تالار کافه کلاسیک

نسخه کامل: پل نیومن - جوان خودمانی
شما درحال مشاهده محتوای قالب بندی نشده این مطلب هستید. نمایش نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحات: 1 2

" چطور ممکنه من برنده نشم ؟!  "

- پل نیومن در بیلیارد باز

این تایپک مخصوص طرفداران پل نیومن عزیز شروع به کار می کند. بازیگری که هیچ ادعا و غروری نداشت و شاید یکی از کم حاشیه ترین بزرگان سینمای کلاسیک تا آخر عمرش بود. وقتی داشتم عنوان تاپیک را انتخاب می کردم ، سخت ترین قسمت آن انتخاب یک پسوند خوب و برازنده بود و چون عبارت های چشم آبی ،  و ... دیگه جواد شدن ، عبارتی بهتر از جوان خودمانی پیدا نکردم چون چهره ای که از او در ذهن ماست همیشه همان چهره زیبای جوانی او است و من به شخصه فیلمی از پیری او ندیده ام ( و دوست هم ندارم ببینم . همان آلن دلون رو که یکبار دیدم و دلم کباب شد کافیست ! ) . پسوند خودمانی هم برای این انتخاب کردم که در همه فیلم هایش خیلی صمیمی و خودمانی به نظر می رسد ، انگار جوانی خود ماست . حتی در فیلم هایی که نقش جدی دارد ، باز همان پل نیومن بی خیال و سرخوش را از چشم هایش لو می دهد. در فیلم مرد ( هومبره ) که بسیار بسیار دوستش دارم یکی از بهترین بازی های عمرش را انجام داد تا ثابت کند که فقط برای بازی در نقش های ساده و بچه سوسولی ساخته نشده بلکه واقعا هنرمند است .

(۱۳۸۸/۷/۲۰ عصر ۱۰:۲۹)سروان رنو نوشته شده: [ -> ]

یکی از کم حاشیه ترین بزرگان سینمای کلاسیک تا آخر عمرش بود.

دقيقا" همينگونه است.

از بي حاشيه بودنش همين بس كه 50 سال با همسرش جووان وودوارد زندگي كرد و اگر اشتباه نكرده باشم موفق ترين ازدواج در هاليوود بود.

پل نیومن عزیز ، :heart:. همیشه پل نیومن رو با آلن دلون مقایسه می کردم. هر دو خوش تیپ و خوش چهره بودند. هر دو جوان و ماجراجو بودند و انگار هر دو تا ابد جوان . اینو برای این نوشتم که بدونی به یاد این تاپیک و این بازیگر همیشه محبوب هستم اما چون می خوام یک مطلب در خور شان نیومن بنویسم ، نیاز به زمان دارم. فقط همینو بگم که در پرده پاره هیچکاک چیزی که خود فیلم رو تا حدودی روی پا نگه می داره و قابل دیدن ، حضور پل نیومن هست و بس. وقتی حضور یک بازیگر اینقدر تاثیر گذار باشه که یک کارگردان معروف رو هم به حاشیه ببره ، اون بازیگر یک ستاره معمولی نیست ... سکانس اول بوج کسیدی را ببینید تا جادوی این چهره را حس کنید.

 

پل نیومن یکی از آخرین بازماندگان نسل طلایی هالیوود بود. پس از مرگ مارلون براندو به جرات می توان گفت که فقط پل نیومن از آن نسل طلایی باقی مانده بود که او هم سال گذشته چشم از جهان فرو بست. بازیگر خوش چهره هالیوود با چشمان آبی و درخشانش بی شک یکی از بزرگان تاریخ سینمای جهان محسوب می شد.

پل نیومن بازیگری را با نقش آفرینی در فیلم جام نقره ای در سال 1954 آغاز کرد. اما مطمئنا نقطه اوج بازیگری وی به اواخر سالهای دهه 1950 و سالهای دهه 1960 بر می گردد. در این سالها با نقش آفرینی در فیلمهایی چون آن بالا کسی دوستم دارد (1956)، گربه روی شیروانی داغ (1958)، بیلیاردباز (1961)، هاد (1963)، بوچ کسیدی و ساندس کید (1969) و چندین فیلم ارزشمند دیگر هنر و استعداد بی نظیرش را به رخ همگان کشید.

مثل خیلی از هنرمندان بزرگ سینما برگزار کنندگان مراسم اسکار در حق او اجحاف نمودند و در حالیکه 7 بار در دوران اوج بازیگریش نامزد اسکار شد، سرانجام در میانسالی ودر سال 1985 یک اسکار افتخاری گرفت. اما با بازی درخشانش در فیلم رنگ پول بالاخره مزد هنرش را با کسب اسکار بهترین بازیگر مرد در سال 1986،گرفت. (حداقلش این بود که مثل کری گرانت از اسکار بی نصیب نماند!).

پل نیومن در کنار هنرش مرد زندگی هم بود. با وجود اینکه در ازدواج اولش که 9 سال طول کشید ناموفق بود، اما با ازدواج با جون وودوارد در سال 1958 تا آخر عمرش به همسرش وفادار ماند.

آخرین حضور پل نیومن در عالم هنر و قبل از مرگش در فیلم انیمیشن ماشینها بود که به جای شخصیت داک هادسن صدا پیشگی کرد. این هنرمند توانا در 26 سپتامبر سال 2008 در خانه اش درگذشت.

چند نکته از پل نیومن (به نقل از دنیای تصویر)

--پل نیومن چنان از بازی خود در نخستین فیلمش خجالت زده بود که وقتی قرار شد 10 سال بعد این فیلم از تلویزیون پخش شود، یک اگهی داده و از مردم به خاطر بازی اش عذرخواهی کرد. ولی جالب اینکه همین آگهی باعث شد تا فیلمش پربیننده ترین برنامه تلویزیون شود.

--در اوایل بازیگریش چندین بار به جای مارلون براندو اشتباه گرفته شد. همین باعث شد تا گاهی به جای براندو به مردم امضا بدهد.

--نیومن در سال 1982 یک کمپانی مواد غذایی تاسیس کرد و 2 سال پیش فروش آن به مبلغ 150 میلیون دلار را صرف کارهای خیریه کرد. جالب اینکه خودش به شوخی می گفت باعث شرمندگی است که سالادهای من بیشتر از فیلمهایم فروختند...

                                                                                                       روحش شاد

نکته ای خاص از زندگی پل نیومن به خاطرم آمد...جوانی که میلیونها نفر شیفته آبی چشمانش بودند، خود هیچگاه رنگ نگاهش را درک نکرد... نیومن بطور مادرزاد کوررنگ بود و جهان اطرافش را سیاه و سپید می دید...

(۱۳۸۸/۷/۲۸ عصر ۰۳:۵۶)بانو نوشته شده: [ -> ]

نیومن بطور مادرزاد کوررنگ بود و جهان اطرافش را سیاه و سپید می دید...

شاید به همین خاطر اینقدر مهربانانه رفتار می کرد . جهان سیاه و سفید ، هنری تر و سینمایی تر است . البته می دانستم که مشکل دیدن رنگ ها را دارد اما فکر می کردم فقط برخی رنگ ها را تشخیص نمی دهد ، نمی دانستم که کاملا کوررنگ بوده است. باور کردن اینکه آن چشمان زیبای آبی رنگ ناقص اند مشکل بود  تا اینکه این مقاله را دیدم :

مطلب از هفته نامه شهروند امروز 

چند خاطره از پل نیومن


پل نیومن كورنگ بود


بهمن فرمان‌آرا : وقتی برای اولین بار او را در فیلم «جام نقره‌ای» در سینما ركس دیدم و چندی بعد در سینما كریستال فیلم «یك كسی آن بالا مرا دوست دارد» هیچ فكر نمی‌كردم كه روزی با او كار كنم.اما سال‌ها گذشت و سرنوشت مرا در شركت سینه پلكس ادئون به كار گماشت. این شركت در آمریكا و كانادا 1800 سینما داشت و شروع بخش تهیه و پخش آن در لس‌آنجلس اتفاق مهمی قلمداد می‌شد كه من یكی از دو نفر مسوول این بخش بودم. اولین فیلم ما فیلم «باغ‌وحش شیشه‌ای» اثر تنسی ویلیامز بود. پل نیومن آن را كارگردانی كرد و همسرش جوآن وود وارد كه سال‌ها پیش برای فیلم «سه چهره حوا» اسكار گرفته بود به اتفاق جان ملكویچ، كارن آلن و جیمز نوتون نقش‌های فیلم را بازی می‌كردند.

علت اینكه پل نیومن می‌خواست نمایشنامه‌ای را كه قبلا دو بار به فیلم برگردانده شده بود بار دیگر بسازد این بود كه همسرش روی صحنه بازی خارق‌العاده‌ای ارائه داده بود و او می‌خواست كه این بازی را برای همیشه روی فیلم ثبت كند و چنین كرد. او این پروژه را به تمام استودیوها كه برای فیلم‌های تجاری‌شان خواهان او بودند پیشنهاد كرده بود و همه خیلی مودبانه آن را رد كرده بودند. وقتی پروژه را به شركت ما آورد استقبال كردیم به خاطر اینكه كار اول شركت هم متن درجه یكی داشت و هم گروهی كه قبول كرده بودند با حداقل دستمزدی كه اتحادیه‌شان اجازه می‌داد در فیلم بازی كنند همه فوق‌العاده بودند و بودجه فیلم در حدی كه ما توان آن را داشتیم بود. به خاطر این فیلم و فیلم دیگری كه شركت ما با پل نیومن ساخت به نام «آقا و خانم بریج» اثر جیمز آیوری من توانستم با او برخوردهای متعددی داشته باشم.

اولین ملاقات گروهی ما شامل مدیرعامل شركت سینه پلكس ادئون، من كه یكی از چهار معاون ارشد مدیرعامل بودم به اتفاق چند نفر دیگر از شركت با پل نیومن و وكیلش در رستوران معروفی در نیویورك بود كه با هم ناهار خوردیم. وقت سفارش غذا پل نیومن پرسید چه كسی حاضر است یك همبرگر را با من نصف كند؟ من داوطلب شدم و بعدها وقتی دیدم همیشه نصف هر غذایی را می‌خورد پرسیدم چرا؟ گفت كه این عادت تمام عمر من است و فكر می‌كنم همیشه یك نفر در دنیا هست كه نیاز به نصف دیگر آن داشته باشد.

در یكی از ملاقات‌هایش من فیلم شازده احتجاب را به او دادم و پس از آن به رفتارش كه همیشه مهربان و دوستانه بود احترام حرفه‌ای را نیز اضافه كرد. وقتی فیلمبرداری و مونتاژ تمام شد و هنری من‌سینی (Henri Mancini) مشغول ساخت موسیقی متن بود قرار شد كه ما با موسیقی موقت فیلم را به روسای استودیوهای مختلف نشان بدهیم تا شاید یكی از شركت‌های بزرگ پخش جهانی آن را به عهده بگیرد. پل به من تلفن كرد و گفت كه چون فیلم میكس نهایی نشده، تو باید در تمام نمایش‌های فیلم در استودیوها حضور داشته باشی و قبل از شروع بگویی كه فیلم میكس نهایی نشده و موسیقی نیز موقتی است.

او تاكید كرد كه هیچ‌كس جز روسای استودیوها نباید فیلم را ببینند. وقتی این كار تمام شد مدیرعامل شركت ما به من تلفن كرد و گفت فیلم را برای من بفرست كه من هم ببینم. گفتم پل نیومن تاكید كرده هیچ‌كس جز روسای استودیوها فیلم را نبیند. مدیرعامل شركت گفت من پولش را داده‌ام و می‌خواهم فیلم را ببینم. من هم فیلم را فرستادم ولی به پل نیومن نیز خبر دادم. پل نیومن كه همیشه به مهربانی معروف بود به دلیل بی‌حرمتی مدیرعامل شركت ما به حریم یك هنرمند او را جلوی همه كاركنان ارشد سكه یك پول كرد. فیلم در بخش مسابقه جشنواره كن قبول شد من برای فروش فیلم به كشورهای دیگر به اتفاق مدیرعامل شركت با گروه این فیلم به كن سفر كردیم.

 

شركت ما شام مفصل 80 نفره‌ای به افتخار پل نیومن و گروه فیلم «باغ‌وحش شیشه‌ای» داد كه معروف‌ترین هنرپیشه‌های سینما كه در جشنواره كن بودند در این شام شركت داشتند. سر شام جان ملكویچ تعریف می‌كرد كه روز اول فیلمبرداری «باغ‌وحش شیشه‌ای» من خواب ماندم و به جای 8 صبح حدود 12 سر صحنه رسیدم. گفت كه مطمئن بودم پل نیومن عذر من را خواهد خواست و هنرپیشه دیگری را جای من خواهد گذاشت. ولی او چیزی نگفت و بهانه من را كه كار نكردن آلارم ساعتم بود به راحتی پذیرفت. آن روز عصر وقتی به آپارتمانم برگشتم دیدم پل نیومن حدود 50 عدد ساعت در اندازه‌های مختلف بسته‌بندی شده به آپارتمان من فرستاده بود و من حساب كار خودم را كردم. برای افتتاح فیلم «باغ‌وحش شیشه‌ای» به نفع «اكتورز استودیو» به نیویورك رفته بودم.

بعدازظهر همان روز پل نیومن یك كنفرانس مطبوعاتی سالانه‌ كه داشت برای تقسیم سود شركت غذایی‌اش بود. در فرصتی كوتاه از او پرسیدم راستی چطور شد با این همه كار شركت غذایی هم تاسیس كردی؟ او گفت: من سال‌ها بود سس سالاد مخصوصی را خودم درست می‌كردم كه بین دوستان و آشنایان پخش می‌كردم. آقای آ.ای.هاچنر (A.E Hotchner) (نویسنده بیوگرافی ارنست همینگوی) همسایه و دوست من بود و گفت چرا این سس مخصوص را به صورت تجارتی تولید و پخش نمی‌كنی؟ شروع به این صورت بود ولی من از اول گفتم كه سود این شركت باید بین خیریه‌های مختلف تقسیم شود و هر سال وقتی بیلان شركت و سودش روشن می‌شود این كار را می‌كنم.

پل نیومن معتقد بود كه در زندگی‌اش بسیار خوش‌اقبال بوده و می‌خواست این خوش‌اقبالی را با دیگران تقسیم كند. یكی از كارهای بسیار دلپذیر پل نیومن ساخت یك اردوگاه برای بچه‌هایی بود كه بیماری‌های لاعلاج داشتند. او در این اردوگاه تعداد سیصد تا چهارصد بچه مریض را برای یك هفته پذیرایی می‌كرد و برای هر كودك یك آرزویش را برآورده می‌ساخت. مثلا كودكی می‌گفت كه آرزویش این است كه مایكل جوردن، بسكتبالیست معروف را ببیند.

پل نیومن به مایكل جوردن تلفن می‌كرد و او را برای یك روز به این اردوگاه می‌آورد. اسم این اردوگاه (گروه سوراخی در دیوار) بود (A hole in the wall gang) كه این نیز نشانه تواضع او بود چون A hole in the wall را در اصطلاح زبان انگلیسی، به محلی پیش پا افتاده می‌گویند. شاید نسل امروز این را نداند كه پل نیومن با چشمان آبی آسمانی‌اش بیماری «كوررنگی» داشت و تمام جهان را سیاه و سفید می‌دید. شاید به خاطر این بود كه همیشه در كنار و پشتیبان آدم‌های بی‌بضاعت بود و در تمام تظاهرات سیاه‌پوستان برای عدالت و برابری، پل نیومن ستاره بزرگ سینما كه بیش از 50 سال در اوج بود در كنار آنها بود و از آنها حمایت می‌كرد.

یكی از افتخاراتش این بود كه نیكسون، رئیس‌جمهور آمریكا نام او را در صدر لیست دشمنان دولت آمریكا ثبت كرده بود. پل نیومن 2 بار ازدواج كرده بود. ازدواج اول قبل از سوپراستار شدن بود كه حاصلش 2 فرزند بود، یك پسر و یك دختر. پسرش اسكات نیومن در جوانی به علت زیاده‌روی در مصرف مواد مخدر فوت كرد. پس از این اتفاق، پل نیومن بنیاد اسكات نیومن را تشكیل داد كه كارش ترك دادن جوانان معتاد و پیشگیری از اعتیاد جوانان است. ازدواج دوم با جوآن وودوارد Joanne woosward كه حاصلش سه دختر و پنجاه سال زندگی مشترك است. من تجربه آشنایی با پل نیومن را جزو اتفاقات مهم زندگی‌ام می‌دانم و تا هستم هر وقت فیلمی از او می‌بینم یاد آن مدت كوتاهی كه به خاطر دو فیلم با او تماس داشتم، می‌افتم.

شهروند امروز - شماره 66

(۱۳۸۸/۱۲/۷ صبح ۰۹:۳۷)پایک بیشاپ نوشته شده: [ -> ]

دیالوگ پایانی فیلم مرد (Hombre) - با صدای اکبر منانی

اسم مهم نیست..... اون یه مرد بود.  (مارتین بالزام)

Hombre

یکی از قله های بازیگری تاریخ سینما ، همین سکانس کم نظیر و پایانی فیلم هومبره (مرد ) است. اگر پل نیومن فقط همین یک فیلم را بازی کرده بود ، باز هم جزو محبوب ترین ها می شد. بر خلاف نقش های شوخ و شادی که در فیلم های دیگر داشت ، اینبار در نقش یک سرخ پوست دورگه و کم حرف ایفای نقش کرد تا ثابت کند که بازیگری قهار است و فقط به خاطر چهره و سیمای دلنشین اش نیست که محبوب شده است. وقتی در سکانس هایی از فیلم ، او در جواب سایر همسفرانش فقط نگاه می کند ، تازه به قدرت چشم های زاغ و زیبایش پی می بریم. باید به کارگردان آفرین گفت که این نقش را - بر خلاف نظر برخی - به  پل نیومن داد. سرخ پوستی در ذات نیومن بود و این مرد به درستی نقش مرد را بازی کرد. نقشی که به زیبایی ، روحیه فداکاری و عمل گرایی را در مقابل شعار و حرف نشان می دهد . پس از دیدن این فیلم فقط می شود گفت :  بدرستی که او یک مرد بود .

با وجودی که می دانم اين اظهار نظر با مخالفت های بی شمار روبرو خواهد شد ولی گستاخانه می گويم که به نظر من پل نيومن از لحاظ بازيگری بارها و بارها از مارلون براندو جلو می زند.

به نظر من ۴ بازیگر نسل یاغی هالیوود را پدری کردند براندو ، نیومن ، دین و مونتگمری کلیفت که دوتای آخر در جوانی خود را نابود کردند و دوتای اول راه برای نسل بعدی مانند آلن دلون ، آل پاچینو و رابرت دنیرو صاف کردند.


از انسان بودنش در دنيای پوشالی هاليوود همه نوشته اند. که به درستی همانی که دوستان در مورد فيلم مرد گفتند: اون واقعا يک مرد بود.

در دوران دهه ۶۰ و ۷۰ ميلادی که ال اس دی و حشيش و چه می دانم هر زهر ماری کاملا پذيرفته شده در جهان هاليوودی بود گويند دو هنرپيشه يکی نيومن و يکی گريگوری پک هرگز دور وبر اينها نگشتند.

 سیگاری قهاری بود ولی ورزش کار حرفه ای هم بود گویند در طول روز نزدیک به هزارتا شکم می رفته است.
در فیلم بیلیارد باز اگر دقت کرده باشید تمام حرکات بیلیاردی را خودش انجام می دهد که به نظر من در سکانس اولیه فیلم که در مستی توپ سیاه را به شار می اندازد یک شاهکار بیلیاردی می باشد. صحبتی از بیلیارد باز و رنگ پول شد که باید گفت جایزه اسکار رنگ پول ، جایزه اسکار بیلیارد باز بود.
هرچند که به نظر من باید در کسی آن بالا مرا دوست دارد هم جایزه اسکار می گرفت.

گویند که هرگز خودش را به خاطر مرگ نوجوانش  نبخشید.
در خاتمه باید عرض کنم که پل نیومن های جلیلوند قوی ترین انگیزه من برای عشق به دوبله بوده و هست.
دو هنرپیشه هالیوودی را همیشه قابل بازی هر نقشی با استادی کامل می دانسته ام یکی نیومن و یکی آنتونی کویین.

(۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۰۹:۳۰)رامین_جلیلوند نوشته شده: [ -> ]

با وجودی که می دانم اين اظهار نظر با مخالفت های بی شمار روبرو خواهد شد ولی گستاخانه می گويم که به نظر من پل نيومن از لحاظ بازيگری بارها و بارها از مارلون براندو جلو می زند.

:llerr

آقا رامین ! من در یک اقدام متهورانه پل نیومن رو آوردم در اول لیست پروفایل بازیگران مورد علاقه ام و مارلون براندو رو فرستادم نفر چندم لیست . مارلون براندو رو دوست دارم اما حالا که فکر می کنم می بینم تقریبا در همه فیلم هاش یک نوع یکنواختی در رفتار و حرکاتش هست ( چیزی شبیه جان وین ) . حتی بازیگری مثل بوگارت که معروف به بازیگر تیپیک هست چندین فیلم داره که متضاد با شخصیت اش در فیلم های دیگه شه . مثلا گنج های سیه رامادره یا هر چه سخت تر زمین می خورند ، اما براندو اینطور نیست یا حداقل من سراغ ندارم.

وقتی بازی پل نیومن رو در فیلم هومبره ( مرد ) می بینی واقعا حظ می کنی. یا نیش . کلینت ایستوود جایی گفته که بازیگران خوش قیافه کارشون خیلی سخت تره چون منتقدان محبوبیت و جذابیت بازیگری اونها رو معمولا به حساب خوش چهره بودنشان میذارن . این قضیه در مورد پل نیومن هم صدق می کنه.  البته این روزها علاوه بر قدرت بازیگری به شخصیت بیرونی بازیگر هم اهمیت می دن. روش زندگی اش و خلق و خوی انسانی و آداب و رفتارش ، که در این زمینه پل نیومن واقعا نمونه است.


   آدم واقعا حیرت می کنه. بازیگری با چهره و ظاهر پل نیومن که کلی هم فیلم بازی کرده

   و عکسهاش هم که فراوون پیدا میشه، آخه چرا باید در تقویم سینمایی سال جدید، یک

   چنین عکسی رو ازش بگذارن؟ فکر نمی کنید تمام اون ماهی که این عکس بهش اختصاص

   داره باید غصه خورد و آه کشید؟! rrrr:

  


  

(۱۳۸۸/۱۲/۲۵ عصر ۰۴:۳۲)Negar نوشته شده: [ -> ]


 آخه چرا باید در تقویم سینمایی سال جدید، یک   چنین عکسی رو ازش بگذارن؟ فکر نمی کنید تمام اون ماهی که این عکس بهش اختصاص    داره باید غصه خورد و آه کشید؟!   

جانا سخن از زبان ما می گویی !

اتفاقا بعد از دیدن تبلیغ این تقویم سینمایی ( که در تاپیک مجلات سینمایی نوشته بودم ) رفتم و خریدم. 5500 تومن پول بی زبون رو دادم به مغازه دار ( این عشق به سینما آخرش ما رو ورشکسته می کنه!  )بعد از باز کردن تقویم ، یکی از اولین چیزهایی که ناراحتم کرد همین عکسی بود که از پل نیومن زیباچهره انتخاب کرده بود. این همه عکس تک داره این بازیگر ، آخه چرا این عکس رو گذاشتی آقای آتشباری عزیز ! یا عکس کلینت ایستوود  که آنهم مربوط به دوران پیری اش است. عکس براندو هم زیاد جالب از کار نیومده. البته بر خلاف تقویم سال پیش که عکس زن ها افتضاح بود امسال بدک نیست مخصوصا برگمن رو خوشبختانه امسال ارشاد تایید کرده taeed. سوفیا لورن و آدری هیپبورن هم عکس های بدی انتخاب نشده اما توقع بود که در مورد مردها عکس های بهتری انتخاب بشن. به خصوص اینکه همونطور که نگار به درستی گفت ، یکماه تمام این عکس باید جلو چشمت باشه . :ccco من شخصا با دروان پیری بازیگران مشکل دارم ( نه از نظر فنی بلکه  از نظر قلبی و دلی ! ) به خصوص بازیگرانی که در جوانی یک چهره زیبا و منحصربه فرد داشتن. مثلا اصلا نمی تونم فیلم های دوران پیری پل نیومن ، اینگرید برگمن ، و با حتی کلینت ایستوود رو نگاه کنم. و همچنین آلن دلون عزیز . :blush:

[تصویر: 12836945221.jpg]

خب مطابق معمول اساتيد گرامي نكات اصلي رو درباره اين  ستاره بزرگ گفتند و بنده تصميم گرفتم به بعضي نكات جالب درباره زندگي مشترك Paul Newman و همسرش Joanne Woodward اشاره كنم. زندگي مشترك اين دو   به نوعي سمبل ثبات آمريكايي به شمار مي رود. دقيقا به خاطر ساده زيستي كه بر اين زندگي حاكم بوده به اين زوج لقب غيرهاليوودي ترين زوج هاليوودي داده شده. زماني كه  Joanne موفق شد به جايزه اسكار بهترين هنرپيشه زن دست پيدا كند با لباس ساده اي كه خود دوخته بود در مراسم حضور پيدا كرد. چنين اقدامي Joan Collins را واداشت كه با لحني شوخ بگويد كه Joanne Woodward ، شكوه هاليوودي را بيست و پنج سال به عقب برگردانده!

Paul Newman خود زندگي ساده و عاري از تكلفشان را اينطور توصيف كرده:  "سه يا چهار شب در هفته براي شام ذرت بو داده مي پزم ، يكي دو بطري آبجو باز مي كنم و يك كتاب مي خوانم. به اين نوع زندگي، زندگي موقرانه مي گويم."

آيا Paul Newman هيچوقت تمايل به ماجراجوييهاي خارج از محيط خانه نداشته؟ پاسخ او به چنين سوالي اين بود كه" وقتي من درخانه استيك دارم چرا بايد براي يك همبرگر از خانه بيرون بروم؟" اين اظهارنظر البته به اين منظور نبود كه فمينيستها را خوش بيايد هر چند كه او در ادامه بهترين صفتها را به Joanne Woodward نسبت داد. اما به هر حال همين يك جمله در حفظ تصوير اين دو به عنوان زوج نمونه آمريكا -كه برجسب اتفاق ستاره سينما هم بودند-بسيار موثر بود. گرچه البته حقيقت امر به اين سادگي نبود.

Paul و Joanne براي اولين بار در اكتبر 1952 همديگر را در دفتر MCA ملاقات كردند. پس ازمدت كوتاهي از آغاز رابطه بين اين دو، هر كسي مي توانست ببيند و بفهمد كه هر دو چقدر مجذوب يكديگر شده بودند. مشكل اما تنها متاهل بودن Paul نبود چون همسر او ، Jackie White دومين فرزندشان را باردار بود. بدين ترتيب Paul و Joanne  مصمم شدند ديگر همديگر را نبينند اما پس از آن پيوسته به طور اتفاقي با هم روبرو مي شدند و به صورت تصادفي با يك گروه به سفر مي رفتند. چنين اتفاقي ابتدا در نيويورك افتاد و مدتي بعد در هاليوود.

براي Paul ، كه خود را درگير ازدواجش مي ديد، شرايط سخت تر بود و اين سختي او را به سوي نوشيدن بيشتر مشروبات الكي سوق داد. مشكل زماني حاد شد كه او در سال 1956  به جرم ترك صحنه تصادف در Long Island دستگير شد.

Joanne كه خود يك فرزند طلاق به شمار مي رفت نمي خواست باعث از هم گسيختن زندگي زناشويي Paul و همسرش بشود براي همين به مدت كوتاهي نامزد نويسنده اي به نام James Costigan شد اما در همان مدت هم همچنان  رابطه نزديكش با Paul را حفظ كرد و به او علاقمند ماند.

 وقتي در The Long Hot Summer در كنار همديگر قرار گرفتند،كنترل امور ازدست آنها خارج شد. در اين زمان بود كه ديگر Jackie كه به اندازه كافي به آنها مشكوك شده بود خانه را رها كرد و با فرزندان به خانه مادر رفت. Joanne  ديگر اختيار از كف داده بود اما Paul همچنان به ترك همسر و سه فرزندش بي علاقه بود. بنا به گفته Vidal ، در اين زمان Joanne از همان حيله قديمي تحريك حسادت مرد استفاده كرد و با Vidal رابطه بسيار نزديك برقرار كرد. آنطور كه Vidal در خاطراتش نوشته او و Joanne  تقريبا در حال ازدواج بودند اما "همه اصرار و تلاش او بر اساس عشق و علاقه اش به Paul بود و نه من. در اين زمان Paul در حال فكر كردن به طلاق از همسرش بود و Joanne هوشمندانه محاسبه كرد كه احتمال ازدواج ما  انگيزه لازم  براي تسريع طلاق  را به او مي دهد."

در ژانويه 1958، دقيقا دو هفته پس از طلاق Paul از همسرش اين دو با هم ازدواج كردند. آنچه Paul درباره احساسش از طلاق همسرش گفت واقعا جالب توجه است: "بي نهايت احساس گناه مي كردم و اين احساس گناه تا آخر عمر با من خواهد ماند."

من  و پل نيومن   دوقلوهاي از ننه سوا  از بابا سوا هستيم

متولد 26 ژانويه هستيم  خدا رحمتش كند  :heart:

هوس كردم گربه روي شيرواني داغ را دوباره ببينم  بياد پل نيومن  اليزابت تيلور

بياد ژاله  و چنگيز حنجره طلايي

(۱۳۸۸/۱۲/۹ عصر ۰۹:۳۰)رامین_جلیلوند نوشته شده: [ -> ]

با وجودی که می دانم اين اظهار نظر با مخالفت های بی شمار روبرو خواهد شد ولی گستاخانه می گويم که به نظر من پل نيومن از لحاظ بازيگری بارها و بارها از مارلون براندو جلو می زند.

با وجودی که من و رامین عزیز در مورد دوبلاژ تقریبا همیشه توافق نظر داریم، اما با این اظهار نظر شدیدا مخالفت می کنم. من از احساسات بسیاری از دوستان کافه نسبت به بعضی از بازیگران هالیوودی حتی غیر هالیوودی کاملا آگاه هستم، حتی خودم هم علاقه زیادی به شخصیت پل نیومن و نوع بازی اون دارم، اما مقایسه پل نیومن با مارلون براندو اصلا و ابدا منصفانه نیست، بازیگرانی مانند لارنس اولیویه، اسپنسر تریسی، رابرت دنیرو، راد استایگر، جین کلی، ادوارد جی رابینسون، ویلیام هولدن، برت لنکستر، کرک داگلاس، پیتر سلرز، آنتونی کویین، جیمز کاگنی، هامفری بوگارت و ... در سطحی بسیار بالاتر از پل نیومن قرار دارند. حتی به عنوان مثال اگر به لیست 50 بازیگر سایت AFI نگاهی بیندازید مشاهده خواهید کرد که در انتخاب خود از لفظ ستاره (Star) استفاده کرده اند و در کمال تعجب خواهید دید که در بین این اسامی نامی از پل نیومن برده نشده است و نشان دهنده این موضوع هست که در آمریکا بر خلاف ایران از محبوبیت زیادی برخوردار نیست و از طرفی دلیل بر این هم نیست که بازیگر خوبی نیست. ضمن احترام به نظر تمامی دوستان با اینکه دوبلاژ ایران مقام و منزلت والایی دارد و شاید در بسیاری مواقع بازیگران فیلم را هم پشت سر می گذارد، مشاهده فیلم با زبان اصلی دید دوستان نسبت به بازیگران مختلف را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

28778390688892696475.jpg28784295926741248881.jpg77976675460303067348.jpg71487123202501382878.jpg60890721113546728855.jpg

85434145578285663524.jpg08378585882875827005.jpg49744823102677513574.jpg03843764888376228119.jpg67799447969811137413.jpg

64761407802603782354.jpg58616835657626631688.jpg

گفته هایی از پل نیومن به مناسبت سالروز تولدش

-هر دفعه که برایم یک فیلمنامه می فرستند، فقط به یک چیزش اهمیت میدهم.سعی میکنم بفهمم من توی این داستان چه تاثیری می توانم بگذارم.رنگها و تصویرها را توی ذهنم می بینم. قصه باید رنگ و بو داشته باشد. اگر این طور بود قبول میکنم.مثل عاشق شدن می ماند .نمی توانی برایش دلیلی بیاوری.

-نمی توانید همسن من باشیدو هر روز صبح که از خواب بر می خیزید، نگاه شگفت زده ای روی صورتتان نباشد:خدای بزرگ من هنوز این جا هستم. واقعا عجیب است که بعد از ان همه سر و صدا و سیگار و ماشین وشغل پر دردسر هنوز زنده مانده ام.

-وقتی که تنها هستید بزرگ می شوید.

-پیدا کردن حقیقت در روزنامه نیویورک پست همان قدر سخت است که پیدا کردن همبرگر در البانی.

-ادم به همسرش وفادار میماند چون خودش این طور می خواهد،نه برای انکه درها بسته است.

-نوشته روی سنگ قبرم را این طوری تصور میکنم:این جا ارامگاه ابدی پل نیومن است.کسی که از این دنیا رفت چون رنگ چشم هایش قهوه ای شد.

-اگر دشمن نداری، شخصیت نداری. 

پل نیومن عاشق رانندگی بود و همزمان با بازیگری، او از سالهای دهه 70 تا 90 میلادی در مسابقات مختلف اتومبیلرانی و موتورسیكلت سواری شركت كرد. او همچنین یک شرکت...


پل نیومن از جمله معدود هنرپیشه‌هایی است كه با وجود بازی در 50 فیلم و سالهای طولانی حضور در عرصه سینما، اعتبارش آسیبی ندید. او هالیوود را فتح كرد اما برای این كار، فرش قرمز برایش پهن نكرده بودند. اولین فیلمش، "جام سیمین" ساخته ویكتور ساویه در سال 1954 بود كه فیلمی چندان قوی به شمار نمی‌رود. این فیلم آنقدر ضعیف بود كه كارگردانش ناچار شد یادداشتی در مجله "ورایتی" بنویسد و در آن، از اهالی سینما عذرخواهی كند.

نیومن متولد 26 ژانویه 1925 در ایالت اوهایو آمریکا بود. او از اوایل دهه 1950 وارد دنیای بازیگری شد و حدود 60 فیلم سینمایی در کارنامه خود داشت. پل نیومن در سال 1958 در فیلم "گربه ای زیر شیروانی" به همراه "الیزابت تایلور" بازی كرد كه از سوی تماشاگران با استقبال روبرو شد.


پل نیومن در سال 1960 در فیلم "خروج" در نقش یك یهودی در موضوع ایجاد رژیم اسراییل ظاهر شد اما حضور وی با انتقاد صهیونیستها روبرو گشت.


نیومن برای فیلم‌های "گربه روی شیروانی داغ" 1958، "بیلیاردباز" 1961، "هاد" 1963، "لوک خوش‌دست" 1967، "بدون قصد ارتکاب جرم" 1981، "حکم دادگاه" 1982، "رنگ پول" 1986، "آدم عاقل" 1994 و "جاده تباهی" 2002 در مجموع 9 بار نامزد اسکار بود و برای "رنگ پول" مارتین اسکورسیزی برنده این جایزه شد. تصویر: پل نیومن در فیلم بیلیارد باز





"بوچ کسیدی و ساندنس کید" از جمله فیلمهای پرفروشی بود كه نیومن در سال 1969 در آن بازی كرد. این فیلم، وسترن بود و نیومن در كنار روبرت ردفورد كه 11 سال از او جوانتر بود، به ایفای نقش پرداخت.



پل نیومن فعالیت هنری خود را از سال 1950 آغاز كرد و به تدریج به یكی از مشهورترین ستارگان دنیای سینما تبدیل شد. او در طول فعالیت خود 9 بار نامزد جایزه اسكار شد، 1 جایزه اسكار را برای «رنگ پول» در سال 1986 برد و در بیش از 50 فیلم سینمایی بازی كرد. تصویر: پل نیومن در فیلم رنگ پول



پل نیومن در سال 1994 جایزه ویژه اسكار را بخاطر یك عمر فعالیت سینمایی دریافت كرد. او را پس از كسب جایزه به همراه "تام كروز" می‌بینید.



با وجود آنكه در سال 1995 اعلام شده بود پل نیومن از دنیای بازیگری كنار كشیده است، او چهار بار دیگر روی پرده بزرگ سینما ظاهر شد. آخرین بار، "جاده‌ای به سوی تباهی" در سال 2002 بود كه او را در تصویر می‌بینید. پل نیومن بازیگر كهنه كار سینمای هالیوود ، سرانجام پس از سال ها جدال با سرطان ریه، سرانجام در برابر آن تسلیم شد و در بیمارستان درگذشت.




پل نیومن و جوان وودوارد در سال 1958 در لاس وگاس با هم ازدواج كردند. این دومین ازدواج نیومن پس از جدایی او از جكی وایت بود.




پل نیومن علاوه بر هنرپیشگی، بخت خود را برای كارگردانی نیز آزمایش كرد و یك فیلم كوتاه و شش فیلم بلند ساخت.




نیومن با كارگردان های بزرگی چون آلفرد هیچكاك، جان هیستون، رابرت آلتمن ، مارتین اسكورسیزی و برادران كوئن همكاری كرده بود. نیومن را در فیلم "بوفالو بیل" اثر رابرت آلتمن در سال 1976 می‌بینید.



پل نیومن، سال گذشته پس از نیم قرن حضور در دنیای بازیگری به طور رسمی اعلام بازنشستگی کرد. او اوایل امسال نیز به خاطر آنچه مسائل مربوط به وضعیت جسمانی عنوان شد از کارگردانی نمایش "موش‌ها و آدم‌ها" جان اشتین‌بک در سالن تئاتر وست‌پورت کانتری در کانکتیکات کناره‌گیری کرد. جون وودوارد همسر نیومن که 50 سال است با او زندگی می‌کرد، یکی از مدیران این سالن تئاتر است. تصویر: نیومن و همسرش در سال 1992



آخرین حضور این بازیگر قدیمی در سینما در انیمیشن "خودروها" بود که در آن به جای شخصیت داک هادسن حرف زد. تصویر: نیومن در اعتصاب هنرپیشگان هالیوود در سال 2005 شركت كرده است.




پل نیومن عاشق رانندگی بود و همزمان با بازیگری، او از سالهای دهه 70 تا 90 میلادی در مسابقات مختلف اتومبیلرانی و موتورسیكلت سواری شركت كرد. او همچنین یک شرکت تولید مواد غذایی داشت که عکس و نام او روی محصولات آن درج شده و درآمد آن صرف امور خیریه می‌شود.
آخرین تصویر از پل نیومن در حال رانندگی موتور در رقابتهای جایزه بزرگ ادمونتون كانادا در ژوییه سال 2007 كه در آن به مقام دوم دست یافت

پل نیومن یکی از معشوقان ابدی من بوده و هست او نه فقط بازیگر بزرگی از نسل غول های آکتورز

استودیو بودبلکه انسانی شریف .باهوش.دانشمند.درستکار و اخلاق گرا بوداو از تبار اعجاب انگیز

متولدین دهه بیست بود که از همه آن بزرگان فقط کلینت ایتسوود کبیر در قید حیات است.قطعا

نیومن همه ی سینما نیست اما برای من نشانه ای از زیبایی پی پایان این هنر به شمار می

رود.همیشه از تماشای او در تمامی فیلم هایش نهایت لذت را برده ام .

پل نیومن شهریورماه 1387 از دنیا رفت و هیچوقت ندانست که بعضی از دوستدارانش در

این سر دنیا چقدر برای نبودنش غصه خوردند.

27 ژانویه سالروزتولد پل نیومن بود

سالروزتولد زنده یاد پرویز فنی زاده ...

و اینجانب که یک سال پیرتر شدم

چه ود دیر گذشت...



تهرانی، مهدی - مهمترین جمله ای که از او به بادگار مانده این است : من همشهری تمام دوستدارانم از سراسر دنیا هستم . او دو سال است که دیگر در بین همشهریانش نیست .همه او را دوست داشتند و خواهند داشت . اگر می خواهید در رابطه با اعتبار او نزد شیفتگان و تیفوسی های سینما ی خودمان ، اطمینان حاصل کنید از یکی از عاشقان قدیمی سینما ، آنهایی که در سالهای 40 تا 50 ، سینماهای تهران را فقط به خاطر او و چند بزرگ دیگر مانند مارلون براندو و جان وین قرق می کردند ، در باره بیلیارد باز بپرسید .یا در باره فیلم نیش یا بوچ کسیدی و ساندنس کید و... پل نیومن محترم ترین و مشهورترین چشم آبی تاریخ سینما به حساب میاد.


برای اینکه خاطراتتان را تازه کنید 4 ویدیو از مردچشم آبی نازنینمان را ببینید. در آنها هم از آغاز به کار او در سینما تصاویر جالبی می بینید و هم دوران اوج و اقتدارش تا زمانی که گرد پیری به سرش نشسته بود و بعد از آن که برای چهار سال با سرطان ریه اش می جنگید .

 در تمام این ویدیو ها علیرغم تفاوت زمانی آنها با هم یک چیز و یک دیالوگ در هر سن و سالی از او شنیده می شود : در فیلمی بازی می کنم و یا فیلمی را می سازم و تهیه می کنم که به اعتبارم بیفزاید و مورد قبول عامه مردم باشد . اعتبار من از آن آنهاست . هیچ سینماگری هرگز بدون اعتنا ی مردم آعتبار و آبرو بدست نیاورده است . این اعتبار گرانبهاترین چیز عمر است. من و جوآن ( همسرش ) مداوم از این گنج مواظبت کرده ایم مبادا مردم را مایوس کنیم...

مهدی تهرانی

 وقتی سیدنی پولاک 26می سال گذشته درگذشت، همه از خالی شدن چنته سینما از غول‌های کلاسیک‌اش نوشتیم و اظهار امیدواری کردیم که یکی،  دو نفر باقیمانده از این گروه ساق و سالم باقی بمانند. 3 ماه پس از آن پل نیومن افسانه‌ای هم درگذشت. حالا همه‌مان هرچه به حافظه‌مان فشار می‌آوریم، نام غولی به ذهنمان نمی‌رسد که هنوز باقی مانده باشد و طبیعتا دیگر اظهار امیدواری هم وجود ندارد و این چقدر ناامیدکننده و دلسردکننده به نظر می‌رسد. پل نیومن 5مهر (26 سپتامبر) سال پیش در حالی‌که جوآن وودوارد همسرش ، گریان کنارش نشسته بود براثر سرطان درگذشت.

کارنامه هنری و شخصیت اجتماعی او آنقدر شفاف و گویاست که حتی نوجوانان علاقه‌مند به سینما نیز شیفته او بودند چه برسد به بقیه که با کارهای دهه 60 او جان می‌گرفتند و چه در مقایسه با هم‌سن و سالهای ما که کارهای دهه هفتادی و اواخر دهه 60 او برایمان حکم کیمیا را داشت.

مهدی تهرانی

مهدی تهرانی

 نسلی که بوچ کاسیدی و سندنس‌کید و  نیش را با هم دیده بود و به او عشق می ورزید حالا ماتم زده‌است. نسل ما اگرچه فروغ پل نیومن  را با همان بوچ کاسیدی و سندنس‌کید و سپس با نیش درک کرد اما این شانس را داشت که حداقل ، گربه‌روی شیروانی داغ و  بیلیاردباز را روی پرده و با دوبله خوب تماشا کند. تابستان گرم و طولانی و تیرانداز چپ‌دست به همراه هاد اگرچه نیز توفیق دیدنشان بعدها روی وی‌اچ‌اس دست داد اما هرچه باشد و هرچقدر دیر، شیفتگی‌مان را بیشتر کرد و عجیب داستانی است که کارهای او را برعکس دیدیم؛ در حقیقت آثار دوره اوج او را وقتی دیدیم که با کارهای دهه هفتادی‌اش آشنا شده بودیم. کدام بازیگری را سراغ دارید که این همه در اوج مانده باشد که یکی ،  دو نسل را حتی به صورت دیدار آثارش به‌گونه‌ای وارونه به دنبال خود بکشاند و آنها را مجذوب و شیفته بازیگری‌اش کند.

مهدی تهرانی

حتی اگر نوجوانی با رنگ پول ( تصویر بالا ) او شروع به شناختن پل نیومن کرده باشد باز هم علاقه‌مند خوش‌شانسی است‌ یا حتی کسی که او را در آخرین بازی ماندگارش در کهنسالی و دردمندی، دیده و شناخته و شیفته‌اش شده باشد، باز هم آدم خوش‌شانسی به حساب می‌آید؛ دیدن پل نیومن در 77‌سالگی‌اش در جاده پردپشن ( تصویر پائین)، دیدن همان سکانس سردابه کلیسای اسکاتیش و دیالوگ موثر او با تام‌هنکس و درخشش چشمان آبی تیله‌رنگ او در سرداب و بیان موثرترین جمله‌اش: « مایکل چشمانت را بازکن...» کافی است، تا یک فوج شیفته او شوند.

مهدی تهرانی

او به‌رغم اینکه جوایز اسکار و کن را برد و در مجموع نزدیک به یکصد بار کاندیدای دریافت جوایز سینمایی از جشنواره‌ها و فستیوال‌های مختلف سینمایی شد که حدود دوسوم آنها را برنده شد، اما از جهاتی در زندگی اجتماعی و خانوادگی‌اش شاید موفق‌تر هم بود. این دیگر یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد او بود چرا که بسیاری از اسطوره‌های سینمای کلاسیک از حاشیه‌های جمع‌نشدنی برخوردار بودند. او دوبار ازدواج کرد. «جکی ویت» 9 سال با او زندگی کرد و آنها صاحب 3 فرزند شدند  اما نیومن پس از جدایی،  با «جوآن وود وارد» در 1958 ازدواج کرد که ازدواجی سمبلیک به لحاظ استمرار و عشق حقیقی در هالیوود به شمار می‌آید. آن دو ، 50 سال تمام در کنار هم بودند و 3‌فرزند حاصل این ازدواج بود.

دیگر اینکه همکاران پل‌نیومن بعد از مرگ او همگی جملاتی را برزبان راندند که به قول رابرت ردفورد تنها برای اسطوره و افسانه‌ای چون پل‌نیومن از منتهای قلب یک انسان می‌تواند تراوش شود. به‌زعم او: «پل‌، نماد سینمای کلاسیک و نماد سینمای سالم و پرورنده قلب و ذهن است، حالا که او رفته باید سینما را خالی از اصلی‌ترین ستون‌هایش حس کرد.‌»

امشب (26 ژانویه ، ششم بهمن ) هشتاد و پنجمین سالگرد تولد محبوبترین چشم آبی تاریخ سینما است .4 تصویر پائین نیز به ترتیب مانند همان ویدیوهای بالا مروری است بر زندگی پر اعتبار او :

مهدی تهرانی

مهدی تهرانی

مهدی تهرانی

مهدی تهرانی

صفحات: 1 2
آدرس های مرجع