه ( درحالیکه شاید همون فیلم رو تا چند سال پیش با اشتیاق میدیده )

    مثالی که در این مورد برای خودم اتفاق افتاده باستر کیتونه .


    به بیان ساده تر دیگه دوره ی اینکه مخاطب یه فیلمسازی رو دربست تائید کنه گذشته . اینکه آدم انتخاب کنه فکر می کنم گزینه ی معقول تری باشه .

    یعنی مثلا میشه 400 ضربه رو دوس داشت . اما آخرین مترو رو دوس نداشت . یا میشه بیگانگان در ترن رو دوس داشت اما مارنی یا پرده ی پاره رو دوس نداشت . هیچ اتفاقی تو جهان نمی افته .

    میشه باستر کیتون رو کلا دیگه دوست نداشت . و در عین حال عاشق چاپلین بود . بازم اتفاقی نمی افته .

    حرف های شما کاملا تناقض دارد، دائما از این شاخه به شاخه دیگر می پرید بدون آنکه پاسخ های من را جواب بدهید! از طرفی می گوئید در مورد هیچکاک اغراق شده است و از طرف دیگر می گوئید منکر ارزش های او نیستید!

    اگر فکر می کنید تنها هیچکاک کعبه آمال من هست، خیر اینطور نیست، لوئیس بونوئل، جان فورد، سم پکین پا، جان هیوستن، رومن پولانسکی، وودی آلن، ویلیام وایلر، ژاک بکر، دیوید لین، لوکینو ویسکونتی، اینگمار برگمان، بیلی وایلدر، مکس اوفولس، فرد زینه مان و بسیاری دیگر از کارگردان های دیگر سینما نیز کعبه آمال من بوده و هستند. سینما را با امثال پرویز دوایی، هوشنگ گلمکانی و ... نیاموخته ام که امروز منتظر مقالات آنها باشم. دید هر منتقدی نسبت به سینما فرق دارد، واضح هست که روی سلیقه خیلی از منتقدین نمی شود حساب کرد، برای اینکه اصلا منتقد نیستن، فقط کاغذ سیاه می کنند و به سبب تسلط بر ادبیات نوشتاری به اینجا رسیده اند نه سواد سینمایی، مانند بسیاری از منتقدین ایرانی.

    آنقدر کتاب و مقاله و .... درباره هیچکاک، فورد، فلینی و امثالهم نوشته و چاپ شده است که اکنون نیازی به نوشتن درباره آنها وجود ندارد، آنها جایگاه خودشان را دارند. امروزه باید دنبال فیلم های مهجور و ناشناخته و فیلم های کمتر قدر یافته گشت و آنها را زنده کرد.

    شما هر چیزی را انکار می کنید، این فقط یک نظرسنجی ساده و بی اهمیت بود برای اینکه بگویم از نقطه نظر منتقدین و کارگردان های عصر حاضر هیچکاک کارگردان بزرگیست و این بزرگی را فیلم های او به هیچکاک بخشیده اند نه منتقدین و کارگردان های سینما. اینکه فلان فیلم در لیست فلان کارگردان که از نظر من شاهکار محسوب می شود نیست هیچ اهمیتی ندارد، زیرا لیست او شامل فیلم های مورد علاقه اش می شود و اگر از او بپرسند شاهکارهای سینما را نام ببرید قطعا کلیت آرا به هم نزدیک خواهد بود.

    لزومی ندارد که کارگردان ها از صبح تا شب فیلم ببینند، برای اینکه کارگردان بزرگی بشوید نیاز به نبوغ ذاتی دارید، همانند دوبله، ورزش و ... چند تا منوچهر اسماعیلی در تاریخ دوبلاژ دنیا و نه تنها ایران وجود داشته و دارد؟ چند تا مارادونا تا به حال در فوتبال دنیا ظهور کرده اند؟ آیا با فیلم دیدن کارگردان خوبی می شویم؟ مسلما جواب منفیست.

    مخاطب خاص سینما هیچگاه بین فیلم ها فرق نمی گذارد و همه را می بیند، چه بد و چه خوب، اگر هر کدام نباشند ارزش دیگری مشخص نمی شود. در هر فیلمی ممکن هست نمایی وجود داشته باشد که قبلا در هیچ فیلمی دیده نشده باشد.

    سم !

    به رغم میل تو هیچ تناقضی تو این جمله نیست :

    هیچکاک سینماگر ارزشمندی است اما در مورد جایگاه او اغراق صورت گرفته است .

    ( بنا به دلایلی که گفتم )

    آخه مگه مخاطب جدی سینما از جونش سیر شده که همه جور فیلمی رو ببینه ؟ مگه مسابقس ؟ چیو میخواد به کی ثابت کنه ؟

    (۱۳۸۹/۷/۳ عصر ۰۶:۰۱)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    آخه مگه مخاطب جدی سینما از جونش سیر شده که همه جور فیلمی رو ببینه ؟ مگه مسابقس ؟ چیو میخواد به کی ثابت کنه ؟

    نه کسی از جونش سیر شده، مسابقه ای هم در کار نیست، کسی هم قرار نیست چیزی را ثابت کند. وقتی شما فیلمی را ندیدید از کجا متوجه می شوید که فیلم خوبی هست یا نیست؟! یا باید منتقدی در مورد خوب یا بد بودن این فیلم نوشته باشد و شما را به دیدن یا ندیدن فیلم ترغیب کند، پس به ناچار تحت تاثیر منتقدین قرار گرفته اید و گذشته از آن از کجا می دانید که حق با اوست؟! به صرف اینکه منتقد معتبریست؟ در فلان مجله مطلب می نویسد؟ اهل فلان کشورست؟ یا باید فیلم را قبل از خواندن آن مطلب دید و پس از خواندن نقدهای مختلف قضاوت کرد. صد البته که راه دوم صحیح است، اما لازمه آن این هست که توانایی نقد یک فیلم را داشته باشیم. برای اینکه اینچنین توانایی پیدا کنیم، نیاز است که هر فیلمی را ببینیم، نقدهای مربوط به آن را بخوانیم (چه مثبت چه منفی)، انواع و اقسام کتابهای سینمایی را مطالعه کنیم. چند هزار فیلم دیده باشیم، و تازه این اول راه است.

    (۱۳۸۹/۷/۳ عصر ۰۶:۰۱)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    به بیان ساده تر دیگه دوره ی اینکه مخاطب یه فیلمسازی رو دربست تائید کنه گذشته . اینکه آدم انتخاب کنه فکر می کنم گزینه ی معقول تری باشه .

    یعنی مثلا میشه 400 ضربه رو دوس داشت . اما آخرین مترو رو دوس نداشت . یا میشه بیگانگان در ترن رو دوس داشت اما مارنی یا پرده ی پاره رو دوس نداشت . هیچ اتفاقی تو جهان نمی افته .

    میشه باستر کیتون رو کلا دیگه دوست نداشت . و در عین حال عاشق چاپلین بود . بازم اتفاقی نمی افته.

    این حرف دقیقا تایید حرفهای من هست منتها به شکلی دیگر. اینکه منتقدی بگوید فلان فیلم خوب هست یا بد اشکالی ندارد اما نخست باید درک کرد که چرا خوب یا بد هست. اگر توانایی این موضوع را نداشته باشیم ناچارا باید حرف منتقدین را تایید کنیم.

    هر کارگردانی فیلم خوب هم دارد فیلم ضعیف هم دارد. کارگردان دائما در کنکاش دنیای خودش هست. یکجا موفق هست و در جای دیگر نه. ولی وقتی به کل فیلم هایش می نگریم آنگاه می توانیم تصمیم بگیریم که نابغه بوده یا یک کارگردان متوسط و معمولی. اگر هیچکاک را مثال می زنم بدلیل این هستش که قابل دسترس تر هست و اکثر دوستان کارهای زیادی از او دیده اند.

    دید حرفه ای نسبت به سینما با سلیقه شخصی کاملا تفاوت دارد؛ فیلمی مانند برباد رفته را با آن دوبله زیبا به زور تا آخر تحمل می کنم اما فیلمی مانند لورنس عربستان (نسخه 222 دقیقه ای) را بدون دوبله تا آخر می بینم، با اینکه نسخه دوبله را در آرشیو خودم دارم و نزدیک به 10 بار دیده ام. محله چینی ها هنوز هم با هر بار دیدن برایم جذاب است.

    هیچکدام از ما نمی توانیم منکر شاهکارهای سینما باشیم ولی می توانیم از فیلمی لذت ببریم و از فیلم دیگری نه، حتی اگر از شاهکارهای سینما باشد.

    عجب بحث چالشی خوبی  [تصویر: Ghelyon.gif]

    حالا توی تاپیک نوآر ، چرا پای هیچکاک بنده خدا رو کشیدید وسط ؟!

    من پیشنهاد می کنم اگر می خوایم هیچکاک رو نقد کنیم ، در تاپیک خودِ هیچکاک ، مثلا یکی از فیلم هاش رو دقیق بررسی کنیم ببینیم مشکل چیه ؟

    ... فیلمی مانند برباد رفته را با آن دوبله زیبا به زور تا آخر تحمل می کنم اما فیلمی مانند لورنس عربستان (نسخه 222 دقیقه ای) را بدون دوبله تا آخر می بینم، ...

    من هم نیمه دوم بربادرفته رو به سختی می تونم تحمل کنم. البته شاید دلیل دیگه اش این باشه که این فیلم زنانه است و شاید برای مردها کمی سطحی به نظر برسه. [تصویر: 150fs46144.gif] اما خب لورنس عربستان ، لایه های پیچیده تری داره که با تماشای مجدد به چشم میاد. کلا فیلم های چند لایه رو میشه بارها تماشا کرد. من فکر می کنم همه زیبایی بربادرفته به خاطر بازیگرهای خوبشه وگرنه داستان اش ساده است .

    (۱۳۸۹/۷/۲ صبح ۱۱:۲۴)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    با دیدن این فیلم بیش از پیش به من اثبات شد اون چیزی که سبب ماندگاری یک فیلم میشه فقط هنر سازندگانش نیست . تبلیغات هم نقش مهمی داره . یعنی بر فرض وقتی در تمام این سالها مدام از طریق رسانه ها ( خواندنی و شنیداری و دیداری ) مدام گفته میشه هیچکاک هیچکاک  اونوقت مطرح کردن اینکه برخی از فیلم های ارزشمند رده B می ارزن به نصف آثار هیچکاک یه جور تابوشکنی تلقی میشه .

    كاملا تاييد ميشه!

    نقل قول:

    البته من فقط مثال زدم . اگر نه چنتا از فیلمهای این کارگردان رو خیلی دوس دارم مثل سایه یک شک - بیگانگان در ترن - مرد عوضی و نیمه اول روانی ( تا اونجایی که خودرو در باتلاق فرو میره )

       واي اون صحنه از فيلم رواني كه خودرو در باتلاق فرو ميره واقعا يكي از صحنه هاي خاص اين فيلم بوده برام ! در واقع مثال خوبي از انتخاب مناسب يك پايان موجز!

     البته اینکه داستان یک فیلم ساده باشه به خودی خود ضد ارزش نیس .

    البته منظورم سرراست بودن نیست . منظور داستان های سطحی است.

         واي اون صحنه از فيلم رواني كه خودرو در باتلاق فرو ميره واقعا يكي از صحنه هاي خاص اين فيلم بوده برام ! در واقع مثال خوبي از انتخاب مناسب يك پايان موجز!

     مخصوصا اونجایی که یه لحظه خودرو دیگه پایین نمیره و تصور میشه که باتلاق به اندازه کافی گود نیست که بتونه کل خودرو رو توی خودش فرو ببره. اما بعد دوباره بقیه خودرو هم فرو میره .

    (۱۳۸۹/۷/۲ عصر ۰۱:۱۸)دونده ماراتون نوشته شده: [ -> ]

    اگه نوار رو نه یک ژانر بلکه یک لحن یا فضای خاص در نظر بگیریم فکر کنم جهان پهلوان تختی ساخته بهروز افخمی هم می تونه یک نوار باشه

    فضا های لخت و سرد و وجود یک معما برای یک کارگردان به همراه بازی های خوب به خصوص عرب نیا فیلم رو به یک اثر ماندگار تبدیل کرده

    الان حظور ذهن ندارم ولی فکر کنم اولین فیلم نوار ایرانی باشه

    اولین نوآر ایرانی که نیست. البته نوآر اریجینال در ایران تقریبا نداشتیم و بیشتر تلاش برای دادن ارجاع به نوآرهای محبوب و یا طرح های داستانی مشابه (ولی آبکی) بوده. حالا در این سالها (از دهه 70 به اینور) با فیلمهایی مثل پرده آخر,سگ کشی,حکم,کیفر و غیره مدام سعی می کنن که نوآر ایرانی رو هم مطرح کنن. هرچند دیگه اینها رو میشه در نهایت نئو نوآر دونست و بس و باید در نظر گرفت که فقط فضاسازی و استفاده از عدسی خاص,یک فیلم رو تبدیل به نوآر نمی کنه!

    درباره نوآرهای ایرانی من چند صفحه ای از ویژه نامه فرهنگ و سینما پیرامون نوآر که چند سال پیش چاپ شده بود رو 2-3 سال پیش اسکن کردم که میتونی در این لینک ها بخونیشون :

    کلیک کنید برای 1 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 2 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 3 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 4 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 5 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 6 در سایز اصلی
    کلیک کنید برای 7 در سایز اصلی

    (۱۳۸۹/۷/۲ عصر ۰۵:۴۲)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    فیلم دیگه ای دیدم بنام pushover که به فارسی ترجمه شده : سهل الوصول ! با بازی کیم نواک و فرد مک مورای . فیلم نسبتا خوبی بود . تحت تاثیر غرامت مضاعف و پنجره عقبی ساخته شده .

    این پستت رو که دیدم یادم افتاد که منم راجع به این فیلم قبلا خیلی مختصر در پی تی نوشته بودم. منتقلش می کنم :


    Pushover


    از نکات قابل توجهی که این فیلم رو مطرح کرده حضور کیم نواک به عنوان اولین فیلم سینمایی رسمیش هست. قبلا فقط نقش کوچکی به عنوان مدل در حد چند ثانیه رو بازی کرده بوده. کلا نوآری گرم با داستانی تکراری هست. همون قضیه پلیس خوبی که به تدریج تبدیل به آدم بده داستان میشه. در همون سال فیلم Private Hell 36 که در این تاپیک هم پستی راجبع بهش هست با موضوعی نسبتا مشابه ( خوبی تبدیل به بدی ) اکران شده.

    شباهت بسیار با " غرامت مضاعف "

    بیلی وایلدر میگه : " آخر آنها را بازسازی کرده اند... و بازسازی و بازسازی کرده اند, بنابراین دلشان نمی خواهد مردم بدانند اصل آنها از کجا آمده. به عنوان مثال غرامت مضاعف تا کنون پنج شش بار بازسازی شده. همیشه هم با عناوین متفاوت. و هرگز, هرگز هم بهتر از اصلش نشده "
    به قول کرگ باتلر حضور فرد مک ماری ( والتر نف در غرامت مضاعف ) در مرحله اول خودش به نوعی یادآور اون فیلم هست. اونجا نف نقش مامور بیمه ای رو بازی می کرد که پس از وقایع مختلف در نهایت با همکاری زنی ( استنویک ) تصمیم به قتل شوهر زن و دریافت مبلغی قابل توجه به عنوان غرامت رو میگیره. اینجا او در نقش پل مامور پلیسی ظاهر میشه که یکی از افرادی هست که باید پرونده سرقت 200.000$ از بانک رو پیگیری بکنه. سارق دوست دختری ( نواک ) داره که رفته-رفته رابطه ای با پل پیدا می کنه و اینجا هم این دو با نقشه ای تصمیم به کشتن سارق و گرفتن 200.000$ برای خود می کشن. جدای موارد بالا باید به نقش ای.جی مارشال در این فیلم هم اشاره کرد که به نوعی یادآور نقش ادوارد جی رابینسون در غرامت مضاعف هست. هر دو نقش آقا بالاسر مک مری رو بازی می کنن و اتفاقا فیزیک نزدیکی هم دارن!. در هر دو فیلم کاراکتری که مک ماری بازی می کنه ازدواج نکرده. پایان هر دو فیلم هم سرنوشت مشابهی براش رقم میخوره. البته - مشخصا - این فیلم به گرد پای غرامت مضاعف هم نمیرسه.

    داستان

    فیلم با سکانس سرقت از بانک شروع میشه. مبلغ 200.000$ به سرقت میره و همچنین پلیسی کشته میشه. در ادامه پلیس نیرویی نفوذی رو برای گرفتن اطلاعات میفرسته پیش دوست دختر سارق. رفته رفته رابطه ای بین این مامور و دختر شکل میگیره و این دو تصمیم می گیرن با خلاصه شدن از دست سارق پول رو برای خودشون بردارن. در این بین مامور مجبور به کشتن یکی از دوستان خودش هم میشه. در نهایت به هر ترتیب دستشون رو میشه .

    (۱۳۸۹/۷/۲ عصر ۱۰:۲۱)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    کسی میدونه ترجمه فیلم Enforcer  با بازی بوگارت در سال 1951 چیه ؟

    عامل ؟ اعمال کننده ؟ وادار کننده ؟ اگه هرکدوم از اینا باشه که واقعا بیخوده !

    با توجه به داستان فیلم, اعمال کننده.

    (۱۳۸۹/۷/۳ عصر ۰۶:۰۱)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    در مورد هیچکاک من هم معتقدم که یکی از کارگردانان بزرگه و حتما یکی از بهترین ها در حیطه ی خودش . اما با این حال به نظرم درموردش  اغراق تاریخی صورت گرفته . و ریشه ی اصلی این موضوع  یکی برنامه هفتگی تلوزیونی آلفرد هیچکاک تقدیم می کند ه  .که در اون دوره که شبکه های تلوزیونی به لحاظ تعداد محدود بودن مخاطب فراوانی در آمریکا داشته . و انصافا هم جذاب بوده . من چند قسمتش رو دانلود کردم و دیدم . این برنامه از 1955 تا 1962 بطور مرتب و هفتگی پخش می شد و به بررسی نقاط قوت  فیلم های هیچکاک و پشت صحنه فیلم های هیچکاک و پخش  آنونس های تبلیغاتی مختلف آثار هیچکاک و مصاحبه با هیچکاک و درنهایت زندگی شخصی هیچکاک ( اینکه چیکار میکنه - چه غذایی دوس داره -  برای تعطیلات کجا میره و ... ) می پرداخت .

    البته آلفرد هیچکاک تقدیم می کنم قبل از هرچیز فقط یک مجموعه تلویزیونی تریلر-جذاب از دهه 50 هست که خود هیچکاک هم غیر از چند قسمت نقشی در کارگردانی اون نداشته (جدای حضور در ابتدای اپیزودهای مختلف) و عملا ارتباط چندانی با موفقیت و شهرت هیچکاک در آمریکا نداره. دوره کارنامه هیچکاک (همه فکر می کنم از حفظ هستیم) تقسیم میشه به دوران صامت,دوران انگلیسی و بعد هم هالیوود (ادامه اش هم که جایی در این بحث نداره) که این شروع با اسکار بهترین فیلم برای ربه کا بوده و به همین ترتیب,هیچکاک از همون ابتدا در آمریکا تونسته شهرت قابل توجهی برای خودش دست و پا بکته. موفقیت و شهرت هیچکاک در دهه 40 و 50 و قبل از آغاز مجوعه تلویزیونی تثبیت شده و حتی یک سال قبل از اون یعنی در سال 1954 فیلم پنجره عقبی تبدیل به یکی از پرفروش ترین های سال میشه و سودی فوق العاده ای از نظر میزان فروش جهانی کسب می کنه. به این ترتیب مجموعه تلویزیونی هیچکاک تقدیم می کند بیشتر از اینکه به اعتبار و موفقیت هیچکاک اضافه کرده باشه, منبع درآمدی برای CBS بوده. حالا این بماند که استفاده از بازیگران این مجموعه تلویزیونی در فیلمهای مختلف سینمایی هیچکاک چه تغییراتی در شرایط قراردادی و مالی اونها داشته.

    من شخصا فکر می کنم این موج منفی نسبت به هیچکاک در این سالها (مخصوصا در ایران) فقط به خاطر تعریف و تمجیدهای به حق ولی بیش از حدی هست که بهش نسبت میدن. فکر نمی کنم در مورد جایگاهش اغراف شده باشه, به هر حال هرکسی که بشینه و فیلمهاش رو ببینه و پیش خودش با موارد مشابه (و البته نزدیک به لحاظ تاریخی) مقایسه بکنه به جایگاه عمو هیچ! پی می بره. اما خب این باز هم نظر شخصی من هست که طی این چند سال بهش رسیدم و  فکر هم نمی کنم زیاد ربطی به نوشته های افرادی مثل دوایی و نوری داشته باشه. در پرشین تولز تاپیکی مخصوص هیچکاک داشتیم که سروان رنو یادش هست. راجع به فیلمهاش,لحظه های محبوبمون و اینها صحبت می کردیم.اونجا هم هرکسی میومد فیلمهای مورد علاقه اش از هیچکاک رو می گفت و فکر هم نمی کنم که کسی تحت تاثیر رسانه و سایت و کتاب های مرتبط با هیچکاک نظر می داد. صحبت از اون تاپیک شد,یک خبر داغ هیچکاکی رو هم از که اونجا نوشتم رو منتقل کنم :

    بالاخره بعد از سالها زیرنویس انگلیسی فیلم مری - Mary هم اومد. این فیلم عرضه رسمی روی DVD (با زیرنویس) نداشته و به خاطر زبان آلمانیش کمتر مورد توجه بوده. البته نسخه زبان انگلیسی فیلم (Murder) قبلا به صورت دوبله در همین ایران هم پخش شده و خیلی ها هم پسندیدنش. زیرنویس انگلیسی مری کار بچه های Karagarga (یک ترکر/فروم مخصوص فیلمهای کمیاب) هست و فکر می کنم هنوز روی سایت های عمومی مرتبط با دانلود زیرنویس هم قرارش ندادن. به هر حال با اجازه اونها,اینجا اتچش می کنم.

    (۱۳۸۹/۷/۴ عصر ۱۰:۳۱)MunChy نوشته شده: [ -> ]

    من شخصا فکر می کنم این موج منفی نسبت به هیچکاک در این سالها (مخصوصا در ایران) فقط به خاطر تعریف و تمجیدهای به حق ولی بیش از حدی هست که بهش نسبت میدن. فکر نمی کنم در مورد جایگاهش اغراف شده باشه, به هر حال هرکسی که بشینه و فیلمهاش رو ببینه و پیش خودش با موارد مشابه (و البته نزدیک به لحاظ تاریخی) مقایسه بکنه به جایگاه عمو هیچ! پی می بره.

    به نکته بسیار درستی اشاره کردید . وقتی صحبت از هیچکاک میشود باید این را هم در نظر داشت که محبوبیت خاص هیچکاک فقط مختص ایرانی ها نیست. هیچکاک در بیشتر نظرسنجی ها ، در بین نفر اول تا سوم بهترین کارگردانان تاریخ سینما قرار دارد و این فقط به خاطر فیلم هایش نیست. شخصیت خاص و دوست داشتنی که او از خود ترسیم کرده و سبک خلاقانه فیلمسازی اش در این امر تاثیر زیادی داشته است. فراموش نکنیم که او در بسیاری از فیلم هایش دست به تجربه کارهایی زد که کسی پیش از او انجام نداده بود. دوستان به مورد روانی اشاره کردند و اینکه فیلم در نیمه دوم افت می کند. هیچکاک در مصاحبه اش با تروفو می گوید که عمدا می خواسته بدعت گذاری کند و شخصیت اصلی فیلم را در میانه داستان بکشد ! او حتی به سینماهای نمایش دهنده روانی گوشزد کرده بود که کسی را بعد از شروع فیلم راه ندهند چون ممکن بود کسی برای دیدن جان لی جذاب ، از میانه فیلم وارد سینما شود در حالیکه جانت لی دیگر در کار نبود ! هیچکاک عاشق این بود که به قول خودش تماشاگران را آنطور که دوست دارد بنوازد و تا آنجا که می تواند آنها را مشوش و اذیت کند !

    او همچنین عاشق این بود که تجربیات جدیدی را آزمایش کند . خودِ روانی از لحاظ نمایش عریان خشونت در آن زمان پدیده ای بود. یا تجربه عجیب برداشت های طولانی که  در طناب و در زیر مدار راس الجدی ( در برج جدی ) به کار برد ، یا تکنیک زوم بک در سرگیجه و پنجره عقبی ، یا دور زدن قانون "بوسه بیشتر از 3 ثانیه ممنوع" و زوم های طولانی در بدنام ، و ...

    یک برنامه تلویزیونی حداکثر 10 تا 15 سال برد دارد و بعد از گذشت 60 سال نمی تواند محبوبیت کسی را به خاطر آن دانست. چه بسیار مجریان و بازیگران معروفی که در دهه 50 و 60 در تلویزیون محبوب بودند و امروز دیگر کسی آنها را نمی شناسد. بسیار از سوپر استارهای فوق معروف قدیمی را که دیگر کسی به یادشان نمی آورد را هم به این لیست اضافه کنید. می گویند زمان بهترین قاضی است . شاید تمام 54 فیلم هیچکاک خوب نباشد اما مسلما تعدادی شاهکار و دوجین فیلم عالی باعث شده است که هیچکاک همچنان محبوب بماند. امکانات تبلیغی در آن زمان برای هیچکاک ، نسبت به امکانات تبلیغی که برای کارگردان های امروزی وجود دارد اصلا به چشم نمی آید پش نباید محبوبیت هیچکاک را به خاطر آنها دانست. اتفاقا هیچکاک یکی از کارگردان هایی است که به گفته بعضی ها ، مورد کم لطفی و بی مهری قرار گرفته و آکادمی اسکار هم برای جبران اینکه اسکاری به او نداده بود ، برنامه ای برای تقدیر از او توسط AFI برگزار کرد.

    من نمیدونم چرا دوستان انقدر با گارد راجع به این موضوع صحبت میکنن . این جمله ی دوستمون که معتقده "در تعریف و تمجید از هیچکاک زیاده روی صورت گرفته" واقعا یعنی چی ؟

    ما با کلمات مشکل داریم یا مفاهیم ؟

    چیزی که من مطرح کردم اصلا پیچیده نبود که دوستان از زوایای مختلف بهش حمله ور شدن . حرف من این بود ( و هست ) که به عنوان مثال کارگردان هایی مثل ویلیام وایلر - بیلی وایلدر - فریتس لانگ - جان هیوستون و امثال اینها که تقریبا با هیچکاک هم دوره بودن با چند سال پس و پیش چقدر راجع بهشون گفته شده و نوشته شده و راجع به هیچکاک چقدر ؟

    من به جرات به شما میگم نسبت 1 به 100 هست . ولی آیا ارزش هیچکاک 100 برابر اونای دیگس ؟ جواب مسلما نه س

    معنی جملات بالا اینه که در مورد جایگاه هیچکاک در تاریخ سینما اغراق صورت گرفته .


    نکته ی دیگه درمورد میزان شهرت و محبوبیت هیچکاکه که دوستمون معتقده مشهور و محبوب بوده و ربط چندانی به برنامه تلوزیونی مربوطه نداره  . اینکه در بدو ورودش به هالیوود کاندیدای اسکار میشه دلیلی بر شهرت و محبوبیتش نیست . لوبیچ هم همون سالها کاندید اسکار میشد . اما برای مخاطب عام نه مشهور بود نه محبوب .

    اتفاقا بحث من دقیقا عوام زدگی و عامی گری در برخورد با هیچکاکه . که در پوشش انتلکتوئل مطرح میشه . و ریشش به نظر من همون 2 مورده : برنامه ی تلوزیونی و مصاحبه ی تروفو . وقتی تروفو ( که در اون دوران خدا رو بنده نیست و دوستدارانش هم که  فکر میکنن هیچکس غیر از اونها سینما رو نفهمیده ) میاد 2 زانو پیش هیچکاک میشینه خود به خود یه طیف زیادی از عوام خواص نما ( پیروان سرسپرده مکتب موج نو ) میان سمت هیچکاک .

    در حالیکه برای دیگر کارگردان های هالیوودی ( مثلا اون هایی که نام بردم ) تره هم خرد نمیکنن و اصلا حاضر نیستن فیلم هاشون رو ببینن . این یعنی مغلطه و عوام زدگی و اغراق در تعیین جایگاه تاریخی آلفرد هیچکاک در سینما .

    شما چطور میگید برنامه ی تلوزیونی نقش چندانی نداشته ؟

    فقط یه قلم درمورد فیلم روانی چندین آنونس تبلیغاتی ساخته میشه و هفته ها از تلوزیون برای مخاطب میلیونی پخش میشه . اونوقت شما معتقدید فایده ی این برنامه ها فقط معطوف شبکه CBS  بوده؟ , و هیچکاک و یونیورسال ( یا در موارد دیگه پارامونت ) طرفی نبستن ؟!

    نکته ی دیگه اینه که آنچه که در حال بر انسان میگذره تا حدود زیادی تحت تاثیر ( یا سیطره ی ! ) تجربیات گذشتس . گذشته حال و آینده منفک از هم نیستن .

    حتما درمورد باترفلای افکت یا تاثیر حرکت بال های 1 پروانه در کوههای تبت و تاثیرش بر توفان احتمالی که در آمریکا اتفاق می افته چیزایی شنیدین .

    از همه ی این ها که بگذریم اگر بپذیریم اگر این فرض رو بپذیریم که نتیجه ی هر افراطی تفریطه اونوقت این بایکوت یا طفره رفتن نویسندگان سینمایی درمورد هیچکاک نشون دهنده ی افراطیست که در ادبیات سینمایی دهه های گذشته صورت گرفته . مقابله با عوام زدگی و ژورنالیسم ( به ظاهر نامحسوس ولی بشدت عیان ! )  درمورد آثار هیچکاک .

    راستی munchy  تو خودت pushover رو دیدی ؟ اگر دیدی چقدر عجیبه که تاثیر پنجره ی عقبی روی این فیلم ( یا برعکس ) به چشمت نیومده !

    این نکته انقدر پر رنگه و جنبه ی عینی و صوری داره و  اتفاقا از همون آغاز فیلم به ذهن متبادر میشه که اصلا نمیشه ندیدش و راجع بهش حرف نزد .

    بعد آدم یاد غرامت مضاعف می افته ( وقتی به مرور با داستان و محتوای  فیلم آشنا میشه)

    در ضمن نمیشه اظهار نظر بیلی وایلدر رو درمورد فیلمها و کارگردانان دیگه جدی گرفت و بهش استناد کرد . چون بیلی وایلدر همون کسیه که معتقده پستچی همیشه دوباز زنگ می زند     ( 1946 )  فیلم بسیار نازلیه !

    هري لايم عزيز نوشته:

    با دیدن این فیلم بیش از پیش به من اثبات شد اون چیزی که سبب ماندگاری یک فیلم میشه فقط هنر سازندگانش نیست . تبلیغات هم نقش مهمی داره . یعنی بر فرض وقتی در تمام این سالها مدام از طریق رسانه ها ( خواندنی و شنیداری و دیداری ) مدام گفته میشه هیچکاک هیچکاک  اونوقت مطرح کردن اینکه برخی از فیلم های ارزشمند رده B می ارزن به نصف آثار هیچکاک یه جور تابوشکنی تلقی میشه .

    اين كه تبليغات نقش مهمي داره ، درش شكي نيست ولي نه در ماندگاري فيلم بلكه در فروش فيلم در زمان خودش. چه دليلي داره براي ماندگاري يك اثر اونم براي سالها بعد تبليغ كنن؟ من فقط 1 روش تبليغات رو ميشناسم كه مجاني باشه ، اونم تبليغ دهن به دهن يا به قولي مردميه كه فقط و فقط راز اين تبليغ 1 چيزه و اون هم كيفيت و بس. تو همه چيز از پودر ظرف شويي گرفته تا انتخاب بين فيلم هاي روي پرده.

    اين كه همه (به قول شما) هيچكاك هيچكاك ميكنن شك نكنيد ميخوان از هيچكاك بزرگي بگيرند نه بزرگش كنند.

    اين كه ميگيد فيلم هاي ارزشمند رده B مي ارزن به نصف آثار هيچكاك رو از چه لحاظ مقايسه ميكنيد؟ فيلمنامه؟ تكنيك فيلمبرداري؟ بازي زيباي بازيگران؟ كارگرداني؟

    اصلا چه دليلي داره مقايسه بشن با هم؟ تو جشنواره ها براي گرفتن جايزه مقايسه بين فيلم ها رايجه ولي غير اون چرا؟ مگه هيچكاك جايزه اي رو برده كه حقش نبوده؟

    هري لايم عزيز نوشته:

    البته همونطوری که گفتی غیبت ناگهانی جنت لی هم در افت جذابیت فیلم موثره . درواقع این یک تجربه خطرناک ( ! ) سینمایی از نوع هیچکاکی بود . که بازیگر نقش اول فیلم که تقریبا تمام بار فیلم رو به تنهایی داره به دوش میکشه ( برخلاف فیلم هایی مثل جنگل آسفالت که با چند کاراکتر همتراز  مواجهیم )

    آي دوست دارم اين خوشگلا رو بكشن:eee43 ريسك عجيب و خطرناكي بود.

    سم اسپيد عزيز نوشته:

    هیچکاک کارگردانی مؤلف و قطعا جزء ده کارگردان برتر تاریخ سینماست. کمتر کارگردانی در تاریخ سینما همانند او همیشه در اوج بوده است.

    در اوج بودن يك كارگردان رو ملاك خوب بودنش نميدونم. تو سينما اوني كه مخاطب عام رو هدف قرار بده در اوج ميمونه. هيچكاك رو جزو فيلم سازهايي ميدونم كه به ديد سرگرمي به سينما نگاه ميكرده و با توجه به نبوغش در اين زمينه مطرح شده. البته اگه به سينما به ديد يك سرگرمي صرف نگاه ميكنيد ، هيچكاك رو بهترين بدونيد.

    تعريف كارگردان مولف چيه؟ آيا واقعا هيچكاك جزو كارگردانهاي مولف سينما است؟

    هري لايم عزيز نوشته:

    در مورد هیچکاک من هم معتقدم که یکی از کارگردانان بزرگه و حتما یکی از بهترین ها در حیطه ی خودش . اما با این حال به نظرم درموردش  اغراق تاریخی صورت گرفته . و ریشه ی اصلی این موضوع  یکی برنامه هفتگی تلوزیونی آلفرد هیچکاک تقدیم می کند ه  .که در اون دوره که شبکه های تلوزیونی به لحاظ تعداد محدود بودن مخاطب فراوانی در آمریکا داشته . و انصافا هم جذاب بوده . من چند قسمتش رو دانلود کردم و دیدم . این برنامه از 1955 تا 1962 بطور مرتب و هفتگی پخش می شد و به بررسی نقاط قوت  فیلم های هیچکاک و پشت صحنه فیلم های هیچکاک و پخش  آنونس های تبلیغاتی مختلف آثار هیچکاک و مصاحبه با هیچکاک و درنهایت زندگی شخصی هیچکاک ( اینکه چیکار میکنه - چه غذایی دوس داره -  برای تعطیلات کجا میره و ... ) می پرداخت .

    یعنی هیچکاک رسانه ی مکمل و جانبی ای رو در اختیار داشت که هیچ کارگردانی در اون زمان نداشت . این برنامه در مطرح نگه داشتن دائمی نام او خیلی موثر بود . و درواقع هیچکاک با ارتباطات گسترده ای که بین تهیه کننده ها و مدیران شبکه های مختلف تلوزیونی داشت و البته با هوش و درایت تونست تهدید تلوزیون رو برای خودش به یک فرصت تبدیل کنه .

    يه كم فضوليم گرفت و نت رو يه چرخي زدم. اولين برنامه با پخش مرتب از تلويزيون در سال 1954 و در كانادا بوده.

    پس سال 1955 تلويزيون در آمريكا نوپا بوده و ميخواسته هر چه سريعتر فروشش رو بيشتر كنه و برنامه هاش رو دائم. به چي احتياج داره؟؟؟ واضحه برنامه هاي جذاب. خب كي تا الآن جوابش رو تو سينما پس داده و يه روز صبح از خواب بلند نميشه كه يه فيلم بسازه كه فقط بدرد روشنفكرها بخوره؟ آقاي هيچ. بله يه برنامه پربيننده و با ريسك كم. خب شروع ميكنن و با استقبال عموم هم روبرو ميشه پس ادامه پيدا ميكنه. قبول نميكنم كه هيچ لابي كرده بوده و از نفوذش براي پخش اين برنامه استفاده كرده بوده. اين بيچاره اگه برش داشت پر اين تهيه كننده كذايي رو باز ميكرد تا اينهمه توي فيلم هاش موش ندوونه(ندواند).

    يه نيگاه به IMDB بندازيد تا ببينيد كه هيچ شاهكارهاش رو تا سال 1955 خلق كرده بوده و به قولي ميخش رو قبلا محكم كوبيده بوده. چه تهديدي آخه تهديدش ميكرده؟

    هري لايم عزيز نوشته:

    نکته دیگه مصاحبه مهم و تاریخی فرانسوا تروفو با آلفرد هیچکاکه در اوایل دهه 1960 با نام سینما به روایت هیچکاک . که نقش اساسی داشت در پر آوازه شدن هرچه بیشتر نام این کارگردان . وقتی فیلمساز جوان و نو اندیشی مثل تروفو با اشتیاق با هیچکاک و آثارش برخورد میکنه این تعامل برای مخاطبان این پیام ضمنی رو داره که از دید یک آدم آوانگارد هیچکاک مورد تائیده !

    طرف به ماه نيگاه كرد و گفت سكه پوله. رفيقش گفت نه بابا قرص نونه. سومي هم گفت چي ميگيد شما هاله نوره و چند وقت ديگه قراره بياد دور گردن يه نفر:D.

    خب شايد واقعا ارزشش رو داشته كه تروفو اين كار رو كرده. به اين قسمت خيلي بدبينانه نگاه كرديد.

    هري لايم عزيز نوشته:

    میخوام بگم شرایطی که هیچکاک توش شکوفا شد به هیچ وجه قابل قیاس با کارگردانان هم نسل او نبود . به یاد بیاریم مثلا ولز رو که برای ساخت فیلم دلخواهش باید مدت ها صبر میکرد و تهیه کننده ها حاضر به سرمایه گذاری روی فیلم هاش نبودن و خودش مجبور میشد برای جور کردن هزینه فیلماش ( اون هم بدون تبلیغات ) به هر خفتی تن در بده . حتی بره تو سیرک شعبده بازی بکنه . در نهایت هم ساخت فیلم هاش سالها ( ! ) طول میکشید و گاهی اوقات نیمه کاره رها می شد .

    خب هيچكاك چه گناهي كرده كه فيلم هاي ولز فروش نداره؟اگه داشت تهيه كننده كه مريض نيست و يا با كسي پدر كشتگي نداره كه.

    هري لايم عزيز نوشته:

    کار به جایی رسید که هیچکاک دوستی مد شد . حتی من یادمه در مقطعی هر کرگردانی که می خواست بگه  " من سینما رو می فهمم " اول می رفت هیچکاک دوست و هیچکاک شناس می شد . ( اونم بصورت بسیار سطحی )  اما اگر همون موقع ازش سوال می کردی 3 تا فیلم - مثلا  - از فریتس لانگ فقط نام ببر تو دومیش می موند .

    خب همين جمله اي كه گفتيد. كي از كي بزرگي گرفته؟ يعني 4 تا آدم تازه به دوران رسيده به هيچكاك بزرگي دادند؟

    كي گفته ما فيلم هاي فريتز لانگ رو نديديم؟ بزار يه سرچ تو نت بزنم:haha::

    سم اسپيد عزيز نوشته:

    چیزی که سینما را سر پا نگه می دارد مخاطب عام هست نه مخاطب خاص و منتقدین سینما.

    حقيقتي تلخ

    سم اسپيد عزيز نوشته:

    در مورد هیچکاک هیچ اغراقی صورت نگرفته است و لفظ اغراق بزرگترین توهین به استاد است. سینما به هیچ کس به اندازه سرگئی آیزنشتاین و آلفرد هیچکاک مدیون نیست. این دو بیشترین ابداعات و تکنیک ها را در سینما بوجود آورده اند. هیچکاک زبان تصویر را فهمیده است و همیشه تا حد ممکن حرف خود را از طریق تصویر بیان کرده است نه دیالوگ.

    اين بخش رو اونايي كه تاريخ 30نما خوندن راحت ميتونن نظر بدن و چيز چالشي اي نبايد باشه.

    من يه مثالي از خودم اختراع كردم در اين جور مواقع به خورد طرف مقابلم ميدم به شما هم ميگم شايد كارگر افتاد:

    در روزگاري قديم در شهري دور ، پشت 7 دريا و 7 كوه و 7 صحرا(تا اينجاش دزديه) در شهري كوچك پيرمردي زندگي ميكرد. يه روز برفي يه كم برف رو توي يه ظرف جمع كرد و يه كم مربا روش ريخت و خورد. آدماي دور و برش از اين كارش خندشون گرفت و فكر كردند پيرمرد ديوونه شده. ولي پيرمرد با ولع و لذت ميخورد تا اينكه يه پسر كوچولوي ناز اومد و يه كم از اين معجون خورد و گفت به به چه خوشمزه است. ديگران تعجب كردند و وسوسه شدند كه امتحان كنند و بعد از اون اسم اين معجون رو بستني گذاشتند و توي شهر خيلي محبوب شد. مردم كم كم مرباهاي مختلف رو اضافه كردند. شير تازه و طعم دهنده هاي ديگه و مدلهاي مختلفي از بستني به وجود اومد. كار به جايي رسيد كه ديگه هيچكي از خوردن بستني پيرمرد لذت نميبرد.

    خب دوستاي گلم بريد بخوابيد مابقي قصه رو فردا براتون تعريف ميكنم. nnnn:

    نه بابا كجااااا ، شوخي كردم:eee2

    خب از زدن اين مثال بي ربط هدفي داشتم و اونم اين بود كه افرادي مثل هيچ ، آيزنشتاين يا ولز كه در سينما ابداعاتي داشته اند و اولين بوده اند ، مورد تقليد قرار گرفته اند. و تكنيك ها به وسيله ساير افراد ارتقا يافته اند. و پس از گذشت اين همه سال وقتي به عقب برميگرديم و به فيلمي مثل همشهري كين مينگريم شاخمان دوبله در ميآيد كه اين چه است اين همه تعريفش را داده اند.shakkk! به نظرم اين افراد ريشه سينما هستند. شايد الآن از ديدن بيگانگان در ترن لذت نبرم ولي ميدانم كه فيلم هايي كه امروز از ديدن آن لذت ميبرم تحت تاثير اين دست فيلم ها بوده اند. پيرمرده گناه داره بخداnnnn:

    ....................................................................................................................................

    موسيو وردو: منصفانه نگاه كنيم. آيا هيچكاك به اندازه نامش بزرگ نبوده واقعا؟

    هري لايم: نههههههههههههههه asabi

    موسيو وردو: :llerrمنم همينو ميگم. اين سم اسپيد هي ميگه....

    سم اسپيد: چي گفتي موسيو؟:dodgy:asabi

    موسيو وردو: چيزهtajob2.....يعنيshrmmm!...... من كلاس دارم.......نونوايي هم بايد برم.......فعلا خداحافظ

    (۱۳۸۹/۷/۵ عصر ۰۳:۱۹)هری لایم نوشته شده: [ -> ]

    راستی munchy  تو خودت pushover رو دیدی ؟ اگر دیدی چقدر عجیبه که تاثیر پنجره ی عقبی روی این فیلم ( یا برعکس ) به چشمت نیومده !

    این نکته انقدر پر رنگه و جنبه ی عینی و صوری داره و  اتفاقا از همون آغاز فیلم به ذهن متبادر میشه که اصلا نمیشه ندیدش و راجع بهش حرف نزد .

    بعد آدم یاد غرامت مضاعف می افته ( وقتی به مرور با داستان و محتوای  فیلم آشنا میشه)

    در ضمن نمیشه اظهار نظر بیلی وایلدر رو درمورد فیلمها و کارگردانان دیگه جدی گرفت و بهش استناد کرد . چون بیلی وایلدر همون کسیه که معتقده پستچی همیشه دوباز زنگ می زند     ( 1946 )  فیلم بسیار نازلیه !

    بله. قاعدتا راجع به فیلمهایی که می بینم پست میزنم. اون پست هم برای حدودا 18 ماه پیش هست.

    تا جایی که یادم میاد بیشترین شباهت رو به غرامت مضاعف داشت.

    --

    اما راجع به مجموعه تلویزیونی هیچکاک. یک پستی زدم که اشتباها هم پاکش کردم. معروفترین و محبوبترین سریال تاریخ آمریکا عاشق لوسی هستم از لوسیل بال هست. محبوبیت و شهرت این سریال به حدی بوده (در اینترنت هم میشه نتایجش رو پیدا کرد) که روزهای پخش این سریال خیلی از مغازه ها در آمریکا تعطیل می کردن و تابلویی به این ترتیب : تعطیل می کنیم چون ما هم لوسی رو دوست داریم رو آویزون میکردن. حالا اینکه پایه اکثر sitcom های آمریکایی (تا همین امروز) رو این سریال پایه ریزی کرده بماند. محبوبیت و شهرت و البته تاثیر بال در آمریکا به قدری بوده که مجله تایم در موقع انتشار لیستی مبنی بر 100 فرد تاثیرگذار قرن,بال رو کنال بزرگانی مثل گاندی,بیتل ها,امام خمینی و غیره قرار میده. اینها رو دارم میگم که میزان تاثیر و شهرت لوسیل بال مشخص بشه. این هم بماند که سریالش هنوز بعد از 5 دهه از شبکه های مختلف آمریکا پخش میشه. حالا سوال اینجاست که آیا هیچکس به خاطر مجموعه تلویزیونی لوسی, رفته سراغ بقیه فیلمهای بال؟ چند نفر فیلمهایی که بعد از این مجموعه بازی کرده رو دیدن؟ چند نفر خارج از آمریکا اصلا اسم این شخص رو شنیدن؟ پس یک مجموعه تلویزیونی هرچقدر هم بزرگ باشه (حالا مقایسه مجموعه هیچکاک با لوسی که شبیه به شوخی میمونه) نمیتونه تاثیری بر موندگاری و شهرت جهانی یک نفر بگذاره.البته من نمیدونم دقیقا چه چیزی از آلفرد هیچکاک تقدیم میکند دیدی,3 فصل اول این مجموعه رو قبلا در فروم دیگه ای با اشتراک چندین نفر گرفتن و پخش کردن. فصل های بعدیش هم اومده (البته هنوز کامل نیست) و میشه دانلودشون کرد. اصل مجموعه فقط شامل اپیزودهای داستانی میشه و تبلیغات مرتبط با فیلمهای هیچکاک کلا بحثشون جداست.

    --

    بعد هم داریم خودمونی و صمیمی بحث و تبادل نظر می کنیم دیگه.. اختلاف نظر هم این وسط طبیعی هست. از من بپرسن بهترین کارگردان دوران صامت کیه,میگم تاد براونینگ. اما اگر آدم 100 تا لیست معتبر رو هم چک بکنه شاید به زور به اسم براونینگ برسه. این دلیل نمیشه که من بیام بگم گریفیث و آیزنشتاین و ویدور و ... کارگردان های هایپ شده ای هستند. نه, این فقط یک نظر شخصی از طرف من هست.

    صفحات: 1 2 3 4
    آدرس های مرجع